فهرست فیلمهایی که از دیدنشان پشیمان نخواهید شد
روزنامه هفت صبح | دسامبر که از راه میرسد ترافیک اکران فیلمهای خارجی است. البته این دو سالی که به خاطر کرونا تاریخ اسکار جا به جا شده مهلت اکران فیلمها هم افزایش پیدا کرده اما هنوز هم دسامبر فصل نمایش فیلمهایی است که امید فصل جوایز به شمار میروند. تعدادی از این فیلمها مثل «گزارش فرانسوی» وس اندرسون یا «داستان وست ساید» استیون اسپیلبرگ هر چند همین ماه اکران میشوند اما از آنجا که پخش آنها فقط در سینماهاست طول میکشد تا نسخه باکیفیتشان به دست همه برسد.
اما در مقابل همین کرونا باعث شده که بسیاری از فیلمسازان تصمیم بگیرند بعد از یک اکران سینمایی کوتاه فیلمهایشان در شبکههای استریمی پخش شود که خب شانس و اقبالی برای ماست که فیلمها را خیلی زود با کیفیت خوب میتوانیم ببینیم. همین حالا هم چند فیلم مهم در محافل سینمایی دیده شدهاند و دربارهشان صحبت میشود. «بلفاست» فیلم سیاه و سفید اتوبیوگرافیک کنت برانا یا «آخرین دوئل» از ریدلی اسکات کارگردان هشتاد و چند سالهای که هنوز هم میتواند با فیلمهایش علاقهمندان سینما را مبهوت کند.
آلمادووار اسپانیایی هم که میان سینمادوستان ایرانی طرفداران زیادی دارد فیلمش در دسترس است. پنج، شش فیلم دیگر هم هستند که همین ماه میشود آنها را دید و همهشان آثار مهمی هستند که در جشنوارههای معتبر درجه اول حضور داشتهاند یا در ادامه شانسشان برای حضور در فصل جوایز بسیار بالاست. بین این فیلمهای داستانی یک مستند هم گذاشتهایم. مستند پرسروصدا و پرهزینه پیتر جکسون که در حقیقت یک مینیسریال سه اپیزودی است و منتقدان متفقالقول هستند که حتی از مستند مهم قبلیاش یعنی «آنها پیر نخواهند شد» که درباره سربازان جنگ جهانی دوم بود اثری جذابتر و نفسگیرتر از کار درآمده. مستندی که درباره یکی از بزرگترین گروههای موسیقی جهان است: گروه بیتلز. این یک فهرست تقریبا مطمئن است از فیلمهایی که احتمالا از دیدنشان پشیمان نخواهیم شد.
آخرین دوئل/ The last duel
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: مت دیمون، آدام درایور، جودی کومر، بن افلک
امتیاز متاکریتیک: ۶۷ از ۱۰۰
ریدلی اسکات در دهه هفتاد فیلم جذابی با بازی هاروی کایتل و کیت کارادین ساخته بود درباره دو افسر گارد فرانسه که در طول ۱۵سال در موقعیتهای مختلف با هم دوئل میکنند. «آخرین دوئل» البته ربطی به آن فیلم ندارد و اقتباس از کتابی است که سال ۲۰۰۴ منتشر شده اما تقریبا همان حال و هوای «دوئلیستها» را دارد. مهم نیست که منتقدان فیلم را چندان تحسین نکردهاند. «آخرین دوئل» فیلمی است که فیلمساز در هشتاد و چند سالگی ساخته و آنقدر خوشساخت و جذاب است که تماشاگرش را دو ساعت پای فیلم نگهدارد.
«آخرین دوئل» داستان دو شوالیه فرانسوی به نام ژاک و ژان است که با هم رفیقاند. ژان با لرد پیر که از طرف پادشاه برای حکمرانی بر محدوده آنها انتخاب شده صمیمی میشود. از آن طرف ژاک که ثروتی ندارد با لیدی مارگارت ازدواج میکند که جهیزیه مناسبی دارد اما بخشی از جهیزیه او را لرد پیر گرفته و به ژان داده است.
