لورنس عربستان چطور روابط اردن و ریاض را بههم ریخت؟
روزنامه هفت صبح، مهسا مژدهی | یک: ویکی لیکس میگوید ملک عبدالله، پادشاه اردن از دست بنسلمان عصبانی است و ماجرای کودتای اخیر در امان را زیر سر ولیعهد سعودی میداند. تازگی هم نامهای پر از خشم و بد و بیراه به ریاض فرستاده و بابت دخالت عربستان در امور داخلی کشورش شکایت کرده است. عبدالله گفته که دو سعودی که در امان به خاطر دست داشتن در کودتا علیه پادشاهی اردن دستگیر شدهاند، حالا حالاها در زندان میمانند.
«باسم عوضالله» تابعیت سعودی دارد و از افراد نزدیک به «محمد بن سلمان» به شمار میرود و پیش از این رئیس دیوان پادشاهی اردن بود. «الشریف حسن بن زید» نیز روزگاری نماینده پادشاه اردن در عربستان بود. اما اختلاف بین اردن و عربستان ریشههایی ۱۰۰ ساله دارد که از روزی آغاز میشود که لورنس عربستان یا همان ستوان تامس ادوارد لورنس پا به صحرا گذاشت و شریف حسین حاضر به پذیرش معاهده ورسای نشد.
* دو: پادشاهی اردن از سلسله هاشمی هستند. کسانی که تا ۱۰۰ سال پیش حاکمان حجاز و مکه بودند و بعد به نظر میرسید که کل جهان عرب را به نام خود خواهند زد. فروپاشی عثمانی، باعث شد تا به جای یک کشور به نام قلمرو عثمانی، چندین کشور عربی و غیر عربی در منطقه خاورمیانه ایجاد شود.
در منطقهای که این روزها عربستان نامیده میشود، خاندان هاشمی به دلیل داشتن مکه و حجاز، قدرت بیمثالی داشتند. به همین خاطر انگلیسیها وقتی به دنبال حاکمانی برای کشورهای تازه تاسیس بودند، به سراغ«شریف حسین» رفتند. شریف حسین خود را حاکم همه اعراب میدانست. پسرش در سوریه قدرت را در دست داشت.
آن روزها شریف حسین نمیدانست که عمر این حکومت خیلی کوتاه است. وقتی فهمید که انگلیسیها قرار نیست همه سرزمینهای عربی را به او بدهند و سوریه و لبنان قرار است سهم فرانسویها و فلسطین به دست صهیونیستها بیافتد، سر ناسازگاری گذاشت. در نتیجه این ناسازگاری او قدرت را در عربستان به گروهی کوچک و وهابی که در صحرا ساکن بودند، باخت. این گروه کمی بعد با حمایت لندن، حکومت آل سعود را راه انداختند. سلسله هاشمی در عربستان قدرت را باخت و در سوریه هم پسرش سرنوشت مشابهی داشت.
* سه: در عراق اما هاشمیها تا مدت اندکی خوش شانس بودند. فیصل یکی از پسرهای شریف حسین به بغداد رفت و برای خود سلطنتی راه انداخت که روابطش با ایران نزدیک تر از اعراب بود. بعد غازی اول پسرش به سلطنت رسید و سر آخر قدرت به فیصل دوم بخت برگشته رسید. او که روزی قرار بود داماد محمدرضا شاه شود، با کودتایی کمونیستی برکنار و جسد مثله شده خود و خانوادهاش در خیابانهای بغداد به نمایش گذاشته شد. او در زمان مرگ تنها ۲۳ سال داشت و طومار خاندان هاشمی در عراق با مرگش در هم پیچیده شد.
* چهار: آخرین سنگر باقی مانده برای خاندان هاشمی، اردن است. عبدالله اول، پسر دوم شریف بود که راهی امان شد و آنجا قدرت یافت. پس از او فرزندانش و بعد نوهاش که ملک عبدالله دوم و حاکم فعلی اردن است، قدرت را در دست گرفتند.در سالهای ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵، خاندان آل سعود به رهبری عبدالعزیز، به حجاز حمله کردند و خاندان هاشمی مجبور به عقبنشینی و فرار به عراق و اردن شده بودند. اردن خود را مرکز ثبات در منطقه میداند. عربستان هم وضعیت مشابهی را برای خود متصور است. اما از آنجا که اردنیها خود را صاحب حجاز و مکه میدانند، سنی مذهب و وابسته به خاندان پیامبرند، حکومت بر اعراب را حق خود میشمارند.
* پنج: اردن برخلاف عربستان سعودی تلاش کرده تا ثبات خود را حفظ کرده و نفوذ خود در کشورهای عربی و خاورمیانه را با مصالحه حفظ کند. در اتفاقات اخیر، عربستان اولین کشوری بود که حمایت خود را از ملک عبدالله اعلام کرد. اما کمی بعد مشخص شد که این حمایت از روی حسن نیت نبوده و دستهای ریاض در پشت پرده کودتا پیدا شد.
به نظر میرسد در همه دهههای گذشته سعودیها به اردن به چشم خطری برای خود نگاه کردهاند. خوشنامی نسبی ملک عبدالله در کنار بدنامی سعودیها باعث شده تا خطری تحت عنوان قدرت گرفتن سلسله هاشمی مدام آلسعود را نگران کند. هاشمیها روزگاری مهمترین بازیگران عربی در خاورمیانه بودند. اما سرنوشت وضعیت را آنطور حفظ نکرد. آلهاشمی از قرن دوازده میلادی تولیت مکه مکرمه را برعهده داشتهاند و تولیت صد ساله آلسعود در مقابل آن تاریخ طولانی، اصلا چشمگیر نیست.