ماجرای قتلعام سه نفر در باغ کلاته ورامین
روزنامه هفت صبح | اردیبهشت ماه سال ۹۸ جنایتی رخ داد که بیتا دختر هشت ساله به همراه پدر و نامادریاش به قتل رسیدند. پروندهای که معتقد بودند دختر کوچک قربانی دفاع از پدر و نامادریاش شده بود. در این قتل عام فجیع زن و مردی همراه با دختربچهای به نام بیتا به قتل رسیدند. عامل این جنایت مهدی ٢٨ ساله بود؛ مرد جوانی که اعتیاد شدیدی به شیشه داشت و ظاهرا جرقه این جنایت هم در حین مصرف این مخدر صنعتی زده شده بود.
اولین روز از دومین ماه سال ۹۸ زن جوانی به نام ناهید هراسان به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن دختر هشت سالهاش به مأموران خبر داد. ناهید چند سال پیش از همسرش به نام دانیال جدا شده بود و به حکم دادگاه هر هفته دخترش را ملاقات میکرد اما غیبت عجیب این دختر و بیخبری از او باعث شد ماجرا به پلیس اعلام شود. به دنبال این شکایت، تلاش برای افشای راز ناپدید شدن بیتا آغاز شد و پلیس در همان تحقیقات ابتدایی دریافت بیتا همراه پدر و نامادریاش ناپدید شده است.
بررسی مکالمات تلفنی پدر بیتا پلیس را به مرد جوانی به نام «مهدی» رساند. مهدی خیلی زود دستگیر شد و لب به اعتراف گشود و پرده از قتل عام خانوادگی برداشت. او مدعی بود که بدبینی دانیال باعث این اتفاق شده است. آنطور که مهدی در اعترافاتش به مأموران گفت: روز حادثه دانیال همراه همسر دوم و دخترش به باغی در اطراف تهران رفته بودند. دانیال و مهدی با هم شیشه کشیدند و بعد هم دانیال برای خرید از آنها جدا شد.
مدتی بعد از آن هم مهدی برای تهیه شام از باغ خارج شد، اما وقتی به باغ بازگشت، دانیال با چاقو به طرف او حمله کرد: «دانیال با چاقو به طرف من آمد و فریاد زد به همسرش نظر بد داشتهام. من چاقو را از دانیال گرفتم و او را کشتم. بعد سراغ همسرش رفتم و او را هم با همان چاقو کشتم. بیتا شاهد ماجرا بود که با سنگ به من حمله کرد و او را خفه کردم.» در بررسی صحنه جرم جسد هر سه قربانی کشف شد. جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه چهارم دادگاه کیفری برگزار شد و اولیای دم هم خواستار قصاص قاتل شدند. در نهایت دادگاه مهدی را به سه بار قصاص محکوم کرد.
*** ماجرای قتل چه بود؟
رسیدگی به این پرونده از اوایل اردیبهشت سال ۹۸ و به دنبال شکایت زنی درباره ناپدید شدن دختر هشت سالهاش به نام بیتا آغاز شد. این زن با مراجعه به اداره آگاهی ورامین با طرح شکایتی گفت: پس از جدایی از همسرم، حضانت او با پدرش بود و من هفتهای یک بار او را میدیدم. پس از آخرین ملاقات، همسر دوم شوهر سابقم به دنبال بیتا آمد و او را تحویل گرفت و بعد از آن نه تنها از بیتا بلکه از شوهر سابقم و همسرش هم خبری نیست.
پس از این شکایت ماموران تحقیقات خود را آغاز کرده و متوجه شدند، دانیال، پدر خانواده آخرین بار با یکی از دوستانش به نام مهدی تماس داشته است. مهدی دستگیر شد اما در بازجوییها منکر اطلاع از سرنوشت سه عضو این خانواده شد. در ادامه خودروی پراید دانیال در اطراف باغ خانوادگی مهدی کشف شد و بازجویی از تنها مظنون پرونده ادامه پیدا کرد و او پس از یک هفته لب به اعتراف گشود و به قتل سه عضو خانواده دوستش اعتراف کرد.