ژاک از ژان نزد پادشاه شکایت میکند و روابط دو دوست به تیرگی میگراید. روزی که ژان مجبور میشود قلعه را ترک کند ژاک به لیدی مارگارت تعرض میکند. این روایت در طول فیلم از نقطهنظر سه نفر بیان میشود. اول هر فصل نوشته میشود که حقیقت با روایت ژان، ژاک و مارگارت به تصویر کشیده شده. این روایتها تا حد زیادی همپوشانی دارند. سکانس دوئل نهایی چشمگیر است و آدام درایور در نقش ژاک بازی ظریفی دارد.
به بالا نگاه نکن/ Don't look up
کارگردان: آدام مککی
بازیگران: تیموتی شالامه، لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس، مریل استریپ، کیت بلانشت، جونا هیل، مارک رایلنس
امتیاز متاکریتیک: -
فیلمی که هنوز هیچ نسخهای از آن دیده نشده و هیچکس چیزی دربارهاش ننوشته اما یکی از پرستارهترین فیلمهای سال است. این ترکیب از بازیگران بزرگ کنار هم را در هیچ فیلم دیگر امسال نمیتوانید پیدا کنید. از آن گذشته آدام مککی کارگردان کنجکاوی برانگیزی است. اولین فیلمش «رکود بزرگ» اثری متفاوت با جریان اصلی سینمای آمریکا ولی هیجانانگیز درباره سقوط بازار سهام در سال ۲۰۰۷ بود. با فیلم قبلیاش «معاون رئیسجمهور» که درباره زندگی دیک چنی بود نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم شد.
«به بالا نگاه نکن» یک کمدی علمی-تخیلی سیاه طعنهآمیز است. داستان دو فضانورد که چون تراز اول نیستند کسی زیاد تحویلشان نمیگیرد در حالی که آنها میخواهند نسبت به برخورد یک ستاره دنبالهدار به زمین هشدار بدهند که باعث نابودی کره زمین و نوع بشر خواهد شد. فیلم مککی اکران محدودی در سینماها خواهد داشت و مدتی بعد هم در نتفلیکس به صورت استریم پخش خواهد شد.
فیلم از طرف انجمن ملی نقد به عنوان یکی از ۱۰فیلم برتر سال انتخاب شد. این فیلم یکی از اولین تولیدات کمپانی تولید فیلم و سریالی است که خود آدم مککی تاسیس کرده است. متقاعد کردن لئوناردو دیکاپریو برای بازی در فیلم چهار یا پنج ماه طول کشید و آنها با هم فیلمنامه را بارها مرور کردند اما نقش فضانورد زن از اول کار برای جنیفر لارنس نوشته شده بود.
ریکاردوها بودن/ Being Ricardos
کارگردان: آرون سورکین
بازیگران: نیکول کیدمن، خاویر باردم
امتیاز متاکریتیک: -
چرا فیلمی است که از حالا برای دیدنش لحظهشماری میکنیم؟ چون فیلم دوم آرون سورکین در مقام کارگردان «دادگاه شیکاگو ۷» نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم و فیلمنامه شد. فیلم اولش «بازی مالی» هم اثر بیوگرافیک سرگرمکننده و جذابی بود. سورکین فیلمنامه یکی از بهترین فیلمهای قرن ۲۱ یعنی «شبکه اجتماعی» دیوید فینچر را نوشته و برای این فیلم برنده جایزه اسکار هم شده است. فیلمنامهنویسی است که میشود روی کارهایش حساب کرد و به خصوص دیالوگنویس درجه یکی است.
