قتل پسر جوان با ادعای دفاع از ناموس
روزنامه هفت صبح | مردی که پسرجوان را با ادعای تجاوز به دخترش به قتل رسانده و جسد او را به بدترین شکل ممکن تکه تکه کرده بود،به قصاص محکوم و به زودی حکمش نیز به اجرا گذاشته خواهد شد. رسیدگی به این پرونده از ۲۷ بهمن سال ۹۲ و در جریان اعلام کشف دو تکه دست در یک تکه زمین خالی به کلانتری حصارک کرج آغاز شد.
سریعا با اعلام این موضوع تیم جنایی به همراه قاضی کشیک قتل به محل اعزام شدند و در بررسیهای اولیه متوجه شدند که دو تکه از جسد، مربوط به دست از آرنج تا کتف و تکه دیگری آرنج کامل میباشد. با این اوصاف تحقیقات محلی آغاز شد و در چند متری آن محل یک پلاستیک مشکی رنگ نیز کشف شد که داخل آن سر جسدی موجود بود اما تعلق آنها به یکدیگر مورد تایید نبود.
با تکمیل تحقیقات اولیه، بقایای جسد به پزشکی قانونی ارسال شد و در بررسیهای اولیه مشخص شد هر سه تکه از جسد متعلق به یک نفر از اتباع افغانستان مقیم ایران است؛ رسیدگی به این پرونده برای شناسایی مقتول جریان داشت تااینکه نزدیک به دو هفته بعد از کشف بقایای جسد داخل آن زمین بایر، طی تماسهای شهروندی این بار تیم جنایی اداره پلیس آگاهی البرز از کشف یک تکه بالاتنه توسط پسری در همان محله با خبر شد.
برای انجام تحقیقات دوباره این تکه جسد نیز که احتمال میرفت به همان تبعه افغانستانی مربوط باشد به بهشت سکینه منتقل شد تا تحت آزمایشات دی.ان.ای قرار بگیرد. اما این تمامی ماجرا نبود و چند ساعت بعد در همان روز پایین تنه مرحوم کشف شد در حالیکه شواهد نشان از این داشت که متهم پرونده آن را به آتش کشیده است و به این ترتیب این تکه جسد نیز به پزشکی قانونی منتقل شد.
بالاخره بعد از گذشت یک ماه شخصی به اداره آگاهی مراجعه و از گم شدن فردی از اتباع افغانستانی با هویت معلوم خبر داد. این فرد مدعی بود فرد گمشده یک ماهی است که گمشده و از آنجا که به خانه یک زن و شوهر رفت و آمد داشت احتمال میدهد آنها بلایی سرش آورده باشند چراکه مقتول نزد آنها پول و طلا به امانت گذاشته بود.
به زودی افراد فامیل مقتول به اداره پزشکی قانونی دعوت شدند و همگی با دیدن تصاویر مربوط به سر جسد اطمینان دادند که او همان فرد گمشده است. با جنایی شدن این پرونده، خیلی سریع قاضی دستور بازداشت زن و شوهری که با این فرد ارتباط داشتند را صادر کرد و مشخص شد پدر خانواده جوابهای ضد و نقیضی طی تحقیقات پلیسی میدهد. بعد از چند روز بالاخره این متهم لب به اعتراف گشود و گفت: من قاتل هستم. مقتول با پسرم دوست بود و از گذشته با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم؛ من حتی فکر نمیکردم که یک روز او بخواهد نمک بخورد و نمکدان را بشکند.
روز واقعه مقتول را در شرایط بدی در حالیکه قصد تجاوز به دخترم در اتاق خوابش را داشت دیدم و همین باعث شد که او را با ضربات چاقو به قتل برسانم و تکه تکه کنم و جسدش را از خانه خارج کنم. با مشخص شدن این موضوعات از دختر متهم پرونده تحقیقات صورت گرفت که عنوان داشت: روز واقعه در تختخواب بودم و ساعت حوالی ۹ صبح بود. یکدفعه دیدم که مقتول وارد اتاق من شد و در حالیکه من خواب بودم به سمتام آمد و با گذاشتن چاقویی زیر گلویم قصد تجاوز به من را داشت اما من ممانعت کردم و جیغ زدم که پدرم متوجه شد و برای کمک به من آمد.
با مشخص شدن این موضوعات در پرونده، از دختر متهم تحقیقات بیشتری صورت گرفت تااینکه پلیس متوجه جوابهای ضد و نقیض او شد و بعد از آن از همسر متهم تحقیق شد که او عنوان کرد از ماجرای قتل خبر نداشتم و فقط میدانستم که شوهرم او را به قتل رسانده است.
وقتی از همسر متهم در زمینه طلا و پول مقتول سوال شد او بیان داشت که مقتول نزدش مقداری طلا گذاشته بود و نه چیز دیگری. در ادامه با ثبت این اطلاعات، پرونده تکمیل شد و به دلیل جوابهای ضد و نقیض متهم و دخترش با دلایل موجود علیه متهم کیفرخواست به اتهام قتل عمدی صادر شد و پرونده برای رسیدگی و برگزاری جلسه محاکمه به دادگاه کیفری البرز ارسال شد.
وقتی متهم در برابر قضات این شعبه پای میز محاکمه رفت و متوجه شد که به دلیل نبودن اولیای دم، به جای آنها معاون اول قوه قضائیه درخواست قصاصاش را اعلام کرده، عنوان داشت: من برای ناموسم قتل کردهام و هیچ هدف دیگری جز دفاع از ناموسم نداشتم. اگر او آن روز بلند نمیشد و به برای هتک حرمت به اتاق دخترم نمیرفت، من نیز هیچ وقت او را نمیکشتم و تکهتکهاش نمیکردم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، قضات شعبه یکم دادگاه کیفری یک البرز متهم را با توجه به مدارک و دلائل موجود در پرونده به قصاص محکوم کردند که با ارسال این پرونده به دیوان عالی کشور، قضات رای صادره برای متهم را عینا تایید کردند.