لاگُم؛ یک وضعیت خواستنی و دلنشین
روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری| واژه Lagom در زبان سوئدی وضعیتی را توصیف میکند که در آن مقدار چیزی نه زیاد و نه کم، بلکه درست بهاندازه است. شاید برایتان پیش آمده باشد که از کافی و بهاندازه بودن وضعیتی لذت برده اما کلمهای برای توصیفش پیدا نکرده باشید. مثل هوای موقتِ مطبوعی که نه گرم است و نه سرد، نه در آن احساس خنکی میکنی و نه عرق میریزی.
مثل معاشرتی نه کوتاه و نه طولانی که در آن از تمام لحظههای همنشینی لذت میبری و کار به «خب، دیگه چهخبر»های پیدرپی و بیهدف نمیرسد. مثل زمان طلایی نوشیدن چای؛ نه آنقدر داغ است که گلویت را بسوزاند نه آنقدر خنک شده که قدرت شفابخشیاش را از دست بدهد.
مثل غذای بهاندازهای که در بشقاب کشیدهای و موقع رسیدن به قاشق آخر میدانی که لقمهای بیشتر یا کمتر نخواهی خواست. مثل خوابیدن در اتاقی خنک زیر پتویی گرم و سبک. مثل بارانی که بهاندازه میبارد و هوا را تمیز و دلچسب و خاک را خیس و زنده میکند اما بهموقع بند میآید و کار را به سیلاب و ویرانی نمیکشد.
مثل گریهای در خفا به قصد رهایی و بعد بازگشتن به جمع با لبخند. مثل خوابی عمیق و بهاندازه که بعد از بیداری از آن احساس تولدی دوباره داری. مثل چشیدن یک کیک و تحسین کردن کافی بودن میزان شیرینیاش. مثل ملاقات با آدمی که حضورش در زندگیات نه آنقدر کوتاه است که مجهول و ناشناخته بماند و نه آنقدر طولانی که تبدیل به تکهای معمولی از روزمرگیهایت شود. چه وضعیت خواستنی و دلنشینی! برایتان لاگمهای بیشتری در زندگی آرزو میکنم.