قتل ناخواسته سارق جوان‌ توسط پیرمرد بوکسور

روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | شب پنجشنبه، یازدهم مهرماه، خبر یک قتل به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش می‌شود و ماموران کلانتری ۱۴۸ انقلاب به ریاست سرهنگ رسول جهانی به محل حادثه در یکی از کوچه‌های خیابان فلسطین می‌روند. پیرمردی ۶۰ ساله با ظاهری خون‌آلود و اصابت ضربه چاقو در پشتش به جرم قتل جوانی ۳۴ ساله دستگیر می‌شود.

*** ماجرای قتل
حدود دو ماه پیش، پسر جوان ۳۴ ساله به صورت کاملا تصادفی با مردی ۶۰ ساله که در خیابان جمهوری تهران دارای مغازه موتورسیکلت و دوچرخه بوده است آشنا می‌شود. همین آشنایی به دوستی می‌انجامد تا اینکه ارتباطشان نزدیک‌تر می‌شود و پسر جوان به پیرمرد می‌گوید یک موتور طرح وسپا دارد که مایل به فروش آن است.

بعد از چندی پیرمرد، پنجشنبه‌شب به پسر جوان می‌گوید تا موتورش را برای بازدید به منزل او در خیابان فلسطین بیاورد. پسر جوان به همراه دو دوستش به منزل پیرمرد می‌رود تا با حضور آنها اقدام به ظاهرسازی کند. بعد از یک الی دو ساعت، دوستان پسر جوان خانه پیرمرد را ترک می‌کنند و بعد از رفتن آنها، پسر جوان از پیرمرد درخواست یک لیوان آب می‌کند. اما در همین حین که پیرمرد به آشپزخانه می‌رود و در حال ریختن آب در لیوان بوده، پسر جوان با چاقو از پشت‌سر به او حمله می‌کند و دو ضربه چاقو به پشت او می‌زند.

پیرمرد که از قدرت بدنی بالایی برخوردار بوده به دلیل اینکه در جوانی ورزش بوکس کار می‌کرده است درحالی‌که دو ضربه چاقو نیز به پشتش اصابت کرده بوده با پسر جوان گلاویز می‌شود و هر دو به زمین می‌خورند و چاقو از دست پسر رها می‌شود. در همین حین به‌سرعت پیرمرد چاقو را برمی‌دارد و به پاهای پسر جوان ضرباتی وارد می‌کند و در حین درگیری ضرباتی نیز به پشت او می‌زند. همچنین با مشت نیز به سر او می‌کوبد. بعد از بی‌حال شدن مرد جوان، مرد ماجرا را به پلیس اطلاع می‌دهد.

*** به قتل رسیدن سارق
بعد از حضور پلیس و بازپرس و انتقال جسد به پزشکی‌قانونی مشخص می‌شود پسر جوان بر اثر ضربات چاقو به قتل نرسیده است، بلکه مشت‌های سنگین پیرمرد بوکسور منجر به مرگش می‌شود. اما ماجرای پسر جوان از چه قرار بود. هنوز جزئیات بیشتری درباره این پسر وجود ندارد، اما طبق تحقیقات تمام بدنش خالکوبی بوده و همچنین از افراد سابقه‌دار بوده است.

حتی بعد از حادثه وقتی گوشی تلفن همراهش زنگ می‌خورد و ماموران پاسخ می‌دهند، درمی‌یابند شغل پسر جوان همین بوده است که طرح دوستی و آشنایی با افراد پیر می‌ریخته، پس از جلب اعتمادشان با رفتن به خانه آنها به وسیله سلاح سرد یا به ایشان ضرباتی وارد می‌کرده یا تهدیدشان می‌کرده و دست به سرقت اموال آنها می‌زده است.

اما این‌بار پسر سارق، فکرش را نمی‌کرده با پیرمردی ورزشکار مواجه ‌شود و نقشه‌اش منجر به قتل خودش می‌شود. همچنین طی تحقیقات پلیس مشخص می‌شود موتوری که پسر جوان قصد فروش آن را به صورت صوری داشته اصلا به نام خودش نبوده و سرقتی بوده است. بعد از مشخص شدن قتل ناخواسته پسر جوان توسط پیرمرد، او به اداره آگاهی منتقل شد.