این فیلم آخرش یک درام بیوگرافیک است که به زندگی یکی از ستارههای بزرگ سینمای کلاسیک هالیوود لوسیل بال میپردازد. لوسیل بال و دسی آرناز هر دو بازیگر بودند. فیلم نگاهی به رابطه رمانتیک و حرفهای آنها دارد. ضمن اینکه نشان میدهد در طول یک هفته تولید سیتکام محبوب آنها «من عاشق لوسی هستم» پشت صحنه و در اتاق نویسندگان چه اتفاقی افتاد. فیلم محصول استودیوی آمازون است و از همین شبکه استریمی پخش میشود. اول قرار بود کیت بلانشت نقش لوسیل بال را بازی کند اما او بعد از مدتی از پروژه کناره گرفت و نیکول کیدمن قرار شد نقش او را بازی کند.
مادران موازی/ Parallel Mothers
کارگردان: پدرو آلمادووار
بازیگران: پنهلوپه کروز، رزی دیپالما
امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
پدرو آلمادووار هفتادویک ساله با مادران موازی دوباره به حریم امن خود، یعنی روایت ملودرامهایی پرجنبوجوش با نقشآفرینی پنهلوپه کروز بازگشته است. فیلمی که در افتتاحیه جشنواره ونیز به نمایش درآمد و منتقدان هم ستایشش کردند. داستان زندگی زنی میانسال به نام جنیس که ناخواسته از مردی که نمیخواهد پدر شود، باردار میشود. جنیس پس از زایمان برای تأمین مخارج زندگیاش به شغل عکاسی روی میآورد.
او، آنا را استخدام میکند تا در نگهداری از نوزاد و مرتب کردن خانه به وی کمک کند و بین جنیس و آنا رابطه دوستانهای شکل میگیرد. طبق معمول که کروز در فیلمهای آلمادووار سنگتمام میگذارد اینجا هم بازیاش پر از ظرافت است. فیلم البته کنایههای سیاسی و اجتماعی هم کم ندارد و مثلا روی تیشرت جنیس نوشته شده: «ما همه باید فمینیست باشیم» ضمن اینکه فیلم به شدت زنانه است. رنگهای تند غالب کارهای آلمادووار مثل قرمز و زرد اینجا هم به چشم میآید. در حالی که همه انتظار داشتند اسپانیا فیلم آلمادووار را به اسکار معرفی کند آنها با کنار گذاشتن فیلم «مادران موازی» و معرفی فیلم «رئیس خوب» به جای آن همه را شگفتزده کردند.
بیتلز: برگرد/ The Beatles: Get Back
کارگردان: پیتر جکسون
بازیگران: جورج هریسون، پل مککارتنی، جان لنون، رینگو استار
امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
پیتر جکسون خالق فیلمهای بزرگ است. از حماسه «ارباب حلقهها» بگیرید تا وقتی وارد حوزه مستندسازی میشود و در فیلم «آنها پیر نخواهند شد» با استفاده از تکنیکی جذاب تصاویر آرشیوی مربوط به جنگ جهانی را رنگی و بازسازی میکند. اینبار جکسون سراغ سوژهای جنجالیتر رفته است. گروه موسیقی بیتلز یکی از جریانسازترین و مهمترین گروههای موسیقی است و جکسون در مستند «بیتلز: برگرد» از تصاویر آرشیوی مربوط به سال ۱۹۶۹ آنها استفاده کرده است. کمی قبل از اینکه گروه از هم بپاشد. از چهار عضو بیتلز، سه نفر در استودیویی در لندن مشغول تمرین هستند. پل مککارتنی در حالی که گیتار باسش را به برق وصل میکند، میگوید: «باز هم لنون دیر کرده.»
مککارتنی شروع میکند به نواختن و خواندن، به دنبال ایده است. ظرف چند دقیقه، ریتمی با تمپوی میانه درمیآید و ملودی آشنایی همراه با کلام شکل میگیرد، مککارتنی زمزمه میکند: «برگرد، برگرد به جایی که زمانی به آن تعلق داشتی.» و این چنین است که تقریباً همچون چیزی شبیه معجزه، یکی از ترانههای کلاسیک بیتلز از هیچ پدید میآید.کمی بعدتر جان لنون از راه میرسد، چهار غول موسیقی راک در دایرهای دور هم جمع میشوند و با هم سر و کله میزنند. قرار است اگر بشود یک کنسرت تلویزیونی با اجرای ترانههای کاملا جدید داشته باشند. هریسون چیزی را میگوید که شاید همه دارند به آن فکر میکنند: «شاید بهتر باشد از هم جدا شویم؟»و به این ترتیب مستند جکسون روایتی از شکلگیری یک آلبوم توسط یک گروه افسانهای و اختلافات میان آنها در سه قسمت است.
