کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۵۵۳۵۵
تاریخ خبر:

قابی از دو چهره تکرار ناشدنی تاریخ ‌سینمای ایران

روزنامه هفت صبح، ساعد برقی| اگر بمانی و کار بکنی و حرف بزنی این افکار عمومی مجازی گستاخ آماده هستند چشم بر کارنامه‌ات و تاثیرات تاریخی‌ات ببندند و تو را به جرم چند قدم اشتباه در عمر طولانی‌ات از هم بدرند‌‌. این داستان این روزهاست. فرقی نمی‌کند که کارگردان باشی یا بازیگر و یا فیلمساز و نقاش‌. هر شمایلی پودر می‌شود. هرچه سخت است و استوار دود می‌شود و هوا می‌رود! اسمش را دموکراسی فضای مجازی گذاشته‌اند اما چیزی نیست جز سیلاب کنترل شده افکار ویرانگر.

می‌گردند و اشتباهاتتان را پیدا می‌کنند. مگر شانس داشته باشی که تا درک چنین لحظه‌ای مرده باشی آن وقت می‌توانی به حفظ اعتبارت مطمئن بشوی اما در غیر این صورت بهترین کار عزلت نشینی است و یا مهاجرت. تنها در چنین شرایطی است که می‌توانی جان سالم به در ببری. دیروز مهرجویی و کیمیایی در کنار هم ظاهر شده بودند.

کیمیایی آمده بود تا برای تبلیغ فیلم رفیقش مایه بگذارد. آن هم درست در لحظاتی که او درگیر داستانی شده است که مصاحبه فائقه آتشین به راه انداخته است. او از بازیگران اصلی ماجرایی است که پسرش پولاد و همسر مرحومش گیتی پاشایی درآن نقش دارند و کلی چهره دیگر. از بهروز وثوقی تا کامبیز قربانی‌.

کیمیایی آمده بود تا در کنار مهرجویی قرار بگیرد. ۵۳ سال قبل این دو نفر در یک فاصله چند ماهه دو فیلم سرنوشت ساز گاو و قیصر را اکران کردند و در یک توافق شگفت‌انگیز همگانی، ‌به عنوان مبدا موج نو سینمای ایران شناخته شدند. مهرجویی فلسفه خوانده درآمریکا و سنتورنواز و متعلق به خانواده‌ای ثروتمند با کیمیایی بچه خیابان ایران و کوچه دردار که دستیاری خاچیکیان را تجربه کرده بود‌. هردو بسیار جوان. دو فیلم اول جفتشان شکست‌های قطعی بودند.

بیگانه بیا از کیمیایی و الماس ۳۳ از مهرجویی. اما آن قدر باهوش بودند که وزش بادهای تغییر در جامعه ایرانی را درک کنند و در فیلم دوم همزمان سوژه‌های سخت‌تر و کمتر عامه پسند را انتخاب کنند. پس کیمیایی روی مترونوم فضای سیاسی و چپ آن سال‌ها‌، قیصر را ساخت و مهرجویی روی همین ضرباهنگ اما از زاویه‌ای دیگر اقتباسی از داستان غلامحسین ساعدی را انتخاب کرد‌. قیصر را دکتر شریعتی و ابراهیم گلستان ستودند و گاو در پیش نمایش اولش با تحسین براهنی و جلال آل احمد همراه شد (آل احمد فیلم را البته نیازمند اصلاحاتی می‌دانست برای آنکه سیاه‌تر و تهاجمی‌تر شود‌!)به این ترتیب این دو جوان ۲۷ و ۲۸ ساله ناگهان بار سنگینی را روی دوش خود یافتند. آنها باید توقع طبقه روشنفکر و در عین حال منتقدین سینما را همزمان برآورده کنند. شانس آوردند که همراهان جدیدی هم در راهی که گشوده بودند پیدا کردند.