مهدی مدعی بود که دانیال به او سوءظن داشته و همین موضوع انگیزه این جنایت بود. تیمی از ماموران پلیس آگاهی راهی محل جنایت شده و جسد سه قربانی جنایت را در دو نقطه از باغ کشف کردند.متهم به قتل سپس به محل قتلها منتقل شد و به تشریح صحنه سه جنایت پرداخت. اولیای دم سه مقتول این جنایت هم با حضور در دادسرا برای متهم به قتل حکم قصاص درخواست کردند. آنها از بازپرس پرونده خواستند حکم مجازات عامل این سه جنایت در ملأ عام اجرا شود.
مادر بیتا درباره اعترافات متهم به قتل در بازسازی صحنه سه جنایت در آن زمان میگوید: دانیال و مهدی پنج سال قبل با هم آشنا شدند و مدتها بود با هم ارتباط نداشتند. ۲۱ روز قبل از حادثه آنها همدیگر را در کشتارگاه خاوران میبینند. مهدی ساقی موادمخدر شده بود و شیشه مصرف میکرد. روزی که جنایت رخ میدهد، سحر و دانیال حدود ساعت ۶ عصر به باغ مادری مهدی میروند و بعد هم بیتا نزد آنها میرود. عصر به خاطر سرد شدن هوا آتش روشن میکنند.
سحر میگوید کاش سیب زمینی داشتیم، داخل آتش میانداختیم. دانیال از باغ خارج میشود تا سیب زمینی بخرد و سحر مشغول چیدن گوجه سبز میشود. بعد هم مهدی برای آوردن غذا از باغ بیرون میرود. در این مدت مشخص نیست مهدی چه حرفی زده که دانیال تصور میکند او به همسرش نظر دارد. وقتی مهدی به باغ برمیگردد، مقابل در دانیال با او درگیر میشود که مهدی او را به طرز هولناکی به قتل میرساند.
قاتل سپس سراغ سحر میرود و با او درگیر میشود. سحر از بیتا میخواهد فرار کند. قاتل رگ دست و گلوی سحر را با چاقو میزند و بعد سراغ بیتا میرود. طبق اعترافات قاتل، دخترم هم آجری برمیدارد تا از سحر و دانیال دفاع کند. قاتل با دیدن این صحنه عصبانی شده و به دروغ میگوید عمو نگران نباش من آنها را نجات دادم. بعد آجر را از دست دخترم میگیرد و او را هم خفه میکند. اما در آخرین جلسه دادگاه مادر بیتا گفت: من بعد از جدایی از دانیال ازدواج کردم و یک سال قبل از این ماجرا متوجه شدم دانیال معتاد شده است.
به همین دلیل به دادگاه رفتم و درخواست کردم تا حضانت بیتا را بگیرم. دادگاه گفته بود دو ماه بعد و با پایان مدرسه بیتا حضانت او را به من میسپارد، اما داغ دخترم بر دلم ماند.سپس مهدی در جایگاه ویژه ایستاد و قتل عام خانوادگی را گردن گرفت. وی گفت: من قتل را قبول دارم، اما تحت تاثیر مصرف شیشه دست به چنین کاری زده بودم. دانیال به من حمله ور شد و با چاقو ضربهای به گردنم زد. او حتی به سمت من اسپری اشک آور زد که ناچار شدم او را بکشم. اما به علت مصرف مواد، چیز زیادی از جزئیات ماجرا به خاطر ندارم.
من بعد از قتل دانیال و همسر و دخترش بار دیگر مواد کشیدم. وی در پاسخ به سوال قاضی که بعد از جنایت چه موادی مصرف کردی؟ گفت: من قبل از قتل شیشه کشیده بودم، اما بعد از قتل، چون زخمی شده بودم و خون زیادی از دست داده بودم هروئین کشیدم تا دردم تسکین یابد. در این میان قاضی گفت: این موضوع نشان میدهد هوشیار بودی و تفاوت مصرف شیشه و هروئین را میدانستی که متهم سکوت کرد. متهم این پرونده به سه بار قصاص محکوم شده است و به گفته مادر بیتا، اولیای دم درخواست اجرای حکم قصاص قاتل در ملأ عام را دارند.