علت شهادت رنجبر مشکل در ضعف قوانین استفاده از اسلحه؟
روزنامه هفت صبح | بعد از شهادت علیاکبر رنجبر یکی از پرسنل نیروی انتظامی به دنبال درگیری با اشرار بحث درباره قوانین به کارگیری اسلحه در پلیس در شبکههای اجتماعی داغ شده. به این بهانه کاربری به نام داود مدرسییان رشته توییتی منتشر کرده و از جوانب مختلف به موضوع نگاه کرده تا به این پرسشها پاسخ بدهد. آیا اقتدار پلیس پایین آمده؟ این موضوع به علت ضعف قانون است یا دستگاهها؟ او معتقد است ایراد از ضعف قانونی استفاده از اسلحه نیست و علت را باید در مسائل دیگری جستوجو کرد. بخشهایی از این رشته توییت را بخوانید.
درماجرای شهادت شهید علی اکبر رنجبر این اتفاق را شاهد بودیم که عدهای دلیل را ضعف قانون در بهکارگیری اسلحه توسط پلیس و عدهای هم دلیل را انتقادات گهگاهی رسانهها به بکارگیری اسلحه میدانند. یعنی میگفتند چون رسانهها و مردم بارها نسبت به بکارگیری اسلحه «خاصه در تجمعات و راهپیماییها» انتقاد کردهاند پس نیروهای پلیس عقب نشینی کرده و دیگر بهخاطر انتقادات احتمالی از شلیک به اشرار مسلح هم سرباز میزنند. این مصداق همان تفریط و افراط است. مشکل و ضعف در این نیست.
مشکل در ضعف قانون هم نیست که برخی هشتگ اصلاح قانون بهکارگیری سلاح را ترند کردند. قانون این اجازه را به پلیس داده که وقتی کسی با اسلحه سرد یا گرم به او حمله میکند باید به او شلیک کند. پس دلیل اینکه شهید به شرور شلیک نکرد چه بود؟ دلیل را باید درضعف درون ناجا و قوه قضا جستوجو کرد.
اما دلایل: اول؛ عدم آموزش کارآمد و حرفهای به پلیس که در مواجهه با هر قشر چگونه عمل کند، در تجمعات مردمی چگونه عمل کند که جوانان تحریک به اغتشاش نشوند، در مقابله با شرور چگونه عمل کند که از جان خود و مردم محافظت کند.
دوم؛ عدم حمایت سازمانی و قضایی از پلیس؛ بدون تعارف نیروها در بزنگاههای حساس از حمایتهای مورد نیاز برخورد نیستند. بارها شاهد این بودهایم پلیسی که در درگیری با یک قاچاقچی یا سارق یا شرور، به او شلیک کرده و ماهها و سالها باید مدام دادسرا و دادگاه برود! همین نبود پشتوانه سازمانی و قضایی، منجر به ترس نیروها از درگیری مسلحانه میشود! این نبود حمایت را میتوان درماجرای سیلی عنابستانی به سرباز راهور و یا آن سرباز بابلی مشاهده کرد. نیروی نظامی وانتظامی چه کادر چه سرباز، وقتی مورد ظلم قرار میگیرد و به حمایت نیاز دارد نباید از حمایت او دریغ کرد. ولو طرف فرد پرقدرتی از طبقه ثروتمندان و قدرتمندان و مدیران باشد!
سوم؛ نبود آمادگی جسمانی و دفاع شخصی نیروها؛ این ضعف هم بارها در رسانهها دیده شده. بهیاد بیاورید ماجرای کتککاری پلیس راهور توسط یک راننده شرور پولدار! متاسفانه آنقدر حجم کاری نیروها بالاست و مشغلههای شخصی و کاری زیاد است که سازمان برنامهای برای آمادگی جسمانی مستمر ندارد.
چهارم؛ مشکلات عدیده معیشتی؛ به جرات میتوان گفت قریب ۷۰،۸۰ درصد نیروهای ناجا زیر خط فقر که ۱۱ میلیون تومان است زندگی میکنند. با حقوقهای ۵،۶،۷،۸ میلیون! خیلی از این عزیزان بعد از تایم و شیفت کاری باید بهدنبال شغل دوم بروند تا بتوانند زندگی را بگذرانند. عموماً مستاجر هستند.
پنجم؛ کمبود تجهیزات؛ آنهایی که سروکارشان به ناجا برخورده میدانند چقدر مشکل تجهیزات دارند. کلانتریها گاهی اوقات به برگ آ۴ هم محتاج هستند چه برسد به خودرو،سیستم کامپیوتر، دوربینهای مدار بسته در معابرومراکز اصلی شهر، اسلحه و فشنگ و..! همه این موارد برای تامین امنیت، نیاز اساسیاند.
ششم؛ قوانین وبرخوردهای قضایی با قاچاق، شرارت،سرقت و جرائمی که اجتماع را تحت شعاع قرار میدهد بازدارنده نیست. هم خلاء قانونی در مجازاتها وجود دارد هم سیستم قضایی متاسفانه در بند این تقلیل و تخفیف مجازاتها افتاده! به قاضی فشار میآورند که حکم سنگین ندهد! لذا بازدارنده نیست.
هفتم؛ با احترام به همه موارد فوق که بهجای خود درست هستند؛ ریشه افزایش جرم و جنحه و گناه در کشور یک چیز است و آن هم بیعدالتی است! وقتی بیعدالتی باشد خشونت در جامعه سرریز میشود. فرهنگ و تربیت و تادیب هم فقیر میماند! رعیت(مردم) اصلاح نمیشود! اخلاق رنگ میبازد و …