فرماندهان جُمعه؛ درباره سهنماینده اصلی مخالف ظریف
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | جواد کریمی قدوسی، جواد نیکبین و محمد صفایی دلوئی؛ این نام سه نماینده اصلی مخالف ظریف در جلسه روز یکشنبه مجلس است. جلسهای که در آن «رادیکالیسم» تا جایی پیش رفت که حتی داد اصولگرایان را هم درآورد. اما این سه نفر چه اشتراکی با هم دارند؟ چه رشتهای آنها را به هم متصل میکند و چه چیز باعث شده است که آنها تا این حد رادیکال شوند.
هر سه نماینده، نمایندگان استان خراسان رضوی هستند. کریمی قدوسی نماینده مشهد است، نیکبین نماینده کاشمر و صفایی نماینده گناباد. خراسان رضوی در سالهای اخیر، یکی از پایگاههای جدی اصولگرایی رادیکال بوده است. در حال حاضر در میان نمایندگان مشهد، نامهای دیگری مثل نصرالله پژمانفر و امیرحسین قاضیزاده هاشمی نیز دیده میشود. پژمانفر همان نمایندهای است که یک ماه پیش وقتی وزیر ارشاد به مجلس رفته بود همان سوال کلاسیک اصولگرایان را از او پرسید: «خودتان حاضر هستید این فیلمها را با خانواده تماشا کنید؟»
نشانههای دیگری هم از این ماجرا وجود دارد. مثلا ماجرای آغاز تظاهرات دی ماه ۱۳۹۶ از مشهد که به عقیده اعضای دولت، یک اعتراض سیاسی بود یا ماجرای ادامه دار کنسرت یا در همین اواخر ممنوعیت استفاده از دوچرخه برای زنان در طرقبه و شاندیز. مشهد چگونه به اینجا رسید؟ به نظر میرسد که بیش از هر چیز، ماجرا به سال ۱۳۸۴ برگردد. به زمانی که آیت الله سید مهدی عبادی، امام جمعه مشهد تصادف کرد و درگذشت و بعد از آن حجت الاسلام علم الهدی، امام جمعه این شهر شد.
علمالهدی اعتقادات خاصی داشته و دارد و مشخصا با اصلاحطلبان میانه خوبی ندارد، در حوزه سیاست خارجی به ایدههای سعید جلیلی، دیگر مشهدی شناخته شده و اصولگرا نزدیک است و دغدغههایی جدی در حوزه فرهنگ دارد و از همه ابزارهای خود برای اجرایی شدن آن هم استفاده میکند. قدرت او، ۱۰ سال بعد از انتساب به عنوان امام جمعه مشهد افزایش هم پیدا کرد وقتی بعد از فوت آیت الله واعظ طبسی، او به عنوان نماینده ولی فقیه در هر سه استان خراسان حکم گرفت.
او برای رسیدن به اهداف خود، طبیعتا سه ابزار مشخص دارد. یک ابزار قانونی، حضور او در برخی از جلسات تصمیمساز است. مثلا نماینده ولی فقیه و امام جمعه معمولا در جلسات شورای تامین حضور دارد. از سوی دیگر، به صورت سنتی نظر این فرد برای انتصابهای صورت گرفته در محدوده استان پرسیده میشود و در مورد انتصابهای دینی مثل رئیس سازمان اوقاف یا رئیس سازمان تبلیغات اسلامی دایره عمل وسیعتر است و عملا امام جمعه یا نماینده ولی فقیه حق مداخله دارد.
در عین حال او یک ابزار رسانهای هم دارد: تریبون هفتگی نماز جمعه و البته سلطه فکری بر دینداران پاکاری که هر هفته در نماز حضور پیدا میکنند و آماده تظاهرات و اعتراض علیه سیاستهایی که به نظرشان درست نیاید هم هستند. اما این وضعیت، فقط مختص مشهد نیست و دست کم در دو شهر مذهبی دیگر ایران هم چنین وضعی دیده میشود. اول از قم شروع کنیم. شهری که در آن تا قبل از انتخابات سال ۱۳۸۸، آیات جوادی آملی و امینی نماز جمعه میخواندند. هر دو از روحانیون طیف معتدل ایران و نزدیک به هاشمی رفسنجانی.
