کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۲۰۲۷۵
تاریخ خبر:

فیلم‌های دولتی که طعم توقیف را چشیدند

روزنامه هفت صبح، محمد صابری| به این ماجرا هم می‌توان از منظر کمدی نگاه کرد و هم تراژدی! اینکه بخشی از بودجه عمومی که در اختیار نهادهای دولتی و حاکمیتی است، در فرآیندی سخت‌گیرانه صرف به سرانجام رسیدن یک محصول هنری می‌شود و بعد همین محصول با نگاه و سلیقه بخش دیگری از همین نهادهای دولتی و حاکمیتی، غیرقابل عرضه تشخیص داده می‌شود و مهر «توقیف» می‌خورد، هم خنده‌دار است و هم گریه‌دار!

ولی خب مهمتر از واکنشی که می‌توانیم به این فرآیند داشته باشیم، واقعیتی است که تا همین امروز هم مصداق دارد و در تمام چهاردهه گذشته آن را تجربه کرده‌ایم. همین الان که این پرونده را می‌خوانید، در کنار فیلم‌هایی که به آن‌ها پرداخته‌ایم می‌شد به فیلم‌های بلاتکلیف دیگری مانند «ضد» و یا «لباس شخصی» هم اشاره کنیم که هر کدام به دلیل زاویه نگاهی که نسبت به تحولات تاریخ معاصر داشته‌اند، گویی با دست‌اندازهایی برای ورود به چرخه اکران عمومی مواجه هستند!

در میان فیلم‌های توقیفی دهه‌های گذشته هم می‌توان به فیلم‌های دیگری به‌عنوان شاهد مثال اشاره کرد که بودجه دولتی صرف تولیدشان شده اما به‌راحتی نتوانسته‌اند رنگ پرده را ببینند. در هر‌حال بازخوانی سرنوشت همین 10 فیلم هم نکات خواندنی و تجربه‌های درس‌آموز کم ندارد! چرخه انرژی‌گیر و انگیزه‌کش «صدور حکم توقیف» متأسفانه همچنان در سینمای ایران برقرار است و قربانی هم می‌گیرد اما خروجی‌اش از سال‌های دور تا همین امروز هر بار یک اصل را بیشتر ثابت کرده است؛ هیچ فیلمی قابل توقیف نیست!

حاجی واشنگتن/ شبکه یک تلویزیون
فیلم سینمایی «حاجی‌واشنگتن» را زنده‌یاد علی حاتمی در سال 1361 با نقش‌آفرینی زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی در نقش اصلی، مقابل دوربین برد. آهنگسازی محمدرضا لطفی از نکات ویژه این فیلم بود.

از فیلم چه می‌دانیم؟
«حاجی واشنگتن» در همان سال‌هایی به تولید رسید که زنده‌یاد علی حاتمی درگیر فرآیند تولید یکی از مهمترین آثار کارنامه‌اش یعنی سریال «هزاردستان» بود. همین همکاری نزدیک با مدیران تلویزیونی هم احتمالا زمینه‌ساز سرمایه‌گذاری تلویزیونی‌ها بر روی این فیلم سینمایی شد. «حاجی ‌واشنگتن» در واقع یک اقتباس سینمایی از کتابی با همین عنوان بود که در قالب آن ماجراهای مرتبط با حضور اولین سفیر ایران در ایالات متحده با زبانی طنز روایت شده است. زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی در راستای سلسله همکاری‌هایش با علی حاتمی ایفاگر نقش اصلی در «حاجی واشنگتن» بود.

چالش فیلم چه بود؟
دلایل تصمیم‌گیری درباره توقیف ناگهانی فیلم «حاجی‌ واشنگتن» هنوز نامعلوم است. فیلم در همان سال تولید در جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت اما بعد از اکران جشنواره به دلایلی توقیف شد. به استناد برخی روایت‌های غیررسمی درباره طرح شعارهای تند علیه علی حاتمی در همان سالن اکران جشنواره از سوی مخاطبان، می‌توان اصلی‌ترین دلیل صدور حکم توقیف برای آن را ناشی از سوءبرداشت‌ها نسبت به محتوای آن دانست. روایت کنایه‌آمیز علی حاتمی به وادادگی در برابر غرب، در آن سال‌ها با کژتابی شنیده شد و فیلم به محاق توقیف رفت.

