فیلمهایی که میتوانند ترامپ را عصبانی کنند
روزنامه هفت صبح | سایت روتنتومیتوز بهعنوان یکی از معتبرترین سایتهای امتیازدهی سینمایی، فهرست فیلمهایی را که برنده اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شدهاند و در عین حال بیشترین امتیاز را از سمت منتقدان در این سایت گرفتهاند، منتشر کرد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا چندی پیش در یکی از سخنرانیهایش به اسکار اعتراض کرد که چرا علاوه بر جایزه بهترین فیلم خارجیزبان، که امسال به نام جایزه بهترین فیلم بینالمللی تغییر کرده بود، جایزه بهترین فیلم سال را هم به «انگل» ساخته بونگ جونهو از کره جنوبی دادند.
خیلیها البته معتقد بودند در سالی که سینمای آمریکا فیلمهای درخشانی مثل «مرد ایرلندی» مارتین اسکورسیزی و «روزی روزگاری در هالیوود» کوئنتین تارانتینو داشت این جایزه بیشتر نشاندهنده تغییر عملکرد اسکار بود که حالا میخواهد فراتر از مرزهای آمریکا عمل کند. به هرحال سینمای کره جنوبی با این اسکار تاریخساز شد.
کره جنوبی برای اولینبار با یک فیلم توانست به جمع نامزدهای پنجفیلم بهترین فیلم خارجیزبان راه پیدا کند و علاوه بر بردن اسکار به خانه، جوایز اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را هم از آن خودش کند. اتفاقی که تا امروز نه برای سینمای ایتالیا افتاده بود و نه سینمای فرانسه که هردو جزو رکوردداران حضور در بخش بهترین فیلم خارجیزبان هستند و سینمای ایتالیا تا امروز بیشترین اسکار را میان کشورهای جهان در این بخش دریافت کرده است.
برد بزرگ فیلم «انگل» سایتهای سینمایی را به فکر انداخت که ببینند میان فیلمهای خارجیزبانی که در اسکار موفق شدهاند، کدامیک بیشترین امتیاز را نزد منتقدان داشتهاند و مایه خوشحالی و مباهات است که فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی شانه به شانه فیلم «انگل» بونگ جونهو مقام دوم را دارد و بعد از دو فیلمی که صددرصد از منتقدان امتیاز گرفتهاند این دو فیلم ۹۹درصد امتیاز مثبت از منتقدان دریافت کردهاند.
آکادمی علوم و فنون سینمایی(اسکار) برای بزرگداشت سینمای جهان از سال ۱۹۵۷ تصمیم گرفت اسکار بهترین فیلم بینالمللی را اهدا کند. برای اینکه فیلمی در این بخش از اسکار حضور داشته باشد باید خارج از آمریکا تولید شود و بخش اعظم دیالوگهای آنهم به زبانی غیر از انگلیسی باشد. فیلم باید از سوی کشوری که در آن تولید شده، به آکادمی اسکار معرفی شود. اگرچه بعضی از این شرایط ممکن است باعث بحث باشند اما اغلب اوقات فیلمی که در این بخش جایزه میگیرد، استحقاقش را دارد. با هم مروری داریم روی فیلمهایی که برنده این بخش بودهاند و در روتنتومیتوز هم بالاترین امتیاز را گرفتهاند.
*** فانی و الکساندر / کارگردان: اینگمار برگمان
درام تاریخی محصول ۱۹۸۲ از کشور سوئد که توسط اینگمار برگمان، کارگردان سرشناس ساخته شد و همکار همیشگیاش سون نیکویست هم مدیر فیلمبرداری آن بود. فیلمنامه فیلم «فانی و الکساندر» شبه اتوبیوگرافیک است و برگمان قصد داشت این فیلم وصیتنامهاش باشد و بعد از آن بازنشسته شود. قصه فیلم بر محوریت یک خواهر و برادر است و خانواده بزرگی که در یکی از شهرهای سوئد دارند. اولین دهه قرن بیستم است. پدر بچهها از دنیا رفته و مادرشان با یک کشیش دوباره ازدواج کرده است.
کشیش بهخاطر قدرت تخیل شدید الکساندر دائم او را سرزنش و تحقیر میکند. همزمان با ساختهشدن فیلم نسخه مستندی هم درباره روند تولید آن ساخته شد. فیلم اول قرار بود یک مینیسریال باشد و بعدتر یک نسخه سهساعته از آن مینیسریال برای اکران سینمایی آماده شد. فیلم برنده چهارجایزه اسکار شد. منتقدان بهخصوص در سوئد عاشق فیلم شدند و معتقد بودند آن دوره تاریخی از سوئد را خیلی خوب تصویر کرده است. البته منتقد نیویورکتایمز هم آن را فیلمی بزرگ، تاریک، زیبا و یک حماسه بخشنده خانوادگی توصیف کرد.
