ماجرای شورشیان ظفار و امیدی که ناامید شد
روزنامه هفت صبح، مهسا مژدهی| یک: ظفار منطقهای کوهستانی در عمان است که روزگاری نه چندان دور، وقتی از فقر و بیسوادی و عدم دسترسی به کمترین امکانات رنج میبرد، شاهد یکی از مشهورترین نبردها در خاورمیانه شد. محمدرضا پهلوی در سال پنجاه و شش در سفر خود به واشنگتن شورشیان ظفار را تعدادی وحشی نامیده بود. درحقیقت اما قبایل حاضر در منطقه ظفار اقلیتی بودند که سودای جدایی از سرزمین اصلی را در سر داشتند.
* دو: در سال ۱۳۴۷ استقلال یمن جنوبی از شمالی، ظفاریها را شجاع کرد. چپهای یمن که مناطق هم مرز با عمان را در دست داشتند، بر روی قبایل محروم ظفار تاثیر گذاشتند و همزمان در پایتخت، کودتای قابوس علیه پدرش فضا را برای جنب و جوش بازگذاشت و جنگی بین دولت مرکزی و چپهای ساکن در ظفار در کوهها در گرفت که سه سال طول کشید و سرآخر با همکاری نیروهای نظامی ایران، به پایان رسید.
* سه: مشهور است که یمنیها در آن سال از طریق دریا اسلحه و مهمات را راهی منطقه جنگی میکردند تا از شورشیان حمایت کنند. مهمات مهمان غارهای پر تعداد منطقه شدند. دره«شیره شیتی» آن روزها تازهترین تسلیحات ساخت شوروی را به خود میدید. ظفاریها در همین دره، با مهارتهایی که در کوهنوردی داشتند، برای مدت سه سال کمین کردند و با دولت مرکزی عمان جنگیدند. اشراف این منطقه کوهستانی به تنگه هرمز آنقدر وضعیت را برای خرید و فروش نفت حساس کرده بود که قدرتها برای حذف این چپ گرایان اغلب کم سن و سال صف کشیدند.
* چهار: کسانی که آن روزهای عمان را دیدهاند میگویند، کشوری به این فقیری نوبر بود. عملا فرودگاهی وجود نداشت و جاده، مدرسه و مراکز درمانی چیزی شبیه جوک به نظر میرسید. تنها سوغات این کشور دامنهای سنتی رنگارنگ و نارگیلهایی بود که همه جا وجود داشتند. در چنین وضعیتی که ناسیونالیسم عربی هم رنگ و بویش را از دست داده بود، راضی نگه داشتن گروهی اصالتا جنگجو که به شجاعت و دلیری مشهور بودند کار آسانی نبود.
* پنج: از شورشیان ظفار دو روایت متفاوت وجود دارد. برخی از منابع و جنگجویان آن جنگ معتقدند، ظفاریها حتی دست خالی با خشونت هر چه تمامتر دس به حذف رقیب میزدند. بر اساس این روایات آنها شورشیان مستقر در کوهستانها بودند که از اعمال خشونت چیزی کم نمیگذاشتند اما هیچ ایدهای هم برای آینده سیاسی خود نداشتند.
اما روایت دیگر، شورش ظفار را شورشی مترقی در میان کشورهای عرب به حساب میآورد. این نخستین بار است که در کشوری عربی، شورشی اتفاق افتاده که نظامیان در آن نقشی نداشتهاند. از سوی دیگر مسئله زنان مطرح است. این نخستین حرکت انقلابی در خاورمیانه بود که زنان و مردان دوشادوش هم جنگیدند و برای هدفی واحد کشته شدند. برخلاف گروه اول که شورشیان را وحشی میدانستند، گروه دوم آنها را از نظر فکری پیشرفتهتر از دیگر عمانیها میدانند. مشهور است که ترجمههای عربی متون چپ و پیشرو از طریق یمن به ظفاریها میرسید و آنها از مدتها قبل از نظر تئوری خود را آماده تشکیل حکومتی پیشرو کرده بودند.
* شش: مشهور است که توسعه جنوب عمان ابتدا به دست شورشیان کلید خورد. آنها با بودجهای که از کشورهای کمونیستی میگرفتند شروع به ایجاد جاده و مراکز درمانی کردند و با لغو قانون«برده داری» قدم بزرگی برای ماندگار کردن نام خود در تاریخ عمان برداشتند. در مستندی که یک زن لبنانی در همان سال ساخته است، تصویری از یک مدرسه نمایش داده میشود که در آن دانش آموزان در حال یادگیری زبان خارجی، تاریخ و ریاضی و… هستند.
این در حالیست که در همان زمان آموزش در عمان به طور سیستم یافته وجود نداشته است. موسس این مدرسه زنی بحرینی بود که زندگی خانوادگی راحتش را در بحرین رها کرده بود تا در عمان به کمک شورشیهای چپگرا بیاید. اگر حرف گروه دوم و مستند خانم«هینی سرور» را قبول کنیم. به نظر میآید نوگرایی در کشورهای عربی با شکست در ظفار برای دههها مسکوت باقی ماند و هرگز نتوانست آن طور که باید و شاید بار دیگر سر بر آورد.