عکسهایی از ناگفتههای جنگ
روزنامه هفت صبح، هانیه درویش | گفتوگو با بهزاد پروین قدس، عکاس، نقاش و مستند ساز هشت سال دفاع مقدس که در حین عکاسی جانباز شده است. عکسها و فیلمهای به جا مانده از جنگ تحمیلی گنجینههای با ارزشی هستند که لحظات حساس آن سالها، تاثیر جنگ بر زندگی منطقه، مجموعه رشادتها و تصاویر به جا مانده از شهیدان این راه را که دیگر در بین ما نیستند ثبت کرده است. در زمان جنگ شاید چیزی بین ۵۰ تا ۱۰۰ عکاس وجود داشت که هر کدام آثاری گرانبها در گنجینه شخصی خود دارند.
آثاری که حتی در خارج از کشور هم طرفدارانی دارد اما در ایران آنطور که باید در جمعآوری و انسجام آن تلاش نشده است. بهزاد پروین قدس، رزمندهای که در همان سن کم که قدم در جبهه جنگ گذاشت دوربین را مثل یک سلاح با خود به این طرف و آن طرف میکشاند یکی از عکاسانی است که در عملیاتهای مختلف پنج بار مجروح شده اما دست از کار و تلاش برنداشته و توانسته بیش از هزار فایل عکس از لحظه لحظههای جنگ را به ثبت برساند.
*** از زمان انقلاب عکاسی کردم تا حالا
بهزاد پروین قدس در ۱۳۴۳ در تبریز به دنیا آمد. او پنج خواهر و سه برادر دارد اما چون دومین فرزند خانواده بود به تاسی پدر در روزهای ابتدایی شروع جنگ تصمیم به حضور در جبهه گرفت و بدون اذن پدر و مادر و با دستکاری شناسنامه در حالی که تنها ۱۷سال سن داشت به دل جنگ زد. میگوید به عنوان رزمنده به جبهه رفته اما خیلی زود همه او را به عنوان عکاس میشناختند.
او درباره گرایشش به عکاسی و نقاشی میگوید:«از سنین نوجوانی علاقه خاصی به نقاشی و عکاسی داشتم و از این رو در آغازین روزهای انقلاب اسلامی کلیشه تمثال حضرت امام خمینی را طراحی و چاپ کردم و به واسطه همین عکس در میان مردم شناخته شدم. علاقهام به عکاسی و نقاشی باعث شد در طول جنگ روی تانکر و دیوار سنگرها نقاشی میکشیدم و دوربینم مثل سلاح همیشه همراهم بود و عکس میگرفتم و سعی میکردم تصاویری را که خودم میدیدم برای دیگران و آیندگان ثبت کنم.»
*** عکاسی از سوژههای ممنوعه
اما در دوران جنگ عکسبرداری با سختگیریهای زیادی همراه است و باید مسائل امنیتی رعایت میشد. این اصل در همه جنگها وجود دارد تا جایی که میبینیم افرادی که از جنگ جهانی باقی ماندهاند ،هنوز هم یکسری اطلاعات را سری میدانند و از گفتنش طفره میروند. از حاج بهزاد پروین قدس درباره این محدودیتها و عکسهای حساسش میپرسم و او میگوید:«در دوران جنگ عکس از غواصان ممنوع بود.
من چون در تیپی بودم که سرگردان آن غواص بود با فرمانده لشکر حرف زدم تا اجازه دادند با امکانات خودم عکس بگیرم. تا مدتی هم تحت فشار بودم و میگفتند باید نگاتیوها را تحویل بدهم برای همین و همینطور چون نگران بودم شهید بشوم آنها را مثل قوطی شیرینی بستهبندی کردم و به دوستی که مرخصی میرفت سپردم. گفتم اگر من شهید شدم بازش کند در غیراینصورت جعبه را باز نکند او هم فکر کرد وصیتنامه است و برد. بعد از عملیات زنده ماندم و خواستم سراغ او بروم. سه ماه دنبال او بودم تا بالاخره دیدمش. ۲۰ حلقه فیلم از غواصان در آن بود که برایم بسیار مهم و ارزشمند است.»
*** نگران از بین رفتن عکسها هستم
حاج بهزاد در بین عکسهایش به جز عکس از غواصان، عکس از شهید هاتف، نوجوان ۱۲ ساله ، عکس از رزمندهای که با یک دست قطع شده و خون آلود همچنان اسلحه به دست برای کشورش میجنگید را جزو به یادماندنیترین عکسهایش میداند. همچنین او از همه رزمندهها قبل از رفتن به عملیات، عکس، مصاحبه و وصیتنامه میگرفت تا در صورت شهید شدن از آنها یادگاری داشته باشد و حالا تعداد بیشماری عکس و فیلم از شهیدان این مرز و بوم دارد که قطعا برای خانوادههایشان ارزشمندترین یادگاری ممکن است. او درباره مجموعه عکسها و نگاتیوهای زمان جنگش میگوید:
« آرشیوی دارم که نگران از بین رفتن آنها هستم. این آثار، اسنادی هستند که باید نگهداری، خریداری و نشر داده شوند. نگهداری از عکسها هم خیلی مهم است. چاپ عکس اگر چندین بار انجام شود عکس آسیب میبیند از طرفی نگاتیوها بعد از ۱۰ تا۲۰ سال شروع به خودخوری میکنند و از بین میروند مثلا الان عکسهایی که از عملیات والفجر۵ گرفتم مثل سرطان روی آنها قارچ افتاده و در حال از بین رفتن است.»
*** خانوادگی به جنگ رفتیم
حاج بهزاد پروین قدس در هشت سال دفاع مقدس پنج بار مجروح و حتی در حین عملیات مطلع فجر در منطقه عمومی گیلان غرب و عملیات بیتالمقدس دچار جراحت شده است. او تعریف میکند:«در یکی از این عملیاتها ترکش به سرم خورده بود و در حالی که سرم غرق خون بود دوربین را به یکی از دوستانم دادم تا او عکاسی کند و حتی یادم میآید به او گفتم از من هم عکس بگیر.»
او که به چشم انقلاب معروف است نه تنها خودش بلکه یک به یک دیگر اعضای خانوادهاش وارد جنگ شدند. مادرش از طریق جهاد در بخش پشتیبانی آشپزی و رختشویی میکرد، سه خواهرش در بخش امدادرسانی بودند و سه برادر ، دامادها و پدرش هم در جنگ بودند و یکی از دامادها در حالی که سعی میکرد حاج بهزاد را که مجروح شده بود داخل شیاری جای دهد خودش به درجه شهادت میرسد.
این جانباز ۵۰درصد حالا با این عکسها و خاطرههای آن زندگی میکند و تمام تلاشش حفظ آنها برای کشورش است. خوب است بدانیم عکسهای جنگ آنچنان ارزشمند است که حتی عکاسان خارجی هم در زمان جنگ به ایران میآمدند که از میان آنها میتوان به مایکل کوین عکاس سرشناس استرالیایی اشاره کرد که در سه مقطع به ایران سفر کرد و به عکاسی از جنگ و فضای شهری تاثیرگرفته از جنگ پرداخت.