*** فیلم انگل/ کارگردان: بونگ جونهو
فیلمی که کره جنوبی را در اولین حضورش در اسکار صاحب چهارجایزه مهم کرد. بونگ جونهو همیشه علاقهاش را به ساخت فیلمهایی درباره اختلاف طبقاتی و البته تم خشونت نشان داده بود. «انگل» پیچیدهترین فیلم او در این رابطه است. فیلم داستان یک خانواده فقیر ولی فرصتطلب است که پسر جوانشان این شانس را پیدا میکند، معلم سرخانه دختر نوجوان یک خانواده ثروتمند بشود. او با مدرک جعلی به استخدام خانواده پارک درمیآید و بعد با بقیه اعضای خانوادهاش نقشه میکشند که چطور همه آنها به درون خانواده ثروتمند نفوذ کنند. اما اتفاق تراژیکی در خانه خانواده پارک در جریان است که از آن بیخبرند و منجر به بروز فجایعی میشود. منتقدان فیلم را دارای لایههای عمیقی نسبت به ماجرای تفاوت طبقاتی میدانند. فیلمی که در عین حال بهشدت سرگرمکننده و در عین حال هوشمندانه هم هست.
*** جدایی نادر ازسیمین/ کارگردان: اصغر فرهادی
اولین فیلم ایرانی که نامزد جایزه اسکار شد، درامی درباره طبقه متوسط شهری جامعه ایرانی بود که لیلا حاتمی، پیمان معادی، شهاب حسینی و ساره بیات بازیگران آن بودند. داستان سر این است که سیمین میخواهد از ایران برود و چون نادر بهدلیل نگهداری از پدرش که آلزایمر دارد حاضر به همراهی او نیست، میخواهد از او جدا شود. در همین حال نادر یک پرستار برای نگهداری از پدرش استخدام میکند اما پرستار لحظهای غفلت میکند که زنجیره پیچیدهای از اتفاقات را شکل میدهد. منتقدان از سرتاسر جهان فیلم را ستایش کردند. دبورا یانگ نوشت: «نتیجه بازیهای رئالیستی بازیگران این است که به طرز عمیقی به شخصیتپردازیهایشان پی میبریم. فیلمی تعلیقبرانگیز و از لحاظ اخلاقی پیچیده درحالیکه بهظاهر داستان سادهای دارد.»
*** روز برای شب/ کارگردان: فرانسوا تروفو
فیلم فرانسوی محصول ۱۹۷۳ که بازیگرانی چون ژاکلین بیسه در آن ایفای نقش کردند. خود تروفو هم جلوی دوربین رفت. عنوان فیلم که به فرانسوی «شب آمریکایی» است به تکنیکی در فیلمبرداری اشاره دارد که در آن سکانسهایی در نماهای بیرونی در نور روز و با استفاده از یک فیلتر روی لنز دوربینها فیلمبرداری میشوند یا از تمهیدات دیگری در نماهای داخلی استفاده میکنند که بهنظر برسد فیلم در شب فیلمبرداری شده است. فیلم داستان تولید فیلم دیگری به نام «با پاملا آشنا شوید» را روایت میکرد که یک ملودرام کلیشهای بود.
الکساندر شمایل سینمایی پا به سن گذاشته در فیلم «با پاملا آشنا شوید» بازی میکرد. نقش روبهرویش بازیگر انگلیسی با بازی ژاکلین بیسه بود که تازه از یک شکست عصبی و ازدواجش با دکتری که از خودش خیلی بزرگتر بود، بیرون آمده بود. وسط همه اینها، داستانهای مربوط به عوامل کارگردان را داریم(با بازی خود تروفو) که با مشکلات ساختن یک فیلم دست و پنجه نرم میکنند. این فیلم را یکی از بهترین آثار کارنامه پربار تروفو میدانند. منتقدان میگویند این یکی از عاشقانهترین فیلمهایی است که تاکنون درباره فیلمسازی ساخته شده است.
*** همهچیز درباره مادرم/ کارگردان: پدرو آلمادووار
این فیلم کارگردان اسپانیایی در آمریکا به موفقیت فوقالعادهای دست پیدا کرد. سیسلیا راث و پنهلوپه کروز بازیگران فیلم هستند. طرح اصلی فیلم از یکی از فیلمهای اولیه آلمادووار آمده بود. داستان فیلم درباره مانوئلا، پرستار آرژانتینی است که با پسر جوانش استبان زندگی میکند. استبان که دوست دارد نویسنده شود، همیشه یک دفترچه یادداشت با خودش بههمراه دارد. استبان میخواهد چیزهایی از گذشته مادرش بداند که فکر میکند رازهای مخفی در گذشته او وجود دارد. او بهخصوص درباره هویت پدرش کنجکاو است. نیویورکتایمز معتقد است که این یکی از بهترین فیلمهای کارنامه آلمادووار است. ملودرام زنانهای که یادآور کارهای جورج کیوکر است. راجر ایبرت گفته بود که این فیلم ادای دینی به تنسی ویلیامز و «همهچیز درباره ایو» است. این فیلم هزارتوی پیچیده رمانتیکی است که لایههای مختلفی دارد.
