ماجراهای قایدی و بشیر حسینی و نجمالدین شریعتی و...
روزنامه هفت صبح| یک: درخشش مهدی قایدی در اولین بازیاش در لیگ امارات شگفتانگیز بود. دو گل انفرادی زد و سازنده یک گل بهخودی از سوی حریف بود. آنهم فقط در ۴۵ دقیقه. این میزان بهرهوری شگفتانگیز بود. امیدواریم قایدی با تن ندادن به تفریحات و سرگرمیهای رایج در دوبی تلاش کند تا به یک فوتبالیست باز هم بهتر بدل شود. کاش یک راهنمای سختگیر و وسواسی در دوبی در کنار او بود. راهنمایی که سختگیری بیشتری در مقایسه با همسر محترم قایدی داشته باشد.
دو: تلاش صدا و سیما برای نزدیک شدن به نورم زبان کوچه و بازار مدتهاست که بهعنوان یک هدف دنبال میشود. شخصا با این سیاست راحت نیستم. فکر میکنم تلویزیون میتواند بهجای افتادن در کانال دنبال کردن زبان و سیاق عامه مردم خودش را در جایگاهی مناسبتر قرار دهد. در همین تلویزیون بسیار کسانی بودهاند که با تکیه بر زبان فاخر و دور بودن از هیاهوی عامهپسندانه هم مخاطبان بسیاری پیدا کردهاند و هم خوراک بصری مناسبی برای مخاطبان آماده ساخته بودند.
خب نمونهای مثل عادل فردوسیپور که همیشه دم دست است برای مثال زدن. او سعی نمیکرد به زبان عامه مردم حرف بزند. ولی بسیار پرطرفدار بود. یا در مقیاسی دیگر نجمالدین شریعتی مجری موفق برنامههای دینی که همواره وقار برنامه خود را حفظ کرده و خود را درگیر این موج به زبان عامه و به زبان فضای مجازی حرف زدن نکرده است.
بشیر حسینی و آن گاف «شیطون بلا» روی آنتن زنده نشانه وادادن در مقابل این اتمسفر بود. جالب آنکه همان لحظاتی که بشیر حسینی در این فشار بینهایت برای زبان عامه حرف زدن آن گاف را داد، در زیرنویسهای صفحه یکجور نظرسنجی درج میشد که در آن کلماتی مثل خفن استفاده شده بود. شنبه روز شعر و ادب پارسی بود و به نظرم همانطور که باید در مقابل کلمات غریبه در زبان پارسی ایستادگی کرد این وادادن مقابل ادبیات و کلام فضای مجازی و زبان زیرزمینی هم یک خطر بالقوه برای تباهی زبان زیبای فارسی محسوب میشود و تلویزیون نباید به آن دامن بزند. به نظرم اگر درست و صحیح حرف بزنیم و زیبا، خود مردم جذب این زیبایی خواهند شد. البته مشخص است که زیبا حرف زدن با متفرعنانه حرف زدن دو مقوله کاملا متفاوت خواهد بود.