بلفاست/ Belfast
کارگردان: کنت برانا
بازیگران: جود هیل، کایتریونا بلفی، جیمی دورنان، جودی دنچ
امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
آلفونسو کوارون در قرن ۲۱ سردمدار کارگردانانی شد که فیلمهایی درباره دوران کودکیشان ساختند. قبل از او فلینی در فیلمهایش به کودکیاش ارجاعاتی داشت. پدرو آلمادووار در فیلم «رنج و افتخار» فلاشبکهایی به کودکیاش زد و حالا کنت برانا در همان حال و هوای کوارون به روش سیاه و سفید از خلال کودکیاش ایرلند شمالی سال ۱۹۶۹ را برایمان به تصویر میکشد. زمانی که گروههای شورشی پروتستانها به محلههای کاتولیکنشین حمله میکردند. خانواده بادی (که در حقیقت همان کودکی براناست) پروتستان بودند اما پدر او حاضر به همکاری با شورشیها نبود و آنها با همسایههای کاتولیکشان روابط حسنهای داشتند.
«بلفاست» مثل فیلم «روما» از سیاه و سفید بودن به شکل یکدستی استفاده نکرده. جهان درون فیلمها و جهان خارج از بلفاست رنگی است. در حقیقت این تقابل نشان میدهد که در مرزهای بلفاست رویاهای ساکنان رنگ میبازد. آنقدر که مجبور به مهاجرت میشوند. فیلم به همان اندازه که شرایط ملتهب ایرلند آن سال را نشان میدهد به مفهوم خانواده میان ایرلندیها و به جز آن حس و تصمیم برای مهاجرت میپردازد. این شخصیترین فیلم کنت برانا ضیافتی از تصویربرداری و موسیقی است با بازیهای خیلی خوب بازیگران. فیلمی که شاید اثر بزرگی نباشد اما دلنشین است.
دختر گمشده/ Lost Daughter
کارگردان: مگی جیلنهال
بازیگران: اولیویا کولمن، داکوتا جانسون، پیتر اسکارسگارد
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
فیلم عنوان بهترین فیلم اول را همین هفته گذشته از حلقه منتقدان نیویورک دریافت کرد و به جز آن آنقدر ستایش دریافت کرده که بشود از آن به عنوان یکی از امیدهای اسکار یاد کرد. این فیلم اقتباسی از رمان النا فرانته به همین نام است که سال ۲۰۰۶ منتشر شده است. داستان زنی به نام لدا که به تنهایی در تعطیلات به سر میبرد با دیدن یک مادر جوان و دخترش در ساحل، تحت تأثیر قرار میگیرد. لدا زندگی سختی داشته است و خاطرات تلخ و وحشتناکی دارد و هنوز تحت تأثیر رابطه سخت و باردار شدن زودهنگام خود است.
او مجبور است بهعنوان یک مادر جوان، انتخابهای نامطمئنی داشته باشد و درگیر عواقب آنها شود اما سعی دارد تا مشکلات خود را حل کند. مگی جیلنهال را پیش از این به عنوان بازیگری قابل تحسین میشناختیم و حالا در اولین فیلمش در مقام کارگردان در این سمت هم از خودش قابلیتهای شگفتانگیزی بروز داده است. فیلمش زبان بصری دارد که برای اولین فیلم یک کارگردان قابلیت مهمی است. ضمن اینکه اولیویا کولمن در نقش اصلی فیلم آنقدر درخشان است که حتی احتمال جایزه اسکار دیگری برایش قائل هستند.