سرانجامش چه شد؟
متأسفانه توقیف بلندمدت «حاجی واشنگتن» به‌گونه‌ای بود که فیلم در زمان حیات این فیلمساز فرصت اکران عمومی به‌دست نیاورد و در سال 77 و پس از درگذشت این کارگردان معتبر سینمای ایران، فیلم به‌صورت محدود راهی پرده سینماها شد. اما عجیب‌تر اینکه فیلمی که شبکه اول تلویزیون روی آن سرمایه‌گذاری کرده بود و اتفاقا می‌توان آن را از آثار ارزشمند در کارنامه علی حاتمی دانست، برای پخش از آنتن تلویزیون هم دچار محدودیت شد و حکم توقیف گرفت! این فیلم امروز یکی از فیلم‌های محبوب در میان طیف گسترده‌ای از فیلم‌بازها به‌حساب می‌آید.

نکته ویژه؛
یکی از مهمترین ویژگی‌های آثار زنده‌یاد علی حاتمی، ورای تسلط این فیلمساز بر ابزار سینما و زبان تصویر، متن آهنگین و درخشان دیالوگ‌ها در آثار او بوده است. دیالوگ‌هایی که آنقدر عمیق و ظریف از قلم حاتمی روی کاغذ ردیف شده‌اند که هنوز و پس از سال‌ها گویی تازه هستند. بریده‌های «حاجی‌واشنگتن» هم به همین دلیل هر‌از‌گاهی در فضاي مجازی بازنشر می‌شود.

باشو غریبه کوچک/ کانون پرورش فکری
فیلم سینمایی «باشو غریبه کوچک» را بهرام بیضایی در سال 64 کارگردانی کرد. در این فیلم به‌عنوان یکی از مهمترین آثار کارنامه این فیلمساز سوسن تسلیمی و عدنان عفراویان ایفاگر نقش‌های اصلی بودند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
در سال‌های جنگ تحمیلی بودند خانواده‌های اصالتا جنوبی که ناگزیر از ترک خانه و کاشانه خود شده و به شمال کشور پناه بردند. کیفیت مواجهه این جنوبی‌ها با اهالی شمال، ایده‌ای بود که سوسن تسلیمی آن را با بهرام بیضایی در میان گذاشت و از دل آن فیلمنامه «باشو غریبه کوچک» متولد شد. بهرام بیضایی در راستای همکاری آن سال‌های فیلمسازان شاخص با کانون پرورش فکری این فیلمنامه را به کانون ارائه می‌کند و فیلم با نقش‌آفرینی سوسن تسلیمی و یک بازیگر نوجوان بومی در نقش «باشو» کلید می‌خورد.

چالش فیلم چه بود؟
صدور حکم توقیف برای فیلم «باشو غریبه کوچک» اتفاقی غریب بود! به‌خصوص وقتی روایت بهرام بیضایی را از آن سال‌ها می‌خوانیم. وقتی به فیلمش 75 مورد اصلاحیه زدند اما او حاضر به تن دادن به آن‌ها نشد؛ «یکی از موارد اصلاحیه در تیتراژ فیلم بود که مجموعه بمب‌افکن‌هایی از راست به چپ تصویر حرکت می‌کردند. و بعد از چهار سال و نیم گفتند که معنی این تصویر این است که ما به عراق حمله کرده‌ایم! من پرسیدم یعنی چه؟ گفتند در نقشه جغرافیا ما در سمت راست هستیم و عراق در سمت چپ!»

سرانجامش چه شد؟
«اگر باشو فیلم خوبی درنیامده بود، توقیف نمی‌شد.» این خلاصه دیدگاه بیضايی درباره سرنوشت این فیلم خودش است. فیلمی که نزدیک به 5 سال طول کشید که بهرام بیضایی از میان 75 مورد اصلاحیه تنها به دو مورد آن‌ها رضایت دهد و به تعبیر خودش فیلم «آزاد» شود. «باشو غریبه کوچک» علاوه‌بر اکران عمومی در سینماها، بعدها حضور موفقی در جشنواره‌های خارجی داشت و حتی از آنتن تلویزیون هم پخش شد اما هیچ‌گاه هیچ‌کس مسئولیت ایرادهای عجیب و غریبی که در سال تولید منجر به صدور حکم توقیف فیلم شد را گردن نگرفت!

