قاچاق خانوادگی ارز بهمبلغ ۱۵۰ میلیون دلار!
چطور فرزند یکی از متهمین با حقوق وزارت کار آپارتمان ۱۱۰متری و خودروی شاسیبلند خرید؟! روز گذشته دادگاه رسیدگی به تعدادی از متهمین پرونده اخلال ارزی به ریاست قاضی موحد برگزار شد. پروندهای که متهمین آن به قاچاق عمده ارز به مبلغ ۱۵۰میلیون دلار متهم هستند.
اسامی متهمین از این قرار است: مهدی خرمیپور، محمد خرمیپور، تیمور عامری برکی، علیرضا عامری برکی، مکی سلطانی، کاظم نجفآبادی فراهانی، محمد وکیلی، محمدحسین زندیه، امید صابر خیابانی، محمد زندیه، شهرام تیموری، علیاصغر سلطانی گهر، معصومه خرمیپور، منیره خرمیپور، سیدحمیدرضا مصطفی، مجید شفیعی، بابک حسینی و شرکت دلفین آبی، شرکت کشت و صنعت سبز سبحان، شرکت دکا تجارت آتی به عنوان شخصیت حقوقی. البته ناگفته نماند که ۱۰نفر از متهمین به یکی از کشورهای همسایه متواری هستند. در ادامه بخشهایی از آنچه در جلسه دیروز گذشت را به نقل از خبرگزاری میزان مرور میکنیم.
*** شاهکار خانواده خرمیپور و زندیه در کلاهبرداری
در ابتدای جلسه مسعود شاهمحمدی، نماینده دادستانی متن کیفرخواست را قرائت کرد:
* این پرونده درباره آن است که سود جریان یکی از شبکههای ارزی دولتی دریافت شد و این ارز دولتی موجب تلاطم بازار و خروج منابع ارزی گردید.
* خانواده خرمیپور(مهدی، محمد، معصومه و منیره) و محمدحسین و محمد زندیه و شهرام تیموری تحت مدیریت محمد خرمیپور، برای واردات کالاهای اساسی اقدام به ایجاد سهشرکت تجاری کردند و با استفاده از بحران ارزی سال ۹۶ و افزایش تفاوت نرخ ارز دولتی در بازار آزاد به بهانه کالای اساسی اقدام به دریافت مبالغ کلان درمجموع ۱۵۰میلیون دلار میکنند که صرافی عاملی این پولها را تهیه و پس از دریافت ارز دولتی با کمک محمد وکیلی که مقیم امارات و کارمند بانک مرکزی بوده، به فروش این ارزها در بازار اقدام میکنند.
* پس از آن مدیران این شرکت از کشور متواری میشوند و ضابطان موفق شدند تنها محمدحسین زندیه را که در حین فرار بود، دستگیر کنند. فساد به گونهای بود که خانواده زندیه اعم از مادر، پدر، خاله، شوهرخاله و … همه از کشور متواری و حاضر شدند فرزند را بگذارند و بروند. شمارهحسابهایی که به بانکهای مرکزی داده شده به نام متهمان و آقای وکیلی است.
* طبق تفاهمنامهای، سود آقایان مکی سلطانی، عامریها و خرمیها، ۵۰درصد از عواید نهایی بوده است و این افراد با اقداماتشان منجر به اخلال در بازار ارز میشوند؛ در مرحله بعد، ارز از کشور خارج و در ترکیه و امارات رسوب کرد. ضابطین پرونده وارد بعد نهایی پرونده میشوند و سپس خانواده خرمیپور و فرزندان عامری با علم به دستگیری از کشور خارج میشوند.
* متهم زندیه در اقاریر خود گفته است که قصد ورود کالا به کشور را نداشتیم، اگر قصد این کار را داشتیم از اسناد جعلی استفاده نمیکردیم. طبق تحقیقات ضابطین شرکتهای دیگری که رقیب این شرکتها بودند در آن زمان نتوانستند این حجم از دلار را برای واردات روغن خام اخذ کنند. حال سوال اینجاست که ۱۵۰میلیون دلار به وسیله چه زد و بندی اخذ شده است؟ بازرسین، ضابطین و کارشناسان امور واردات مدعی این هستند که منابع روغن خام ما ظرفیت این مقدار ورود روغن را نداشت، لذا متهمین عملا قصد وارد کردن روغن خام نداشتند.
* آقایان خرمیپور با شخصی به نام سلطانی گهر و بابک حسینی آشنا میشوند و میگویند کالای جایگزین به بانک معرفی کنیم و بگوییم میخواهیم جوی دام وارد کنیم. متهم محمدحسین زندیه مدعی است اسناد و گواهی مبدأ ورود، مجددا پس از دریافت جعل میشد و تبدیل تعهد صورت میگرفت.
* مجموع سود حاصل از ارز دریافتی خانواده خرمیپور، ۶۰۰میلیارد تومان از این عملیات مجرمانه بوده است.
*** یک آپارتمان معمولی ۱۱۰متری در جردن!
در ادامه جلسه متهم تیمور عامری، کارمند بازنشسته بانک مرکزی برای ارائه دفاعیات در جایگاه حاضر شد:
قاضی موحد: تحصیلاتتان چیست آیا سابقه کیفری دارید؟
متهم عامری: کارشناس رشته علوم بانکی و متأهل هستم، در پرونده مربوط به فرخزاد ۲۰سال محکومیت حبس و ۵۴میلیون یورو جزای نقدی برای من صادر شده است. ۲۷سال در حراست بانک مرکزی به صورت صادقانه خدمت کردم و با کمترین کارمزد انجام وظیفه مینمودم. مداخله و ارتباطی در عملیات اجرایی نداشتم، جعلی انجام ندادم و به عنوان حکم و داور طرفین انتخاب شدم؛ اما هیچ حکمیتی در قرارداد انجام ندادم.