*** جذابیت پنهان بورژوازی/ کارگردان: لوئیس بونوئل
اسکار در دهه ۲۰ و ۳۰ شاهکارهای سورئالیستی کارگردان اسپانیایی، لوئیس بونوئل را چندان جدی نگرفت. اما در دهه هفتاد بونوئل سهبار نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد و سال ۱۹۷۳ برای فیلم «جذابیت پنهان بورژوازی» آن را بهدست آورد. فیلم داستان گروهی زوج از طبقه بالاتر از متوسط است که تلاش دارند یک شام باهم صرف کنند، با کاراکترهایی که در رویاهایشان وجود دارد. حقیقت اینجاست که فیلمهای بونوئل را نمیشود ساده توصیف کرد. فیلم در حقیقت تکههایی از شامخوردن آدمها و بعد تمرکز روی رویاهای آنهاست. «جذابیت پنهان بورژوازی» بهعنوان یک فیلم فرانسوی شناخته میشود و بیشتر دیالوگها هم به زبان فرانسه است.
*** هشتونیم / کارگردان: فدریکو فلینی
«هشتونیم» را یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما میدانند. فلینی برای این فیلم سومین جایزه اسکار بخش بهترین فیلم بینالملل را به خانه برد. یک کمدیدرام سورئالیستی ایتالیایی که داستان یک کارگردان مشهور را روایت میکند که به مشکل بنبست خلاقیت برخورده است. در حین ساختن یک فیلم که علمی-تخیلی است اما مایههای اتوبیوگرافیک هم دارد، کارگردان درگیر گذشته و خاطرات خودش میشود. منتقدان بعد از دیدن این فیلم گفتند که فلینی کارگردانی نابغه است که برداشت جادویی روی فیلمسازیاش دارد. آلبرتو موراویا، نویسنده ایتالیایی گفته بود که کاراکتر اصلی این فیلم شخصیتی پیچیده و دچار سادیسم و مازوخیسم است. مردی که یک دلقک و یک متقلب است. زیبایی این فیلم در پیچیدگی آن است.
*** جاده / کارگردان: فدریکو فلینی
اولین فیلمی که برنده اسکار بخش بهترین فیلم بینالملل شد. از میان چهارفیلم فلینی که در این بخش برنده اسکار شدند، «جاده» اولینشان است. آنتونی کوئین و جولیتا ماسینا، بازیگران فیلم هستند. داستان یک دختر جوان که یک مرد معرکهگیر خشن او را از مادرش خریده و او را با خودش میبرد تا دنیا را ببیند. آنها در طول راه دردهای فیزیکی و احساسی زیادی را متحمل میشوند. منتقدان ایتالیایی این فیلم را یک شعر ناتمام میدانند که کارگردان از عمد آن را ناتمام گذاشته است.
*** ببر خیزان، اژدهای پنهان/ کارگردان: آنگ لی
فیلم آنگ لی مخاطبان را مسحور و مجذوب کرد. بخش زیادی از جذابیت فیلم مدیون طراحی هنرهای رزمی فیلم است و بخش دیگر به داستان جذاب و درگیرکننده آن برمیگردد. بازیهای بازیگران چینی فوقالعاده است و باعث شد سینمای چین در غرب مشهور شود. خیلی از بازیگران این فیلم بعدتر در فیلمهای هالیوودی بازی کردند. فیلم علاوه بر جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان، اسکار بهترین موسیقی متن و بهترین طراحی صحنه و بهترین فیلمبرداری را هم به خانه برد. داستان فیلم در قرن هجدهم در چین اتفاق میافتد و ماجرای یک شمشیرزن است که درگیر رابطه عاطفی با زنی میشود که همراه هم گروهی دارند که وفادارانه به امپراطوری چین خدمت میکند.
*** شبهای کابیریا / کارگردان: فدریکو فلینی
فیلم درباره زنی است که بهدنبال عشق حقیقی میگردد و درنهایت جستوجویش عبث و باطل میماند. فیلم جایی شروع میشود که کابیریای خوشحال را با مردی که عاشقش است، میبینیم که کنار رودخانه ایستاده. ناگهان مرد او را داخل رودخانه هل میدهد و کیف پولش را میدزدد. جولیا ماسینا نقش کابیریا را بازی میکند. او برای بازی در این فیلم جایزه جشنواره کن را از آن خودش کرد. این فیلم را یکی از بهترین کارهای کارنامه فلینی میدانند. اگرچه زمان نمایش فیلم در آمریکا نقدهای متناقضی رویش نوشته شد و بعضی از منتقدان آن را دوست نداشتند. بازلی کراتر گفته بود که این فیلم هم مثل «جاده» و سایر فیلمهای نئورئالیستی بعد از جنگ بیشتر از اینکه طرح داستانی را توسعه بدهد، متوجه تم است.