نکته ویژه؛
بهرام بیضایی در نیمه ابتدایی دهه 60 به تواتر مواجهه با حکم «توقیف» را تجربه کرد. از «چریکه تارا»‌ و «مرگ یزدگرد» گرفته که به دلایلی همچون پوشش بازیگران امکان اکران عمومی پیدا نکردند تا همین «باشو غریبه کوچک» که قربانی یک سوءبرداشت عجیب شده بود. اولین فیلم توقیفی مسعود کیمیایی یعنی «خط قرمز» هم برمبنای نمایشنامه‌ای از بهرام بیضایی ساخته شده بود که آن‌هم توقیف شد!

آب و آتش/ حوزه هنری
فیلم سینمایی «آب و آتش» را فریدون جیرانی در سال 79 کارگردانی کرد و بازیگران شاخصی همچون پرویز پرستویی، لیلا حاتمی و آتیلا پسیانی در این فیلم ایفای نقش می‌کردند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
فریدون جیرانی به فاصله دو سال پس از یکی از مهمترین فیلم‌های کارنامه خود یعنی «قرمز» فیلمنامه «آب و آتش»‌ را نوشت و کارگردانی کرد. او که در تمام سال‌های فیلمسازی‌اش علاقه ویژه‌ای به «سینمای بدنه» داشت و تلاش می‌کرد مخاطبان عام را با روایت قصه‌هایی عامه‌پسند در قالب فیلم‌هایش به سینما بکشاند، این فیلم را با حمایت حوزه هنری به تولید رساند. فیلم داستان علی مشرقی با بازی پرویز پرستویی را روایت می‌کند که یک شب در پی اختلاف با همسرش از خانه خارج و با زنی خیابانی آشنا می‌شود.

چالش فیلم چه بود؟
اگر بخواهیم صادقانه برخورد کنیم، باید اعتراف کنیم که اصل سرمایه‌گذاری نهادی مانند حوزه هنری روی فیلمنامه‌ای از جنس «آب و آتش» اتفاقی عجیب و غیرمعمول است! فریدون جیرانی در این فیلمنامه ترکیب کاملی از معضلات و تنش‌های خانوادگی و اجتماعی را درهم آمیخته و خروجی کار همه شرایط لازم برای الصاق برچسب سیاه‌نمایی از نگاه نهادهای ناظر را داشته است. طبیعی هم بود فیلمی که در اجزای داستانی‌اش از خیانت گرفته تا تجاوز پدر به فرزند گنجانده شده باشد، به‌راحتی امکان ورود به چرخه اکران عمومی را پیدا نکند!

سرانجامش چه شد؟
فیلم «آب و آتش» از فیلم‌های راه‌یافته به نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر بود و به‌دلیل حرف‌وحدیث‌های رسانه‌ای، کنجکاوی بسیاری برای رونمایی از آن بود اما در میانه روزهای برگزاری جشنواره ناگهان فیلم از جدول اکران خارج شد تا به‌عنوان یکی از فیلم‌های توقیفی جشنواره شناخته شود. آن‌هم در همان دوره‌ای از جشنواره فیلم فجر که ابراهیم حاتمی‌کیا با فیلم جنجالی «موج مرده» حضور داشت! فیلم جیرانی در آن دوره از جشنواره داوری هم نشد اما در کمتر از یک سال و با اندکی جرح و تعدیل در خرداد سال 80 روی پرده رفت.

نکته ویژه؛
سینما یکی از حوزه‌هایی بود که در نیمه دوم دهه 70 به‌شدت تحت تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی پس از دوم خرداد قرار گرفت و بخشی از سینماگران فضای بازتری را پیش روی خود دیدند تا به موضوعات به‌ظاهر ممنوعه بپردازند. فریدون جیرانی که با «قرمز» یکی از پیشتازان این جریان بود در ادامه «آب و آتش» را هم متأثر از همین فضای تازه در سینمای ایران به سرانجام رساند.

وقت بودن/ شبکه چهار تلویزیون
فیلم سینمایی «وقت بودن» را جلیل سامان در سال 87 به‌عنوان اولین تجربه بلند سینمایی خود کارگردانی کرد. در این فیلم بازیگران بومی منطقه سیستان و بلوچستان ایفای نقش می‌کردند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
وقتی فیلم «وقت بودن» با ترکیبی از بازیگران گمنام و امضای یک کارگردان ناشناخته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، یکی از اصلی‌ترین برگ‌برنده‌های آن که مورد توجه مخاطبان جشنواره‌ای و رسانه‌ها قرار گرفت، ایده مرکزی آن بود. فیلم داستانی تکان‌دهنده درباره یک سنت خرافاتی در یکی از روستاهای دورافتاده داشت که براساس آن اگر فردی قسم خاصی را در جمع می‌خورد، در صورت عمل نکردن به آن قسم، زنش بر او حرام می‌شد! فیلم «وقت بودن» برمبنای همین ایده روایت‌گر سرنوشت تراژیک مردی است که می‌خواهند همسرش را از او جدا کنند.