مکی سلطانی در دوبی به حساب بانک مرکزی درهم واریز میکرد و من نیازها را در زمان تحریم رفع میکردم، علت حضور سلطانی دریافت سوئیفت و ارائه مدارک تسویه بوده است و در صرافی من نقشی نداشته است. مکی سلطانی را بهعنوان مشتری صرافی که ارتباط با کارشناسان ارزی داشت، میشناختم و فعالیتهای او یا سایر متهمان ارتباطی به بنده ندارد. از آنجایی که تحریم خزانهداری آمریکا بودم، کارمزدهایی که به شرکت نفت واریز کردم نزد مکی سلطانی است و او هنوز به اینجانب بدهکار است.
قاضی: شما به حساب شرکت دلفین آبی مبلغی واریز کردید؟
متهم: این کار از سوی من انجام نشده و من حتی برخی از این متهمان را اصلا نمیشناسم تا جایی که با آقای زندیه در زندان آشنا شدم.
قاضی: ۵۰۰میلیارد تومان جهت خرید ارز دولتی به حساب صرافی واریز شده است. جدای از این مبلغ ۱۶میلیارد تومان از سوی آقای سلطانی به حساب صرافی واریز شده است.
متهم: من از آن خبر ندارم.
قاضی: پسر شما اکنون کجاست؟
متهم: کشور ترکیه.
قاضی: قبلا گفتید که قرار است وی به ایران برگردد و پاسخ به اتهامات خود را مطرح کند.
متهم: به پسرم گفتم که از خود دفاع کند، اما او میگوید میترسم؛ پسرم به من میگوید شما که گناهی ندارید را دستگیر کردهاند، حال من را هم دستگیر میکنند.
قاضی: در بخشی از کیفرخواست آمده است، تیمور عامری با همکاری متهم سلطانی و پسرش علیرضا عامری یک شبکهای تاسیس کرده که به نام افراد و شرکتهای مختلف اقدام به دریافت ارز دولتی و فروش ارز دولتی در بازار آزاد میکردند. این گروه برای انجام سرمایهگذاریها شرطی تعیین میکردند، مبنی بر آنکه ما میخواهیم سرمایهگذاری کنیم، اما باید پولها به شمارهحسابی که ما اعلام میکنیم واریز شود؛ برای این بخش از کیفرخواست چه توضیحی دارید؟
متهم: من یکی از مخالفان فروش ارز دولتی به مردم بودم و همیشه در بانک مرکزی عنوان میکردم که چرا باید بانک مرکزی ارز دولتی بفروشد… دین و دنیایم را با هیچچیز عوض نمیکنم و جانم را برای مملکتم میدهم و از خودم دفاع میکنم.
نماینده دادستان خطاب به متهم عامری: شغل علیرضا عامری، فرزند شما چیست و چه مقدار حقوق دریافت میکرد؟
متهم عامری: کارمند صرافی بود و پنجمیلیون حقوق میگرفت، اما هرچقدر که پول میخواست برمیداشت.
نماینده دادستان: آقای عامری شما درخصوص حقوق و مزایای فرزندتان گفتهاید که طبق وزارت کار حقوق دریافت میکرد. مبلغ ۱۶میلیارد تومان کارمزد پولی بوده که علیرضا عامری از بانک مرکزی اخذ کرده است، این رقم توسط مکی سلطانی به فرزند شما داده میشود و سپس به صرافی شما سرازیر میشود. شما در سال ۸۷، درخواست صرافی دادید و سال ۸۹ درخواست شما پذیرفته شد. حال سوال اینجاست شما که یک کارمند در بانک مرکزی بودید، چطور توانستید در این فاصله چنین سرمایهای را رقم بزنید؟ شما از رانت و لابی که در بانک مرکزی داشتید سوءاستفاده کردید.
نماینده دادستان: شما امروز میگویید با خدا معامله کردهاید، یاد مستاجری بیفتید که بهواسطه افزایش نرخ ارز نمیتوانست اجاره منزلش را پرداخت کند، اگر مطلع نبودید برای آن دلیل بیاورید. شما در قرارداد ذینفع بودید.
متهم عامری: من که نمیتوانم هرکسی که به صرافیام میآید را گزینش کنم.
نماینده دادستان: هرکسی به صرافی شما نیامده است، حسب اقاریر و ادله پرونده آقای فراهانی به صرافی شما آمد و شما گفتید من اشخاصی را برای اخذ ارز دولتی میشناسم، شما داور تفاهمنامهای بودید که خودتان در آن ذینفع بودید.
متهم: اصلا به من مراجعهای نکردند و به دور از چشم من این اقدامات انجام شده است، علیرضا(فرزند متهم) پول من را جابهجا کرده است، درمجموع بالای چندمیلیارد ارز به بانک مرکزی آوردم و امین مردم بودم.
قاضی: اموال غیر منقول شما و فرزندانتان چیست؟
متهم: یک خودروی تویوتا دارم که سال ۹۳ خریدم و از تعاونی بانک مرکزی نیز یک خانه گرفتم.
قاضی: ظاهرا فرزندان شما املاک و خودروهای متفاوت و گرانقیمتی خریدهاند.
متهم: علیرضا یک آپارتمان در خیابان ناهید و یک خودروی شاسیبلند دارد که در عید سال ۹۷ چندماه قبل از اینکه از ایران برود، به مبلغ ۱۸۰میلیون تومان خرید.
قاضی: منزل جردن برای کیست؟
متهم: برای علیرضا است، یک آپارتمان معمولی است که ۱۱۰متر است و ۸۰۰میلیون آن را خریده است.