فرار رانندهها، بعد از فرار مغزها!
روزنامه هفت صبح، محمدجواد ترابی | دانشجویی اهل شهرستان هستی که بدون پشتوانه خانواده به تهران آمدهای. دخل و خرجت به هم نمیخورد و اوضاع اقتصادی خانواده هم تعریفی ندارد. به فکر میافتی که در کنار درس با خودروی خانواده در خیابانهای تهران کار کنی تا علاوه بر تامین هزینهها، کمک خرج خانواده هم باشی.
در اسنپ و تپسی ثبت نام میکنی و هر روز میزنی به دل خیابانهای آلوده شهر. دلت خوش است که روزهای تیره به رغم مستهلک شدن خودت و ماشینت دیگر گذشته است. ناگاه خبری دست به دست میشود که کجای کاری؟ تو از این به بعد راننده مجاز نیستی! علتش را میپرسند میگویند آییننامه را دولت خود به خودی اصلاح کرده. مگر میشود؟ بله.
اگر از هر ایرانی بپرسی با این کلیشه پاسخ میشنوی که «بابا اینجا ایرانه!» و چه آسان نام کشورمان را ارزان میفروشیم. اینجا ایرانه، یک سقلمه به خودمان نیست، بلکه یک لگد است به فرهنگی که از فرط رخوت، خیال ندارد از خواب بیدار شود. آنقدر که بریده شدن لقمه گروهی از اقشار جامعه با جمله «خدا بزرگه» پاسخ مییابد تا سرپوشی باشد بر همه ندانمکاریهای ما.
این جدال و رویارویی با استارتاپها را میشد از هر نهادی در کشور سراغ گرفت ولی بدبینترینها هم فکرش را نمیکردند، هیات دولت اخیر این کاره باشد. خبر چیست؟ «بر اساس مصوبه اخیر دولت، دارندگان گواهینامه پایه سوم که حداقل دو سال از زمان دریافت گواهینامهشان گذشته باشد و نیز دارای ۲۳ سال سن باشند، میتوانند راننده سواریهای حمل و نقل عمومی شوند»؛ این بخشی از صحبتهای سردار هادیانفر، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا در یکشنبه گذشته است.
او در ادامه رانندگان اسنپ و تپسی را هم از جمله رانندگانی دانست که باید از این شرایط پیروی کنند. یعنی راننده اسنپ و تپسی زیر ۲۳ سال باید برود غاز بچراند. اگر هم که کلا ۱۸ تا ۲۰ سال سن دارد چون زودتر از ۱۸ سال نمیشود گواهینامه گرفت و دو سال سابقه نیاز است، مسئله درآوردن نان و خرجی خانوادهاش به خودش برمیگردد و ربطی به دولت ندارد.
از یکشنبه که این خبر منتشر شده است تنش عظیمی به بدنه تاکسیهای اینترنتی وارد شده است. آیا دولت در فکر بیکار کردن اقشار زیر ۲۳ سال در این تاکسیهای اینترنتی است آن هم به دلیل واهی ذکر این موضوع در مصوبه جدید؟ سه چهار سال پیش که درهای گرجستان به روی ایرانیها باز شد، بسیاری از مسئولان دولتی فریاد وانفسا سر دادن که ما ایرانیها را چه شده که جان و مال و سرمایهمان را برمیداریم و میرویم تا در یک کشور کوچک تازه استقلالیافته زندگی کنیم.
فریاد هم داشت ولی کاش از گرجیها این فرمول را یاد میگرفتیم. اینکه چطور و چگونه مافیازدایی کردند، در تمام ردهبندیهای تسهیل کسبوکار خود را در بین ۲۰ کشور و بعضا ۱۰ کشور برتر جهان نام کشورشان را قرار دادند و چگونه در جذب سرمایههای خارجی موفق بودند. ما در اینجا صرفا با تسهیل کسبوکار و تضمین شغلی کار داریم.
آیا با هیچ منطقی یا عرف و شرعی جور درمیآید که کاری که تا دیروز مجاز بوده و فرد بابت آن گواهینامه گرفته یک شبه بدون توجه به تبعات گسترده آن ممنوع شود. رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی گفته: «بر این اساس اگر رانندهای در ناوگان سواری حمل و نقل عمومی این شرایط را رعایت نکرده و تصادف کند به منزله فرد بدون گواهینامه خواهد بود و باید خسارت بدهد.
همچنین شرکت به کارگیرنده این افراد هم مواخذه شده و باید پاسخگو باشد.» احتمالا بعد از فرار مغزها باید منتظر فرار رانندهها هم باشیم. آخر این دیگر چه نوع وضع کردن قوانین است؟ کم شرایط اقتصادی به سامان است، نان هم ببریم.