چالش فیلم چه بود؟
«وقت بودن» از ابتدا در قالب سینمایی تعریف نشده بود و یکی از فیلمنامه‌هایی بود که شبکه چهار تلویزیون برای تولید یک تله‌فیلم مصوب کرده بود. کیفیت کار جلیل سامان در مقام کارگردان این فیلم تلویزیونی به‌گونه‌ای بود که مدیران وقت تلویزیون را مجاب کرد آن را برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده کنند. رونمایی از فیلم در جشنواره هم نشان داد که سامان توانسته است از نظر بصری روایتی درخور پرده سینما ارائه کند اما نگاه گزنده و صریح فیلم نسبت به سنت‌ها و خرافات به مذاق عده‌ای خوش نیامد!

سرانجامش چه شد؟
بلافاصله بعد از رونمایی فیلم در جشنواره فجر خبر رسید که مدیران شبکه چهار تلویزیون در مقام سرمایه‌گذار تصمیم به جلوگیری از عرضه فیلم گرفته‌اند! فیلم سرنوشت عجیبی پیدا کرد و نه فقط به‌صورت خود‌خواسته و از طرف سرمایه‌گذارانش مهر توقیف بر پیشانی‌اش خورد که بعدها در قالب تله‌فیلم هم نتوانست روی آنتن برود! جالب اینکه فیلم در جشنواره فجر دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه را هم گرفته بود. جلیل سامان بعدها خودش هم از پیگیری اکران «وقت بودن» منصرف شد و متن آن را در قالب رمانی به همین نام روانه بازار کتاب کرد.

نکته ویژه؛
جلیل سامان چند سال بعد از تجربه تلخی که در همکاری با مدیران تلویزیونی داشت با کارگردانی سه‌گانه تاریخی‌اش «ارمغان تاریکی»‌، «پروانه» و «نفس» تبدیل به یکی از امیدهای مدیران سیما در عرصه سریال‌سازی شد که این جایگاه بعدها با ساخت سه فصل از «زیرخاکی» تثبیت شد. شاید با اکران «وقت بودن» امروز سامان در سینما هم جایگاه ویژه‌ای داشت.

آدم برفی/ حوزه هنری
فیلم سینمایی «آدم برفی» را داود میرباقری در سال 73 نوشت و کارگردانی کرد. در این فیلم بازیگران مطرحی چون اکبر عبدی، داریوش ارجمند، پرویز پرستویی، مهدی فتحی و آزیتا حاجیان ایفای نقش می‌کردند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
اینکه داود میرباقری در میانه راه تولید پروژه‌ای بزرگ در مقیاس سریال «امام علی(ع)» تصمیم می‌گیرد فیلمنامه‌ای کمدی را در قالب یک پروژه سینمایی کارگردانی کند، در نوع خود اتفاق ویژه‌ای بوده است. به‌خصوص که ترکیب بازیگران اصلی همان سریال را هم در این فیلم سینمایی به‌ کار گرفت. «آدم برفی» فیلمی جسورانه در نیمه نخست دهه هفتاد به‌حساب می‌آمد که هرچند لحن و روایتی نزدیک به کمدی داشت اما داود میرباقری داستانی تراژیک درباره وسوسه مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور در آن مقطع را به تصویر درآورد.

چالش فیلم چه بود؟
سرمایه‌گذاری حوزه هنری روی پروژه‌ای با سوژه حساس مهاجرت می‌توانست تا حدود زیادي آن را نسبت به حواشی احتمالی مصون نگه دارد اما ایده داود میرباقری برای زن‌پوشی اکبر عبدی و سکانس‌هایی که این بازیگر با آرایش در مقابل دوربین ایفاگر نقشی زنانه بود، در آن سال‌ها مسئله‌ای قابل هضم برای طیفی از ناظران سینما نبود. فیلم هم به دلیل رویکرد عریانی که نسبت به مسئله مهاجرت داشت و هم به دلیل زن‌پوشی بازیگر مرد در‌ آن به محاق توقیف رفت و این توقیف تا سه سال ادامه پیدا کرد!