بیضایی نابغه عرصه تئاتر کوچ کرده بود به سینما، تقوایی با آن قلم همینگوی وارش در داستان کوتاه و تجربیاتش در سینمای مستند هم به موج پیوست. علی حاتمی که از همه‌شان جوانتر بود هم عشقش به فولکلور تهرانی و تبحرش در تیزرهای آهنگین تبلیغاتی را وارد سینما کرد و بعد آن چخوف سیاه اندیش با استعداد (شهید ثالث ) و آن آبادانی آتشین مزاج احساساتی (امیرنادری ) به این موج پیوستند‌. اما هیچ کسی تردید ندارد که سینمای نوین ایران با فیلم‌های همین دو مرد آغاز شد: قیصر و گاو.

حالا هردو هشتاد سالگی را رد کرده‌اند. از آخرین فیلم‌های قابل قبولشان یک و شاید دو دهه می‌گذرد اما این دو نفر بدون کوچک‌ترین عافیت اندیشی هنوز هم فیلم می‌سازند. اگر مهرجویی سال‌۸۱ (بعد از مهمان مامان ) و یا حتی ۸۵ (بعد از سنتوری ) از سینما کناره می‌گرفت می‌شد حدس زد که از چه موقعیت بی‌همتایی در حافظه سینما دوستان برخوردار می‌شد و یا اگر کیمیایی پس از اعتراض دیگر فیلمی نمی‌ساخت همچون یک افسانه در سینمای ایران باقی می‌ماند. مثل موقعیت ناخودآگاهی که تقوایی و بیضایی پیدا کرده‌اند و دیگر کسی یادش نمی‌آید که آخرین فیلم استاد مهاجرت کرده یعنی وقتی همه خوابیم چقدر بد بود.

لامینور مهرجویی اکران شده و کیمیایی هم پس از نمایش خون شد در انتظار اکران خائن کشی است. دو مرد ۸۰ و ۸۱ ساله. با سرنوشت‌های متفاوت و زندگی خصوصی پرفراز و نشیبشان در کنار هم ایستاده بودند. مهرجویی با همان طنز خاصش‌،‌ خودشان را به خبرنگارها این گونه معرفی کرد:‌ قیصر و گاو. و خودش هم به این شوخی‌اش می‌خندد. با خودم فکر می‌کنم زندگی هرکدام از این دو نفر می‌تواند دستمایه یک سریال پرکشش درجه یک شود و چه نام‌های مشهوری که در این سریال خیالی و روایت داستان این دو نفر حضور خواهند یافت.

دکتر شایگان‌،‌گلی ترقی‌،‌ سهراب سپهری‌، آیدین آغداشلو‌، گیتی پاشایی‌، فرهاد، بهروز وثوقی‌، ژنرال نصیری‌، منفرد زاده‌، پهلبد‌، ‌احمدرضا احمدی‌، پرویز دوایی‌، عزت الله انتظامی‌، خسروشکیبایی‌، فردین‌،‌ فروزان‌، پوری بنایی‌، گوگوش‌، غلامحسین ساعدی‌، صمد بهرنگی‌، ‌محمود دولت آبادی و…وقتی به این نام‌ها فکر می‌کنی و به زندگی پرفراز و نشیبشان و کارنامه سینمایی‌شان می‌خواهی به این دو استاد بگویی: چه زندگی‌ای داشته‌اید. خوشا به سرنوشت‌تان.

* ربطی به مطلب قبلی ندارد اما دلم نیامد به آن اشاره نکنم: پکیج احتمالی بازی‌های دوستانه تیم ملی فوتبال اعلام شد که شامل نیوزیلند و کانادا و آلبانی است. جالب این‌جاست که کانادا جزو متخاصم‌ترین دولت‌ها نسبت به ایران است و آلبانی هم مقر سازمان مجاهدین خلق‌. آن وقت در بین این همه تیم فوتبال فدراسیون فوتبال کشورمان با این دو کشور به تفاهم رسیده است! اگر یادمان بیاید که در جام جهانی هم با آمریکا و انگلیس همگروه هستیم. این پکیج سیاسی کامل‌تر هم می‌شود. آلبانی آخه؟

کدخبر: ۴۵۵۳۵۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر