فرشید اسماعیلی؛ وارث ناخلف جباری و قلعهنویی
روزنامه هفت صبح | ۲۷۰ دقیقه بدون گل زده در جریان بازیهای جامحذفی. اگر بازی آخر استقلال در لیگ برتر را هم مقابل سپاهان که در امتداد همین بازیها بوده محاسبه کنیم، به عدد ۳۶۰ دقیقه بدون گل زده در جریان بازی میرسیم. استقلالِ فرهاد مجیدی در این ۳۶۰ دقیقه، دو گل از روی نقطه پنالتی به گلگهر سیرجان و یک گل از روی یک ضربه ایستگاهی به سپاهان زده و دیگر هیچ! آمارهای معنادار دیگری هم هست. استقلال در پنج بازی خود در جامحذفی فقط شش گل زد که نیمی از آنها هم پنالتی بود. گل اول به پیکان در مرحله یکشانزدهم نهایی و هر دو گل مقابل گلگهر در نیمه نهایی.
استقلال در لیگ بیستم هم عملکرد خوبی در خط حمله نداشت. این تیم در ۳۰ بازی موفق به زدن فقط ۳۶ گل شد. یعنی میانگین ضعیف ۱٫۲ گل در هر بازی. پرسپولیس در این فصل ۴۷ گل زد و سپاهان ۵۳ گل. اختلاف زیاد است و انکارنشدنی و معنادار. بیایید استقلال لیگ بیستم را با خودش در فصلهای اخیر هم مقایسه کنیم . در لیگ نوزدهم استقلال ۵۵ گل زد، در لیگ هجدهم ۴۰ گل، در لیگ هفدهم ۴۳ گل، در لیگ شانزدهم ۴۵ گل، در لیگ پانزدهم ۴۳ گل، در لیگ چهاردهم ۴۰ گل و البته حضور در رده ششم جدول، در لیگ سیزدهم ۳۴ گل و حضور در رده پنجم و در نهایت لیگ دوازدهم و قهرمانی با ۴۲ گل زده. همانظور که میبینید، استقلال در ۹ دوره اخیر، فقط یک بار عملکردی ضعیفتر از فصل بیستم در خط حمله داشته و در سایر ادوار، حتی در دورههایی که در ردههایی نازلتر قرار گرفت، گلهای بیشتری نسبت به این فصل زده است.
کمی ریزتر شویم. به همین بازی فینال جام حذفی مقابل فولاد نگاه کنیم. استقلال گل نزد و موقعیت خطرناکی هم ایجاد نکرد، به جز یکی دو مورد که حاصل اشتباه مدافعان و دروازهبان حریف بود. امید گلزنی استقلال در این بازی ۰٫۵۳ و امید گلزنی فولاد ۱٫۰۸ بوده. این آمار از سایت تحلیلی و آماری متریکا استخراج شده است. اگر به این آمار هم با دیده شک و تردید نگاه میکنید، کمی دقیقتر بازی را یک بار دیگر تماشا کنید تا ببینید که استقلال بر اساس نوع بازی و تاکتیکش، حتی یک موقعیت نصفه و نیمه هم ایجاد نکرد.
مقایسه کنید فقط با ضربات سر فرشاد احمدزاده در دقایق پایانی بازی که میتوانست اجازه ندهد بازی به ضربات پنالتی کشیده شود. بازی هفته آخر لیگ با سپاهان هم هست. در آن بازی امید به گل سپاهان نزدیک به ۲ و امید به گل استقلال نزدیک به یک و نیم بود. در همان بازی سپاهان بارها تا خط دروازه استقلال پیش آمد و دو گل کاملا تمرینی و کار شده زد اما استقلال با ضربه ایستگاهی مهدی مهدیپور به گل رسید.
در بازی با گلگهر هم اگر آن دو پنالتی که یکی از آنها کاملا اشتباه بود، اعلام نمیشد، احتمالا استقلال هرگز نمیتوانست گل خورده را جبران کند. ضمن اینکه باز هم در همان بازی تیم سیرجانی موقعیتهای خطرناک بیشتری داشت و اگر عدالت در آن بازی اجرا میشد، فینال یکشنبه شب باید بین گلگهر و فولاد برگزار میشد. به بازی با پرسپولیس در مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی هم اشاره کنیم.
در آن بازی استقلال نمایش بهتری از تیم ترسو و محتاط پرسپولیس داشت و بیشتر صاحب توپ و میدان بود اما این پرسپولیس بود که دو بار تا آستانه باز کردن دروازه استقلال پیش رفت. یک بار ضربه سر عیسی آلکثیر به تیر دروازه حسینی خورد و یک بار هم مهدی عبدی از روی خط دروازه استقلال توپ را به بیرون زد. تنها موقعیت مسلم گلزنی استقلال در آن بازی روی اشتباه عجیب سیامک نعمتی ایجاد شد که با تکل خود او ضربه مهدی قایدی راهی به دروازه پرسپولیس نیافت.
مشکل استقلال چیست؟
با وجود مهدی قایدی و ا رسلان مطهری، نمیتوان مدعی شد که خط حمله استقلال ضعیف است. اگر شیخ دیاباته هم همان بازیکن آماده و باانگیزه لیگ نوزدهم بود، استقلال کماکان ترسناکترین خط حمله ادوار لیگ برتر را در اختیار داشت. پس برای پیدا کردن مشکل گلزنی استقلال باید یک خط به عقبتر برگردیم. جایی که هافبکهای این تیم بازی میکنند و باید مطهری و قایدی را صاحب موقعیت کنند. مسعود ریگی، مهدی مهدیپور و آرش رضاوند هافبکهایی هستندکه بیشتر وظیفه دوندگی و تخریب در بازی حریف را برعهده دارند و تخصص آنها گرداندن بازی و ایجاد موقعیت گل نیست.
تنها بازیکن استقلال که میتواند این کار را انجام دهد، فرشید اسماعیلی است که او هم معمولا در طول یک فصل فقط به تعداد انگشتان یک دست خوب بازی میکند و نقشش را به خوبی انجام میدهد و در سایر بازیها به شدت روی اعصاب کادر فنی و هواداران خودی است. علیرضا منصوریان یک بار درباره اسماعیلی به نکته جالبی اشاره کرد. «بیشترین بازیکنی که مرا حرص داد فرشید اسماعیلی است. در آن مدت که سرمربی استقلال بودم خیلی حرصم داد.
فرشید کلا بچه حساسی است و هرچه به او میگفتم این کار را نکن و آن کار را انجام بده تا بهترین بازیکن شوی طور دیگری برداشت میکرد. حتی من ۵۰ بار لباس و شورت ورزشی پوشیدم و رفتم کنارش تمرین کردم تا اینکه یک روز محمد خرمگاه گفت فرشید به او گفته علیرضا منصوریان از من خوشش نمیآید! من هم دو، سه تا کار از او خواستم و بعد در جمع بازیکنان به فرشید گفتم اگر من از تو خوشم نمیآمد کاری به کارت نداشتم و از تو کاری نمیخواستم!»
همانطور که منصوریان گفته، نقطه ضعف بزرگ اسماعیلی، میل به بازی با توپ و زدن ضربات زیاد و بیهوده به توپ است که موقعیتهای زیادی را از مهاجمان سریع و خلاق استقلال میگیرد. در واقع چیزی که استقلال کم دارد، یک فرشید اسماعیلی همیشه آماده و روی فرم است که معمولا این چهره او را یا در لیگ قهرمانان آسیا میبینیم یا در دو سه بازی لیگ برتر! در سایر بازیها، اگر اسماعیلی روی فرم نباشد، استقلال باید با خلاقیت و عقب آمدن قایدی برای خودش موقعیت گل ایجاد کند.
از جباری و قلعهنویی و منصوریان و احدی تا اسماعیلی!
مرور اجمالی بر فصلهایی که استقلال قهرمان شده یا زیاد گل زده، نشان میدهد که پشت همه این موفقیتها یک خط هافبک کامل و البته خلاق است. اصلا استقلال در تاریخ به هافبکهای میانیاش معروف است. از بهتاش فریبا و جعفر مختاریفر در دهه ۵۰ و ۶۰ بگیرید تا امیر قلعهنویی، علیرضا منصوریان و مجتبی جباری در دهه ۷۰ و ۸۰ و اوایل ۹۰٫ حتی در همین چند سال اخیر هم زمانی که بازیکنانی مثل سرور جپاروف و آیاندا پاتوسی در ترکیب استقلال حضور داشتهاند، موقعیتهای گل و طبعا تعداد گلهای زده این تیم هم بیشتر بوده است.
به نظر میرسد استقلال اگر میخواهد دوباره شانس قهرمانی در لیگ برتر را داشته باشد، باید به دنبال یک هافبک در حد و اندازه هافبکهای خلاق سابقش باشد. در حال حاضر چهرههایی مثل سروش رفیعی و میلاد جهانی هستند که میتوانند این مشکل را حل کنند اما اعتماد دوباره به اسماعیلی و شجاعیان و … سالهای دور از جام استقلال را طولانیتر از این خواهد کرد. اسماعیلی بازیکنی نیست که بشود به اندازه تمام فصل روی او حساب کرد و شجاعیان هم که در دو سال اخیر یا مصدوم بوده یا محروم یا یک تعویض سوخته و بیثمر که جواب عکس هم داده و امیدها را ناامید کرده است.