سرانجامش چه شد؟
سال 76 و پس از تحولات مرتبط با انتخابات دوم خرداد، خیلی از حوزه‌ها دستخوش تغییرات شدند که سینما یکی از مهمترین این حوزه‌ها بود. «آدم برفی» یکی از فیلم‌های توقیفی در سال‌های قبل از دوم خرداد بود که در این سال توانست روانه پرده سینماها شود و خیلی زود هم عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را از آن خود کرد. انتقادات و سوءتفاهم‌ها نسبت به این فیلم البته همچنان برقرار بود، تا سال‌ها بعد که فیلم به آنتن تلویزیون هم راه پیدا کرده و در گسترده وسیعی دیده شد!

نکته ویژه؛
اشاره کردیم که یکی از مهمترین چالش‌ها برای اکران «آدم برفی» زن‌پوشی اکبر عبدی در آن بود اما بد نیست این نکته را اشاره کنیم که این ماجرا در سال‌ها و به‌صورت‌های مختلف تکرار شد. اکبر عبدی حداقل در سه فیلم دیگر نقش زن را ایفا کرد و بازیگران دیگری هم این جنس از نقش‌آفرینی را تجربه کردند اما هیچ‌کدام به‌درستی «آدم برفی»‌ نبود!

زادبوم/ حوزه هنری
فیلم سینمایی «زادبوم» را ابوالحسن داودی در سال 87 کارگردانی کرد. در ترکیب بازیگران این فیلم چهره‌هایی چون عزت‌الله انتظامی، بهرام رادان، پگاه آهنگرانی و مسعود رایگان حضور داشتند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
ایده اصلی فیلم «زادبوم» از آن سیدرضا میرکریمی بود. اینکه نوع خاصی از لاک‌پشت‌ها بعد از تولد به هر جایی‌که سفر کرده باشند در آخرین لحظات زندگی‌شان مجدد به زادگاه خود بازمی‌گردند تا در آن‌جا جان بدهند و همین وضعیت استعاری تبدیل به خط اصلی داستانی شد که ابوالحسن داودی در قالب فیلمنامه «زادبوم» آن را بسط داد. همین‌طور که از مختصات این ایده مشخص است داستان محوری فیلم درباره خانواده‌ای است که هر یک از اعضایش در نقطه‌ای از جهان سکونت دارند اما همه‌شان دل‌بسته وطن هستند.

چالش فیلم چه بود؟
ابوالحسن داودی «زادبوم» را با سرمایه‌گذاری حوزه هنری ساخت و اتفاقا در تمام روزهای رونمایی از آن در جشنواره فیلم فجر هم همه‌چیز درباره آن کاملا معمولی و طبیعی بود. فیلم حتی در اختتامیه هم مورد توجه داوران قرار گرفت تا رویکرد ملی آن مورد تشویق سیاست‌گذاران قرار بگیرد اما بعد از جشنواره بود که برخی ناظران بیرونی نسبت به تصویری که از یک کاندیدای انتخاباتی در این فیلم ارائه شده، حساس شدند و همین نقطه شروع سوءتفاهمات درباره فیلم بود. حوزه هنری هم تصمیم گرفت فیلم را اکران نکند!

سرانجامش چه شد؟
فیلم «زادبوم» در همان اکران جشنواره‌ای خود توانست سیمرغ مهم بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را شکار کند تا ثابت شود ظرفیت بالایی برای ارتباط با مخاطبان دارد. دریافت این سیمرغ معمولا شانس ویژه‌ای برای فیلم‌ها محسوب می‌شود تا بدون نوبت و بررسی بتوانند در نوبت اکران نوروز سال بعد روانه پرده سینما شوند. «زادبوم» اما قربانی تغییر ذائقه مدیران حوزه هنری شد و نزدیک به 10 سال در محاق توقیف باقی ماند!‌ داودی سرانجام تمام سهم حوزه هنری را خرید و با تغییر مالکیت، فیلم در سال 96 اکران شد.

نکته ویژه؛
یکی از بامزه‌ترین اتفاقات درباره «زادبوم» اهدای سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی به آن در جشنواره فجر بود! فیلمی که از نگاه مهمترین رویداد سینمایی جمهوری اسلامی شایسته عنوان بهترین فیلم از نگاه ملی بود، بعد از جشنواره به محاق توقیف رفت و تا سال‌ها حتی اجازه اکران عمومی هم پیدا نکرد! سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی واقعا یکی از بلاتکلیف‌ترین جوایز جشنواره فجر است.

