قاب تاریخ؛ تخم‌مرغ‌بازی روحانی، اشرف و فنی‌زاده
روزنامه هفت صبح، مرتضی کلیلی| با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته می‌کنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده شده‌ای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست. عکس‌هایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، عکس‌های فوتبالی، نوستالژیک و… برای دیدن تصاویر و شرح آن گالری تصویری را ورق بزنید.
توضیحات
قاب نوستالژی: این پرسپولیس دیده نشده در اسفند ۵۹؛ حمید درخشان، ضیا عربشاهی، محسن الله‌وردی، محمد پنجعلی، وحید قلیچ، مجید سبزی، محمود پازوکی، حسین فرکی، سیدمحمود آخشیجان، محمد مایلی کهن، علیرضا حیدری، ابراهیم کیان طهماسبی، ناصر نورایی و ...(فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال ایران)
توضیحات
قاب نوستالژی: عكس يادگاري توريست خارجي با دوچرخه در يكي از خيابان‌هاي تهران در دهه 50
توضیحات
قاب مشاهیر: پرويز فني زاده در نمايي از فيلم تنگسير سال 1352
توضیحات
قاب مشاهیر: خاطره حسن روحاني از تخم‌مرغ بازي در عيد نوروز: ايام عيد نوروز، يكي از عيدي‌هاي مرسوم تخم‌مرغ‌هاي رنگي بود كه آنها را خيلي دوست داشتيم. به منزل هر يك از اقوام كه مي‌رفتيم، تخم‌مرغ رنگي به ما مي‌دادند كه با آنها بازي مي‌كرديم. يعني آنها را به هم مي‌ز‌ديم و تخم‌مرغ هر كسي كه مي‌شكست، بازنده بود و مي‌بايست آن را به برنده بازي بدهد. گاهي صبح 10 عدد تخم‌مرغ مي‌داشتيم ولي ظهر كه به خانه مي‌آمديم چيزي نداشتيم، چون همه آنها را در بازي باخته بوديم. (از كتاب خاطرات دكتر حسن روحاني، مركز اسناد انقلاب اسلامي)
توضیحات
قاب تاریخ: بی‌اعتنایی شاه به موضوع قاچاق هروئین توسط اشرف؛ یادداشت‌های علم، ۱۶ فروردین ۱۳۵۱: صبح مطابق معمول شرفیاب شدم. کارهای جاری عقب‌‌افتاده زیادی داشتم، عرض کردم. صحبت مهم موضوع آمدن نیکسون و برنامه او بود. بعد مرخص شدم، ملاقات‌های زیادی با سفرای خارجی، یمن، عربستان سعودی و ژاپن داشتم. یمنی‌های شمالی از ما کمک می‌خواهند که به یمن جنوبی بتازند. شاهنشاه فرمودند: «به سفیر بگو چطور برای چندمیلیون لیره که از عراقی‌ها گرفتید در اعلامیه مشترک به ما فحش دادی؟ به‌علاوه این کمک باید به‌صورت مشترک از طرف ما و سعودی‌ها باشد وگرنه فایده ندارد.» ولی مضحک است که سفیر عربستان سعودی مطلقا از این جریانات بی‌خبر بود. برحسب آنچه در کیش به من فرموده بودند، شب سر شام در کاخ علیاحضرت ملکه پهلوی رفتم. تلگرافی از یک دوست سوئیسی داشتم که «مصلحت نیست والاحضرت شاهدخت اشرف، روزنامه لوموند را به مناسبت آنکه تهمت‌هایی درخصوص قاچاق هروئین به والاحضرت زده است، تعقیب کنند.» هرچه خواستم مطلب را عرض کنم، شاهنشاه اعتنا نکردند. من قدری عصبانی شدم. عرض کردم: «چرا به عرایض من توجه نمی‌فرمایید؟» فرمودند: «آخر به من چه؟ مربوط به خواهرم است. اگر عکس‌العملی پیدا بشود به او برمی‌گردد.» عرض کردم: «یعنی چه؟ تمام آنچه به سر اعضای این خانواده بیاید، به اعلیحضرت همایونی برمی‌گردد.» دیگر چیزی نفرمودند. تمام اوقات خوشی که بعدازظهر گذرانده بودم، خراب شد. (انتخاب)