با این حال بعد از وقایع آن سال، دیگر هیچ کدام به نماز جمعه نیامدند و حجتالاسلام سعیدی نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهر قم شد. آخرین برخورد افکار عمومی با سعیدی در روزهای ابتدایی کرونا بود؛ وقتی در برابر تعطیلی حرم حضرت معصومه که تولیت آنجا هم بر عهده اوست؛ مقاومت کرد. با این حال مشهورترین تصویر برجای مانده از او مربوط به وقتی است که خاطرهای از سخن گفتن رهبر انقلاب به هنگام تولد تعریف کرد که باعث شد حتی بزرگان اصولگرا هم او را بابت این خاطره سرزنش کنند.
تاثیر سعیدی بر شهر قم هم انکار ناشدنی است. نمایندگان قم در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی شامل میرمحمدی و بنایی بودند که هر دو از اصولگرایان معتدل هستند. از دور هشتم اما کم کم اعضای جبهه پایداری به این جمع اضافه شدند. ابتدا رضا آشتیانی عراقی از اعضای جبهه پایداری وارد مجلس شد و در دور نهم امیرآبادی فراهانی و در دور هم او به اضافه مجتبی ذوالنوری. در این میانه البته وقایعی مثل حمله به علی لاریجانی در جلسه ۱۵ خرداد در حرم حضرت معصومه هم اتفاق افتاد.
شهر دیگری که این خاصیت را پیدا کرده است اصفهان است. اصفهان البته از روز اول، یک جریان اصولگرای جدی داشته است ولی هیچ وقت این جریان به گرد پای جریان چپ اصفهان هم نرسید که تا میانه دهه۶۰، سمت قائم مقامی رهبری را در هم در اختیار داشتند. بعد از ماجراهای مربوط به آیت الله منتظری هم وزن جناح چپ در اصفهان به روی دوش آیتالله سید جلالالدین طاهری اصفهانی افتاده بود. با این حال آیت الله طاهری از سال ۱۳۸۱ استعفا کرد و کم کم، این استان به سمت اصولگرایی رفت.
بعد از طاهری اصفهانی، طباطبایی به عنوان امام جمعه دایم و رهبر به عنوان امام جمعه موقت در این استان مشغول به فعالیت شدند؛ شورای شهر به دست اصولگرایان افتاد و حتی بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اصلا روی کار آمدن محمود احمدینژاد، محصول عملکرد اصفهانیهاست چرا که احمدینژاد در دور اول آن انتخابات، پنج میلیون و ۷۰۰ هزار رای آورد اما ۸۰۱ هزار رای از این میزان مختص استان اصفهان بود و وضعیت رقابت در این استان به نوعی بود که نفر دوم، یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی ۲۶۰ هزار رای آورده بود.
جالب است بدانید که همین الان در کل استان اصفهان حتی یک نماینده از جریان اصلاح طلب وجود ندارد و دو نماینده اصلی در ماجرای سوال از رئیس جمهور، یعنی سید ناصر موسوی لرگانی و حسینعلی حاجی دلیگانی، هر دو نماینده استان اصفهان هستند: اولی از فلاورجان و دومی از شاهین شهر. مشهد، قم و اصفهان، حالا سه کانون جدی اصولگرایی در ایران هستند و این در حالی است که هر سه روزگاری، کانونی برای اعتدال بودند.
مشهد با واعظ طبسی، قم با آیات جوادی آملی و امینی و اصفهان با آیت الله طاهری اصفهانی. سرنوشت سه شهر اما در سالهای دهه ۱۳۸۰ تغییر کرد و ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه جدید توانستند مسیر سیاست و البته سایر تحولات اجتماعی و فرهنگی را هم برگردانند و نشان دهند که تریبون هفتگی جمعه میتواند چطور سرنوشت یک جامعه، شهر یا استان را تغییر بدهد.