خانه پدری/ نیروی انتظامی
فیلم سینمایی «خانه پدری» را کیانوش عیاری در سال 89 کارگردانی کرد. در این فیلم بازیگران مطرحی چون مهدی هاشمی، شهاب حسینی و مهران رجبی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
کیانوش عیاری این‌طور روایت کرده است که روزی در قالب دیدار جمعی از سینماگران با مسئولان انتظامی با طرح این گزاره از طرف یکی از چهره‌های ارشد پلیس مواجه شده است که چرا سینماگران سراغ پرداختن به معضلات اجتماعی نمي‌روند. او برمبنای همین فراخوان، ایده‌ای را مرتبط با قتل‌های ناموسی که از دید خود یکی از معضلات فراگیر در جامعه ایران قلمداد می‌کرد به پلیس ارائه کرد و احتمالا نیروی انتظامی هم به اعتبار نام و جایگاه عیاری با آغوش باز حمایت از تولید این فیلمنامه را پذیرفت که حاصلش شد؛ «خانه پدری».

چالش فیلم چه بود؟
«خانه پدری» شروعی به‌شدت تلخ و تکان‌دهنده دارد. این نکته‌ای است که حتی طرفداران فیلم هم نمی‌توانند کتمان کنند. صحنه قتل یک دختر به دست پدر و برادر کوچک‌ترش در فیلم چنان به تصویر درآمده است که به‌سختی می‌توان تلخی آن را تحمل کرد. وزارت ارشاد هم با همین استدلال موافق صدور مجوز برای اکران عمومی فیلم نبود و شرط آن را حذف سکانس ابتدایی گذاشت. عجیب‌تر اینکه مسئولان نیروی انتظامی هم خودشان حاضر نشدند پای کار بایستند و با اعلام عدم رضایت از فیلم ساخته شده، تصمیم به توقیف خودخواسته آن گرفتند!

سرانجامش چه شد؟
فیلم «خانه پدری» ابتدا به‌صورت محدود برای برخی از منتقدان و اصحاب رسانه به نمایش درآمد و بعدها توانست در قالب یک سانس ویژه در جشنواره فجر هم روی پرده برود. جنجال‌های فیلم اما به درازا کشید و وقتی بالاخره یکی از مدیران سینمایی پروانه نمایش آن را صادر کرد و فیلم راهی اکران عمومی شد، به واسطه فشارهای رسانه‌‌ای فیلم در کمتر از یک هفته از پرده پایین آمد و باز هم توقیف شد. این بازی اکران و توقیف آنقدر ادامه پیدا کرد تا نسخه بدون سانسور و باکیفیت فیلم به فضای مجازی راه یافت.

نکته ویژه؛
کیانوش عیاری یکی از صریح‌ترین و در عین حال آرام‌ترین فیلمسازان سینمای ایران است. او هر چند اهل جنجال‌ها و شلوغ‌کاری‌های رسانه‌ای نیست اما زمانی که تصمیم به موضع‌گیری درباره مسئله‌ای می‌گیرد، اصلا اهل تعارف نیست. همین ویژگی هم باعث شده تا صداوسیما هم پای تازه‌‌ترین سریالش یعنی «87 متر» نایستد و اعلام کند که می‌خواهد آن را به شبکه خانگی واگذار کند!

یک خانواده محترم/ سیمافیلم
فیلم سینمایی «یک خانواده محترم» را مسعود بخشی از مستندسازان پرحاشیه کارگردانی کرد و نقش‌های اصلی آن را هم بازیگرانی چون بابک حمیدیان و مهران احمدی ایفا کردند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
اولین جرقه‌ها برای مطرح شدن نام فیلم «یک خانواده محترم» در فضای رسانه‌ای ایران درست زمانی زده شد که فیلم برای نخستین‌بار در جشنواره فیلم کن رونمایی شد! فیلم هرچند با نظارت و سرمایه‌گذاری اولیه سیمافیلم کلید خورد اما در ادامه به‌عنوان محصول مشترک سینمای ایران و فرانسه معرفی شد تا حضور آن در جشنواره فیلم کن بیشتر زیر ذره‌بین نهادهای نظارتی قرار بگیرد. فیلم در حالی در کن روی پرده رفت که برخی نمایندگان رسانه‌های ایران که در این رویداد حضور داشتند، واکنش‌های تندی به آنچه حجم بالای سیاه‌نمایی در فیلم می‌دانستند نشان دادند.

چالش فیلم چه بود؟
فیلم «یک خانواده محترم» همان‌طور که از نامش پیداست، سرگذشت اعضای یک خانواده را در دو مقطع تاریخی روایت می‌کند. بخش‌هایی از فیلم در سال‌های دفاع مقدس می‌گذرد و بخش‌های دیگر در زمان حال. آنچه باعث شد فیلم اول مسعود بخشی با انتقادات تند و تیز مواجه شود تصویر ارائه شده در فیلم از مقوله‌هایی مانند رزمندگان نوجوان در جنگ، خانواده شهیدان و مهمتر از همه شرایط سیاسی و امنیتی امروز جامعه بود. کار آنقدر بالا گرفت که مدیران سیمافیلم در توجیه کار خود برآمدند اما ترکش‌های این فیلم همچنان قربانی می‌گرفت!

سرانجامش چه شد؟
محمد آفریده از مدیران باسابقه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که پیش‌تر مسعود بخشی را در ساخت مستند جنجالی «تهران انار ندارد» همراهی کرده بود، در «یک خانواده محترم» به‌عنوان تهیه‌کننده حضور داشت و تلاش‌های بسیاری کرد تا با بازتدوین فیلم و نمایش محفلی آن برای گروه‌های رسانه‌ای جلوی جریان تندوتیز به‌وجود آمده برای توقیف فیلم را بگیرد اما این اتفاق رخ نداد و نه فقط فیلم تا همین امروز در وضعیت توقیف به سر می‌برد که مسعود بخشی کارگردان آن هم دیگر امکان فعالیت در سینما را به‌دست نیاورده است!

نکته ویژه؛
هجمه‌ها علیه فیلم «یک خانواده محترم» به اندازه‌ای سنگین بود که برخی گروه‌های تندرو خواستار جلوگیری از فعالیت همه عوامل آن در سینما و حتی بازخواست و تنبیه آن‌ها شده بودند! در این میان اما بازیگر نقش اصلی فیلم «یک خانواده محترم»‌ بابک حمیدیان بود که بعدها همکاری‌های نزدیکی را با پروژه‌های انقلابی و دفاع‌مقدسی تجربه کرد. حمیدیان همین روزها با ایفای نقش شهید بروجردی روی پرده سینماهاست.

مسیح پسر مریم/ سازمان اوج
فیلم سینمایی «مسیح پسر مریم» را علی جعفرآبادی در اولین تجربه فیلمسازی بلند خود کارگردانی کرد و در این فیلم بازیگران شناخته‌شده حضور نداشتند.

از فیلم چه می‌دانیم؟
همان زمان که زمزمه آماده‌سازی فیلم برای حضور در جشنواره فیلم فجر به‌گوش می‌رسيد، نامش آنقدر عجیب بود که تبدیل به یکی از پروژه‌های کنجکاوی‌برانگیز سازمان اوج شود. فیلمی که به‌رغم فضای تاریخی‌اش یکی از تولیدات ارزان سازمان اوج محسوب می‌شد و برگ برنده اصلی‌اش داستان ملتهب‌اش بود. در خلاصه داستان رسمی فیلم تنها اعلام می‌شد «مسیح، پسر مریم» درامی اجتماعی از دهه ۵۰ شمسی است که قصه‌ای متفاوت را روایت می‌کند اما حضور یکی از کاراکترهای فیلم در یک فاحشه‌خانه، زمینه‌ساز جنجال‌های بعدی درباره این فیلم شد.

چالش فیلم چه بود؟
«این فیلم داستان یک فاحشه‌خانه پیش از انقلاب است که هر چند زنان این فیلم در سکانس‌هایی کلاه‌گیس به سر دارند، اما همه می‌دانیم فاحشه‌ها دکمه پیراهن‌شان را تا بالای گردن نمی‌بندند و پوشش دیگری دارند. در کل نمی‌توان در سینمای ایران تصویر درستی از آن‌ها نشان داد و در این فیلم زنان فاحشه با این پوشش، خنده‌دار و غیرقابل باور نشان داده شده‌اند.» انتشار این سخنان به نقل از بهروز افخمی به‌عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر را می‌توان سرآغاز چالش‌ها برای «مسیح پسر مریم» دانست.

سرانجامش چه شد؟
«مسیح پسر مریم»‌ از جشنواره فجر بیرون ماند و این اتفاق آنقدر برای مسئولان اوج گران تمام شد که محسن دریالعل به‌عنوان مدیر فیلم و سریال این سازمان در نشستی رسانه‌ای تندترین انتقادات را علیه جشنواره مطرح کرد تا برای اولین‌بار این ارگان مهم فیلمساز جلوی جشنواره فجر موضع‌گیری کند!‌ این فیلم بعدها به‌صورت محدود برای اصحاب رسانه به نمایش درآمد اما کیفیت پایین آن و بازخورد منفی در همین اکران‌های محدود سبب شد که خود مسئولان اوج هم دیگر چندان برای رفع مشکل و اکران عمومی آن جدیت نداشته باشند!

نکته ویژه؛
یکی از ویژگی‌های مهم فیلم «مسیح پسر مریم» به‌عنوان محصول سازمان رسانه‌ای اوج که به تولیدات گران شهره است، تولید ارزان آن است. فیلم هیچ بازیگر مطرحی ندارد و از نظر پروداکشن تولید به‌رغم روایت داستانش در یک مقطع تاریخی، فیلم پر ریخت‌وپاشی نبوده است. از این منظر بلاتکلیفی فیلم در اکران و حتی آرشیو همیشگی آن هم هزینه سنگینی را به اوج تحمیل نمی‌کند!

مصلحت/ حوزه هنری و سازمان اوج
فیلم سینمایی «مصلحت» را حسین دارابی با نقش‌آفرینی بازیگرانی همچون فرهاد قائمیان، وحید رهبانی و امیر نوروزی در سال 1399 کارگردانی کرد.

از فیلم چه می‌دانیم؟
به‌عنوان حاصل کار یک فیلمساز فیلم‌اولی، یکی از فیلم‌های کنجکاوی‌برانگیز در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر بود که بعد از رونمایی موردتوجه و تحسین هم قرار گرفت. سوژه فیلم سوژه‌ای جسورانه و مرتبط با سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب بود و از این منظر فیلم می‌توانست جزو جریان نوظهور در سینمای ایران برای پرداختن به تاریخ معاصر محسوب شود اما حسین دارابی در مقام فیلمنامه‌نویس و کارگردان دست روی سوژه‌ای از تاریخ معاصر گذاشت که در قیاس با دیگر تولیدات از این دست، اثرش را به اثری تازه با حرف‌هایی حساس درباره امروز تبدیل کرد.

چالش فیلم چه بود؟
چالش اصلی فیلم همین تعمیم‌پذیری موقعیت داستانی آن نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی امروز بود. فیلم ماجرای موقعیت یکی از مسئولان رده‌بالا در قوه قضائیه را روایت می‌کند که در یک درگیری سیاسی و هیجانی در خیابان، پسرش مرتکب یک قتل می‌شود. حالا اطرافیان این مقام قضایی تصمیم می‌گیرند این اتفاق را لاپوشانی کنند و فرد دیگری را به‌عنوان متهم پرونده به دار مجازات بسپارند! از همان زمان رونمایی فیلم در جشنواره مشخص بود این خط داستانی می‌تواند حساسیت‌هایی را در مرحله اکران عمومی رقم بزند.

سرانجامش چه شد؟
هرچند «مصلحت» محصول مشترک سازمان اوج و حوزه هنری بود و از این منظر دو ارگان مهم و قدرتمند در سینمای ایران را پشت خود داشت، بازهم زورش به مسئولان ارشد قوه قضائیه نرسید و اکران فیلم بیش از 3 سال به وقفه افتاد. چند روز پیش خبر رسمی ثبت قرارداد اکران این فیلم در شورای صنفی نمایش مخابره شد و اعلام شده است که فیلم مشکلی برای اکران عمومی ندارد اما طبق تجربه تا زمانی‌که فیلم را روی پرده سینماها ندیده‌ایم نمی‌توانیم حکم قطعی درباره رفع توقیف آن صادر کنیم!

نکته ویژه؛
حسین دارابی بعد از فیلم «مصلحت» بود که سراغ ساخت فیلم «هناس» با موضوع زندگی شخصی یکی از شهدای هسته‌ای رفت و اتفاقا عملکرد نسبتا موفقی هم در مقام کارگردان داشت. فیلم دوم او بدون دست‌انداز به اکران عمومی رسید و حالا مخاطبان باید فیلم اول او را بعد از فیلم دوم او در اکران عمومی تماشا کنند!

کدخبر: ۵۲۰۲۷۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر