کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۱۸۱۷۰
تاریخ خبر:

عجیب‌ترین گریم بازیگران در سینما و تلویزیون

روزنامه هفت صبح، محمد صابری| تر کردن نوک مداد گلی حکم سرخاب را داشت و اندکی پنبه را هم به‌عنوان ریش و سبیل باور می‌کردیم و این همه ابزاری بود که در سال‌های کودکی و در اولین مواجهه‌مان با پدیده‌ای به نام «نمایش» و «نقش بازی کردن»‌ در دورهمی‌های دوستانه و خانوادگی برای «گریم» از آن استفاده می‌کردیم. بچه‌های امروز را نمی‌دانم اما برای گروهی از ما دهه شصتی‌ها، ماجرای تئاترهای مدرسه‌ای و نمایش‌بازی‌های خانگی، جذابیت ویژه‌ای داشت و برداشت و انتظارمان هم در تجربه‌ها از پدیده‌ای به نام «گریم»، چیزی نبود جز نشانه‌هایی که چهره‌مان را شبیه چهره دیگری می‌کرد!

حالا اما داستان برایمان تغییر کرده است و در این سال‌ها، با مواجهه‌ای که با دنیای پررمز و راز سینما و فیلمسازی داشته‌ایم، آرام‌آرام با جنبه «صنعتی» چهره‌پردازی و گریم هم آشنا شدیم. حالا این واقعیت را درک کرده‌ایم که گریم تنها برای «تغییر چهره» نیست و چهره‌پرداز یا همان گریمور یکی از عناصر اصلی در فرآیند «خلق یک چهره» است. جزئیات چهره یک کاراکتر گاهی حکم شناسنامه او را پیدا می‌کند و این همان نکته تخصصی چهره‌پردازی است که آن را نسبت به بازی‌های کودکی‌مان متمایز می‌کند. با این همه اما باید اعتراف کرد، هنوز هم مواجهه با برخی گریم‌‌های سنگین و خاص، شاخک‌های کودکی‌‌مان را تحریک می‌کند و از شدت «تغییر» چهره یک بازیگر به هیجان می‌آییم. در این پرونده، بخشی از این مواجهه‌های هیجان‌انگیز را به بهانه تکرار چندباره آن در حین تماشای سریال «آکتور»، مرور کرده‌ایم.

نوید محمدزاده/ آکتور
نوید محمدزاده در سریال «آکتور» ایفاگر نقش «علی» به‌عنوان یکی از دو شخصیت اصلی داستان است که با همراهی مرتضی تلاش دارند از طریق بازیگری کسب درآمد کرده و مشکلات مالی خود را رفع کنند.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
نوید محمدزاده در سال‌های ابتدایی ورودش به عرصه بازیگری، نه فقط از نظر گریم و ظاهر که از نظر «شمایل» داشت تبدیل به یک چهره کلیشه‌ای در فیلم‌های سینمایی می‌شد. شمایلی از یک چهره عصیانگر و عصبی که تلاش دارد با پرخاشگری حضورش را تأثیرگذار نشان دهد، اما او خیلی زود توانست جلوی تثبیت این تصور نسبت به خود را بگیرد. فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» اولین فیلمی بود که شاهد گریم متفاوتی از چهره نوید محمدزاده در آن بودیم و بعدها با حضور در «سرخ‌پوست» بود که به‌طور کامل شمایل قبلی در هم شکست.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
اصل داستان «آکتور» بر مبنای تلاش دو بازیگر جوان است که اصرار دارند با حرفه‌ای که به آن علاقه دارند، کسب درآمد کنند. آن‌ها که برای تأمین هزینه اجرای سالنی که در آن تمرین می‌کنند هم به مشکل جدی برخورده‌اند، با شرکتی آشنا می‌شوند که به آن‌ها پیشنهادهایی برای بازیگری در نقش‌های مختلف، اما در محیط‌های واقعی می‌دهد و بابت این نقش‌آفرینی هم دستمزد بالایی درنظر گرفته است. علی با بازی نوید محمدزاده به‌عنوان محور اصلی یک گروه سه‌نفره، این پیشنهاد کاری را می‌پذیرید. او برای هر نقش باید چهره‌ای به‌کل متفاوت داشته باشد.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
طراح گریم مجموعه «آکتور» بابک اسکندری است. فرزند عبدالله اسکندری یکی از چهره‌های نام‌آور چهره‌پردازی در سینما و تلویزیون است. او که در کودکی حتی حضور در مقابل دوربین زنده‌یاد علی حاتمی در مجموعه «هزاردستان» به‌عنوان بازیگر را هم تجربه کرده است، در تمام سال‌های همراهی‌اش با پدر در پشت صحنه شاخص‌ترین فیلم‌ها و سریال‌ها، آرام‌آرام دل‌بسته این حرفه شد و خودش امروز یکی از چهره‌پردازان فعال و معتبر در سینمای ایران به حساب می‌آید. طراحی چهره‌های متنوع در «آکتور» بی‌تردید یکی از شاخص‌ترین تجربه‌های بابک اسکندری تا به امروز است.

نکته ویژه؛
یکی از ویژگی‌های شخصیت «علی» در داستان «آکتور» مرموز بودن او تا همین‌جای روایت است. به این معنا که نیما جاویدی با هوشمندی توانسته است شخصیت پیچیده علی و حتی واقعیت‌های مرتبط با زندگی شخصی‌اش را از کانون توجه مخاطب خارج نگه دارد و به همین دلیل هر از گاهی که شاهد نور انداختن به گوشه‌ای از گذشته تاریک او هستیم، با ابعاد تازه‌ای از این شخصیت آشنا می‌شویم.

احمد مهران‌فر/ آکتور
احمد مهران‌فر در سریال «آکتور» ایفاگر نقش «مرتضی» به‌عنوان یکی از دو شخصیت اصلی داستان است که با همراهی علی تلاش دارند از طریق بازیگری کسب درآمد کرده و مشکلات مالی خود را رفع کنند.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
مانند بسیاری از بازیگران توانمند این روزهای سینما احمد مهران‌فر هم بازیگری را از صحنه تئاتر آغاز کرد. مهران‌فر از همان ابتدا هم نگاهی به فیلم‌های عامه‌‌پسند داشت و هم فرصت حضور در کارهای هنری را هم از دست نمی‌داد. در این مسیر حضور در فیلم مهم «درباره الی…» برایش اتفاق مهمی بود و همزمان درخشش در نقش ارسطوی «پایتخت» او را به شهرت رساند. متفاوت‌ترین تصویری که تا پیش از حضور در «آکتور» از مهران‌فر در ذهن داریم مربوط به ایفای نقش در «ماجرای نیمروز» به‌عنوان یک مأمور اطلاعاتی بود.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
اشاره کردیم که علی و مرتضی در «آکتور» براساس سفارش‌هایی که دریافت می‌کنند، هر بار در قامت یک شخصیت ساختگی خود را آماده ورود به یک محیط واقعی می‌کنند، تا براساس سناریویی مشخص بتوانند واقعیتی را عیان کنند. احمد مهران‌فر در این مجموعه تاکنون با چهره‌های متعددی دیده شده که احتمالا شاخص‌ترین‌ا‌ش برای مخاطبان مربوط به گریم پیرمردی است که در یکی از قسمت‌ها قرار بود به‌صورت مخفیانه به یک خانه سالمندان نفوذ کنند. علی و مرتضی همزمان در حال تمرین یک تئاتر هستند که در قالب آن هم چهره‌های متنوعی را از آن‌ها دیده‌ایم.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
بابک اسکندری خودش می‌گوید از همان کودکی ابزار کار گریم، برایش حکم اسباب‌بازی را داشته و پدرش از همان دوران طراحی چهره بازیگران در «هزاردستان» همواره او را همراه خود به پشت صحنه فیلم‌های و سریال‌ها می‌برده است. او سال‌ها بعد که به‌صورت جدی‌‌تر تصمیم به کار در حوزه گریم و طراحی چهره گرفت، برای گذراندن دوره‌ای به آمریکا رفت اما برای طراحی چهره فیلم «خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی به ایران بازگشت. پروژه مهم «ماه تی‌تی» می‌توانست قبل از «آکتور» زمینه‌ساز ورود اسکندری به سریال‌های خانگی شود که تعطیل شد.

نکته ویژه؛
اتفاق ویژه‌ای که در یکی از قسمت‌های «آکتور» افتاد و مورد توجه هم قرار گرفت، حضور همسر احمد مهران‌فر در یکی از نقش‌های فرعی سریال بود. در قسمتی که قرار بود علی و مرتضی به‌عنوان مأمور پلیس یک زن معتاد به شیشه را در معرض فشار برای ترک قرار بدهند، مونا فائزپور همسر احمد مهران‌فر ایفاگر نقش این زن معتاد شد و اتفاقا هم به خوبی از پس آن برآمد.

پانته‌آ پناهی‌ها/ نفس
پانته‌آ پناهی‌ها در فیلم سینمایی «نفس» که در واقع روایتی از دنیای ذهنی یک دختر نوجوان در سال‌های انقلاب و جنگ است، نقش مادربزرگ این دختر را ایفا کرده است.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
پانته‌آ پناهی‌ها طی دهه 80 همزمان با فعالیت در تئاتر، حضور در پشت صحنه پروژه‌های سینمایی را هم به‌عنوان منشی صحنه تجربه می‌کرد. او در این مقطع همکاری‌هایی با کارگردانانی همچون فریدون جیرانی، بهمن فرمان‌آرا، کامبوزیا پرتوی، ابراهیم حاتمی‌کیا، کمال تبریزی و بهرام بیضایی داشت و با وجود برخی تجربه‌های پراکنده در بازیگری از ابتدای دهه 90 بود که به‌صورت جدی در مقابل دوربین به ایفای نقش پرداخت. در یک نگاه کلی پناهي‌ها هم مانند دیگر بازیگران زن در سینمای ایران شمایل چندان متنوع و متفاوتی از نظر طراحی گریم نداشته است.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
زمان رونمایی از فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار در جشنواره فیلم فجر، توجه بسیاری به سمت نقش‌ «ننه‌آقا» جلب شد. نقشی متفاوت در کارنامه پانته‌آ پناهی‌ها که سال‌ها تفاوت سنی با او داشت اما به‌پشتوانه یک گریم عالی و تأثیرگذار، به یکی از نقش‌های ماندگار در حافظه مخاطبان شد. ننه‌آقا در واقع مادر غفور با بازی مهران احمدی است که در کنار او مسئولیت نگهداری از فرزندانش را هم برعهده گرفته است. ارتباط میان ننه‌آقا با نوه‌اش بهار که کاراکتر اصلی فیلم هم محسوب می‌شود، فرازهای جذابی در فیلم خلق کرده است.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
مهرداد میرکیانی یکی از بی‌حاشیه‌ترین، دوست‌داشتنی‌ترین و البته معتبرترین هنرمندان حوزه چهره‌پردازی در سینما و تلویزیون محسوب می‌شود. او که از میانه دهه 60 در مقام چهره‌پرداز به پروژه‌های سینمایی راه پیدا کرد، آرام‌آرام به چهره‌ای معتبر تبدیل شد و از میان دهه 70 خود به‌عنوان طراح چهره با کارگردانان صاحب‌نامی همچون ابراهیم حاتمی‌کیا، بهروز افخمی، ایرج طهماسب، اصغر فرهادی و رخشان بنی‌اعتماد همکاری کرد. طراحی چهره پانته‌آ پناهی‌ها در «نفس»‌ اتفاقی ویژه در کارنامه او محسوب می‌شود. میرکیانی برای «به نام پدر» و «قدمگاه» موفق به شکار سیمرغ فجر هم شده است.

نکته ویژه؛
همین روزها فیلم سینمایی «دسته دختران» در حال اکران در سینماهاست و بسیاری معتقدند شمایلی که پانته‌آ پناهی‌ها در این فیلم از خود ارائه کرده است، هنوز زیر سایه ننه آقا است و این بازیگر بعد از توفیقی که در ایفای این نقش به دست آورده، هنوز نتوانسته است از سایه آن خارج شود. پناهی‌ها در فیلم «خروج» ابراهیم حاتمی‌کیا هم نقشی مشابه را پذیرفت و خودش را تکرار کرد.

شهاب حسینی/ حوض نقاشی
شهاب حسینی در فیلم سینمایی «حوض نقاشی» در کنار نگار جواهریان نقش یک زوج سندروم داون را ایفا کرده است که در برقراری ارتباط با کودک خود با چالش‌هایی مواجه هستند.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
شهاب حسینی از همان سال‌هایی که در قامت یک مجری در قاب تلویزیون ظاهر می‌شد چهره‌ای سمپات برای مخاطبان به‌حساب می‌‌آمد و شاید به همین دلیل در بخش عمده‌ای از آثار کارنامه‌اش، شاهد کمترین تغییر در ترکیب چهره‌اش بوده‌ایم و نمی‌توان او را بازیگری دانست که از تنوع گریم استقبال می‌کند. او البته در تجربه‌ای خاص در کارنامه‌اش، زمانی که در مقام کارگردان فیلم «ساکن طبقه وسط» را ساخت، در یک فیلم 38 گریم مختلف را تجربه کرد تا رکوردی منحصر به فرد از خود به جا بگذارد.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
فیلم سینمایی «حوض نقاشی» را مازیار میری کارگردانی کرد و منوچهر محمدی هم تهیه‌کنندگی آن را برعهده داشت. فیلمی که داستان محوری آن درباره یک زوج مبتلا به سندروم داون بود که به رغم در جریان بودن زندگی‌ مشترک‌شان، هم در ارتباط با دیگر افراد جامعه و هم در ارتباط با فرزندشان، دچار دست‌اندازهایی شده بودند. انتخاب بازیگر اصلی برای ایفای نقش این زوج احتمالا یکی از چالش‌های اصلی در مسیر تولید بوده است و باید اذعان کنیم که هم نگار جواهریان و هم شهاب حسینی در این نقش خوش درخشیدند.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
اشاره کردیم که مهرداد میرکیانی از آن چهره‌های محجوب و کم‌حاشیه در سینمای ایران است که برای طراحی گریم فیلم «نفس» نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد و برای «به نام پدر» و «قدمگاه» موفق به شکار این جایزه شد. نکته مهم درباره میرکیانی، توانمندی ویژه او در خلق ساده‌ترین شمایل برای شخصیت‌های تأثیرگذار در فیلم‌های مختلف است. او برای طراحی چهره شهاب حسینی و نگار جواهریان هم اوج سادگی را رعایت کرده است و از هر نشانه‌ای که بخواهد چهره‌های آن‌ها را به‌عنوان یک بیمار مبتلا به سندروم داون، اغراق‌شده نشان دهد، پرهیز کرده است.

نکته ویژه؛
ایفای نقش کاراکترهای بیمار و آسیب‌دیده معمولا فرصت ویژه‌ای برای بازیگران به‌حساب می‌آید و معروف این است که این قبیل نقش‌آفرینی‌ها به‌صورت ویژه هم مورد توجه هیأت‌های داوری در جشنواره‌های مختلف قرار می‌گیرند. شهاب حسینی و نگار جواهریان تلاش کردند در این فیلم حضوری غیرکلیشه‌ای از خود ثبت کنند اما بازی شهاب حسینی اصلا به چشم داوران فجر نیامد و سهم جواهریان هم تنها نامزدی برای سیمرغ بود.

محسن تنابنده/ ابله
محسن تنابنده که تجربه‌های موفقی تا به امروز در شبکه نمایش خانگی داشته است در سریال «ابله» نقش مادربزرگ کاراکتر اصلی را ایفا کرده است.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
پیش‌تر و در همین صفحات پرونده ویژه‌ای را به بهانه اکران فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم»، به گریم‌های متنوع محسن تنابنده اختصاص دادیم. او یکی از بازیگران توانمند این روزهای سینمای ایران است که در پذیرش نقش‌های خاص با گریم‌های متفاوت، جسورانه اقدام می‌کند و ابایی از آزمون و خطا در این زمینه ندارد. به همین پشتوانه هم تا به امروز چه در قاب تلویزیون و چه بر پرده سینما، چهره‌های متفاوتی را از او به خاطر سپرده‌‌ایم؛ او حتی در سریال مانند «شاهگوش» در یک اثر، چند گریم متفاوت را تجربه کرد.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
حتما باید این همکاری محسن تنابنده با کمال تبریزی را هم جزو تجربه‌های خاص کارنامه او بدانیم. سکینه خانم، مادربزرگ هوشنگ به‌عنوان کاراکتر اصلی داستان «ابله» است که کمال تبریزی ابتدا شقایق دهقان را برای ایفای نقش آن برگزیده بود. او یک پیرزن ساده است که آرامش زندگی‌اش تحت‌تأثیر فعالیت‌های نوه‌اش قرار گرفته است. در یک انتخاب جسورانه اما تبریزی این نقش را به محسن تنابنده واگذار می‌کند تا او هم با بازی در نقش سکینه‌خانوم در جرگه بازیگرانی قرار بگیرد که در کارنامه خود زن‌پوشی را تجربه کرده‌اند.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
خب این‌بار هم پای یکی از هنرمندان خاندان اسکندری در میان است. مجید اسکندری از طراحان چهره باسابقه سینما و تلویزیون است که کار حرفه‌ای خود را با همراهی برادرش عبدالله اسکندری از سریال «هزاردستان» علی حاتمی آغاز کرد. او تا به امروز و در قیاس با برادرش، چهره‌پردازی گزیده‌کار در سینمای ایران بوده است که تجربه همکاری با فیلمسازان شاخصی همچون محسن مخملباف، رسول ملاقلی‌پور و محمدرضا هنرمند را داشته اما به‌نظر می‌رسد بیشترین همکاری‌اش در سینما با همین کمال تبریزی بوده که در سریال «ابله» به اوج خود رسیده است.

نکته ویژه؛
سریال «ابله» از پروژه‌های شکست‌خورده در شبکه نمایش خانگی بود. سریالی که با توجه به ترکیب بازیگران و البته کارنامه کمال تبریزی انتظار می‌رفت تبدیل به اتفاقی ویژه در این عرصه شود اما به دلایل مختلفی که یکی از آن‌ها بی‌شک فیلمنامه غیرمنسجم و روایت پراکنده آن بود، از برقراری ارتباط با مخاطب بازماند و به همین دلیل در نیمه راه تولید و عرضه آن هم متوقف شد!

اکبر عبدی/ خوابم مي‌آد
اکبر عبدی در فیلم سینمایی «خوابم مي‌آد» که اولین فیلم رضا عطاران در مقام کارگردان در سینما به ‌حساب می‌آید، نقش مادر کاراکتر اصلی را ایفا کرده است!

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
دوستی دیرینه اکبر عبدی با عبدالله اسکندری به سال‌های همکاری مشترک آن‌ها با زنده‌یاد علی حاتمی بازمی‌گردد و همین دوستی عمیق میان این دو، نقش بسیار ویژه‌ای در کارنامه بازیگری اکبر عبدی داشته است. عبدی بارها در گفت‌وگوهای مختلف خود اذعان کرده است که بسیاری از نقش‌های خاص کارنامه‌اش را پس از مشورت با عبدالله اسکندری انتخاب کرده اتفاقا گریم‌های متنوعی و متعددی که تا به امروز از چهره این بازیگر بانمک سینمای ایران در حافظه‌مان ثبت شده است، غالبا محصول قلم و هنر عبدالله اسکندری است.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
اکبر عبدی پیش‌تر و در فیلم مهم «آدم برفی» سابقه زن‌پوشی داشت و حضور او به‌عنوان یک بازیگر مرد، در نقش یک زن، ایده‌ای بود که شاید چندان تازه به نظر نمی‌رسد اما رضا عطاران با هوشمندی سراغ تکرار این ایده رفت و در حالی برای ایفای نقش کاراکتر مادر سالخورده در فیلم خود از حضور اکبر عبدی استفاده کرد که همین انتخاب بسیاری از مسائل مانند لمس زن و مرد در بخش‌هایی از فیلم را به‌طور کامل رفع کرده بود و اتفاقا بخشی از شوخی‌های جذاب فیلم هم در قالب همین ساختارشکنی‌ها شکل گرفت.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
ایمان امیدواری طراح چهره فیلم «خوابم می‌آد» بود که به‌خوبی توانست از اکبر عبدی، یک مادر تمام عیار خلق کند! امیدواری که پیش‌تر و از سال‌های پایانی دهه 70 به‌عنوان دستیار چهره‌پردازی وارد سینمای حرفه‌ای شده بود و همزمان در برخی پروژه‌های تلویزیونی هم حاضر می‌شد، از ابتدای دهه 80 به‌عنوان طراح چهره‌پرداز با پروژه‌های گیشه‌پسند وارد سینمای حرفه‌ای شد. او که برای چهره‌پردازی «خوابم می‌آد» نامزد دریافت سیمرغ شد، بعدها این موفقیت را در پروژه‌های جدی دیگری همچون «بادیگارد»، «زیر سقف دودی» و «شبی که ما کامل شد» تجربه کرد.

نکته ویژه؛
زن‌پوشی اکبر عبدی همان‌قدر که در فیلم «خوابم می‌آد» درست و به اندازه بود، بعدها تکرارش در فیلم‌های دیگر صورتی ملال‌آور به خود گرفت و حتی تجربه‌های قبلی عبدی در این زمینه را هم ضایع کرد! او هم در فیلم‌ «خواب‌زده‌ها» از فریدون جیرانی و یک فیلم گیشه‌ای به نام «نقره‌داغ» زن‌پوشی را تجربه کرد که اعتباری برای او به همراه نداشت.

مصطفی زمانی/ پریناز
مصطفی زمانی در فیلم سینمایی «پریناز» حضوری بسیاری کوتاه داشت اما به‌واسطه همین چهره‌پردازی متفاوت، حضور در این فیلم سینمایی، تجربه‌ای مهم در کارنامه‌اش به‌حساب می‌آید.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
در روزهایی که سریال «یوسف پیامبر(ص)» در حال پخش بود و بازیگر ناشناخته نقش «یوزارسیف»‌ داشت پله‌های شهرت را طی می‌کرد، ناگهان یکی از ماه‌نامه‌های فرهنگ و هنری، تصویر جلد چهره‌ای جذاب منتشر و آن را به‌عنوان چهره اصلی بازیگر نقش «یوسف» معرفی کرد. مصطفی زمانی بنابر قراردادی که با فرج‌الله سلحشور بسته بود، تا قبل از آن اجازه حضور با چهره واقعی خود در فضای رسانه را نداشت. او بعدها به‌واسطه استعدادی که در بازیگری داشت، یکی از بازیگران پرکار سینما شد که البته چندان اهل استقبال از گریم‌های خاص نبود.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
فیلم سینمایی «پریناز» یکی از فیلم‌های پرحاشیه سینمای ایران بود که پس از رونمایی محدود، به‌واسطه کاراکتری که فاطمه معتمدآریا نقش آن را ایفا کرده بود تا مرحله توقیف هم پیش رفت. بهرام بهرامیان کارگردان این فیلم سینمایی بود که برای یکی از نقش‌های به‌ظاهر فرعی که البته در متن داستان، حضوری تأثیرگذار داشت و بخشی از سرنوشت کاراکترهای اصلی به وجود او گره خورده بود، مصطفی زمانی را انتخاب کرد. قبول این گریم زشت از سوی زمانی که اولین سال‌های شهرتش در سینما و تلویزیون را تجربه می‌کرد، یک ریسک تمام عیار بود.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
اینکه بازیگری در اوج شهرتش به‌واسطه زیبایی چهره، با گریمی سنگین تبدیل به چهره‌ای زشت اما قابل ترحم شود تنها از دستان هنرمند معجزه‌گری مثل عبدالله اسکندری برمی‌آید. در بخش‌های مختلف این پرونده درباره این هنرمند شاخص در عرصه چهره‌پردازی سینما و تلویزیون ایران نوشته‌ایم اما تجربه‌های خاصی مانند همین فیلم «پریناز» هم در کارنامه این هنرمند جایگاه قابل توجهی دارد. در همین فیلم، چهره کریه فاطمه معتمدآریا به ‌عنوان زنی متعصب و پایبند به خرافات، به‌خوبی با شخصیت او همخوانی پیدا کرده است و این همان هنر شخصیت‌پردازی با استفاده از گریم است.

نکته ویژه؛
فیلم سینمایی «پریناز» نزدیک به هفت سال در توقیف بود و حساسیت اصلی متولیان دولتی سینما هم بر روی محتوای این فیلم و البته شخصیت‌پردازی کاراکتر اصلی آن با بازی فاطمه معتمدآریا بود. هرچند این فیلم در ابتدا با هجمه‌های بسیار به محاق توقیف رفت اما مانند بسیاری از فیلم‌های توقیفی دیگر، بالاخره روانه پرده سینماها هم شد و همه دیدند که با اکران آن، آب هم از آب تکان نخورد!

رضا کیانیان/ یک تکه نان
رضا کیانیان در فیلم «یک تکه نان» ایفاگر سه نقش متفاوت است که البته هر سه آن‌ها در خط سیر داستان، جایگاهی مشابه دارند و قرار است در مقام «پیر دانا» راهنمای شخصیت اصلی باشند.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
در قیاس با دیگر بازیگران هم‌نسلش می‌توانیم رضا کیانیان را یکی از خوش‌گریم‌ترین‌ها به‌حساب بیاوریم. او هم چهره‌ای آماده برای پذیرش گریم‌های متنوع دارد و هم خودش سر پرسودایی برای برهم زدن تصویری که احتمال دارد از خودش در ذهن مخاطبان تثبیت کرده باشد، دارد. او که از نیمه دوم دهه 60 از تئاتر به سینما کوچ کرد، تا به امروز همکاری با کارگردانان شاخص بسیاری را تجربه کرده و یکی از ویژگی‌های کارنامه‌اش هم همین تنوع گریمی است که از او در خاطرمان باقی مانده است؛ از قاب سیما گرفته تا پرده سینما.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
«یک تکه نان» براساس تعاریف مرسوم در ابتدای دهه 80، یک فیلم معناگرا بود. هومن سیدی که با همین فیلم به سینمای ایران معرفی شد، ایفاگر نقش سربازی به‌شدت ساده و در نگاه دیگران تاحدودی هم ساده‌لوح است که در قالب مأموریت به یک روستا، سلوکی خاص را تجربه می‌کند. او در مسیر سلوک خود و در سه منزل با سه شخصیت به نام‌های «ملا عسلی»، «گاریچی» و «آسیابان» مواجه می‌شود که او را نسبت به حقیقت آگاه می‌کنند. رضا کیانیان با سه سیمای کاملا متفاوت، هر سه نقش را ایفا کرده است.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
مگر می‌شود پای تجربه‌ای تا این اندازه خاص در میان باشد و امضای هنرمند دیگری جز عبدالله اسکندری پای کار باشد؟ اسکندری در «یک تکه نان» بنابر آنچه کمال تبریزی در ذهن خود داشته و احتمالا رضا کیانیان هم از آن استقبال کرده است، سه شمایل کاملا متفاوت و غیرقابل بازشناسی از یکدیگر را طراحی و اجرا کرده است. نه فقط در زمان اکران که اگر همین امروز هم به تماشای فیلم بنشینید، اگر به لحن و سبک خاص دیالوگ‌گویی کیانیان توجه نداشته باشید، به سختی می‌توانید بازیگر پشت این چهره‌ها را شناسایی کنید!

نکته ویژه؛
رضا کیانیان در همکاری با عبدالله اسکندری به‌عنوان چهره‌پرداز، تجربه‌های خاص دیگری هم داشته است که شاید بتوان یکی از شاخص‌ترین آن‌ها را سریال «مختارنامه» و نقش عبدالله بن زبیر دانست. کیانیان تعریف می‌کند که پیشنهاد طراحی دماغی بزرگ و با انحراف برای این شخصیت را خودش داده و در جواب کنجکاوی داوود میرباقری، گفته است: «گفتم هربار به بینی کج خود می‌نگرد، به فکر راه راست می‌افتد!»

حامد بهداد/ شبانه‌روز
حامد بهداد در فیلم سینمایی «شبانه روز» که یک فیلم چهار اپیزودی بود، در یکی از داستان‌ها نقش یک هنرمند پیشکسوت و سالخورده به نام سیاوش کسرایی را ایفا می‌کرد.

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
با تقریبی نزدیک به صددرصد می‌توان گفت حامد بهداد را همواره با یک شمایل مشخص در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف دیده‌ایم. او بازیگری بسیار توانمند است و به‌خوبی هم می‌‌تواند کاراکترهای مختلف را ایفا کند. اما به‌طرز عجیبی شمایل چندان متفاوتی از او در فیلم‌های و سریال‌های مختلف به یاد نداریم و حتی وقتی در سریال «کیمیا» نقش شهید جهان‌آرا را ایفا کرد، بازهم آنچه در قاب تلویزیون دیدیم، بیشتر حامد بهداد بود تا محمد جهان‌آرا! بهداد این روزها با همان شمایل آشنای خود در سریال «سرگیجه» هم حضور دارد.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
کیوان علیمحمدی و امید بنکدار از کارگردان‌های به‌شدت تجربه‌گرا در سینمای ایران هستند و کارهای‌شان بیشتر از منظر فرمی محل توجه بوده است. «شبانه روز» دومین فیلم این دو کارگردان به‌صورت مشترک بود که در قالب آن چهار داستان کوتاه با موضوع عشق را روایت کردند. یکی از این داستان‌ها مربوط به استاد سالخورده نقاشی بود که براثر یک اتفاق دل‌بسته دختری نوجوان می‌شود و رابطه احساسی میان آن‌ها در فیلم بازنمایی می‌شود. حامد بهداد با گریمی بسیار سنگین و شمایلی غیرقابل شناسایی، نقش این استاد را ایفا کرده بود.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
طراح چهره فیلم سینمایی «شبانه روز» سودابه خسروی بود که اتفاقا برای همین فیلم هم توانست نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شود. او از چهره‌پردازان باسابقه سینمای ایران به حساب می‌آید که تجربه همکاری با ناصر تقوایی در «کاغذ بی‌خط» را در کارنامه خود دارد. خسروی از ابتدای دهه 80 تاکنون، طراحی چهره در بیش از 67 فیلم سینمایی را برعهده داشته و با کارگردانانی همچون علیرضا داوودنژاد، فریدون جیرانی، رضا میرکریمی، نرگس آبیار و هومن سیدی همکاری کرده است. او این روزها «آهنگ دونفره»‌ را روی پرده سینماها دارد.

نکته ویژه؛
یکی از نکات ویژه درباره کارنامه بازیگری حامد بهداد، شمایل متفاوتی است که او در سال‌های ابتدایی شهرتش تلاش داشت از خود ارائه دهد. او نه فقط به‌واسطه ایفای نقش‌های خاص، که با حرکات عجیب و غریب در مقابل دوربین رسانه‌ها، علاقه داشت به‌عنوان چهره‌ای متمایز و متفاوت شناخته شود. برخلاف آن سال‌ها اما مدت‌هاست که او تبدیل به یکی از بازیگران ساکت و بی‌حاشیه سینما و شبکه نمایش خانگی شده است.

آزیتا حاجیان/ دزد عروسک‌ها
آزیتا حاجیان در فیلم سینمایی‌ «دزد عروسک‌ها» دو نقش را ایفا می‌کرد که البته بازشناسی آن‌ها از هم برای مخاطبان چندان ساده نبود؛ او هم مادر بچه‌های اصلی فیلم بود و هم بازیگر نقش عجوزه!

چقدر به گریم‌های خاص تن می‌دهد؟
واقعیت این است که بازیگران زن در سینما و تلویزیون کمتر در معرض تست گریم‌های متنوع قرار می‌گیرند و معمولا هر بازیگری که در نقش خاصی به توفیق دست پیدا کرده باشد، سروشکل همان کاراکتر در بازه‌ای طولانی تبدیل به شمایل اصلی‌اش در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف شده است. آزیتا حاجیان هم از این قاعده مستثنا نیست با این تفاوت که در برخی تجربه‌ها واقعا او را با گریم‌های سنگین و غیرمنتظره به یاد می‌آوریم. سریال «ساعت شنی» که حاجیان در‌آن ایفاگر نقش یک دستفروش بود، یکی از این موارد بود.

قصه این گریم متفاوت چه بود؟
اما ماجرای حضور آزیتا حاجیان در فیلم «دزد عروسک‌ها» و قبول نقش‌آفرینی او به جای عجوزه پیر، یکی از اتفاق‌های متفاوت در کارنامه بازیگری او محسوب می‌شود. عجوزه در واقع شخصیتی خیالی در داستان فانتزی این فیلم به کارگردانی محمدرضا هنرمند بود که با اجیر کردن گنجو، قصد فریب و اخاذی از بچه‌ها را داشت. حاجیان از یک سو مادر بچه‌ها به‌عنوان قطب مثبت داستان بود و همزمان ایفای نقش قطب منفی یعنی عجوزه را هم برعهده داشت. موهای ژولیده، دماغ بدفرم و چشم‌های درشت، هیبتی واقعا ترسناک از او در این نقش ساخت.

از طراح گریمش چه می‌دانیم؟
هر چقدر هم تکرار کنیم، بازهم گریزی نیست. بازهم پای بزرگ خاندان اسکندری در میان است. عبدالله اسکندری آنقدر در طراحی چهره‌های خاص برای خاطرات ما نقش داشته است که ناگزیر در پرونده‌ای که موضعش مرور گریم‌های خاص در سینما و تلویزیون است، مدام اسمش تکرار می‌شود. اسکندری در همکاری با محمدرضا هنرمند در فیلم «دزد عروسک‌ها» نقش بسیار ویژه‌ای داشت به‌خصوص که این فیلم یکی از موفق‌ترین فیلم‌های تخیلی و فانتزی در سینمای کودک محسوب می‌شود که طراحی چهره و خلق موقعیت‌های جذاب از نظر بصری، در آن حرف اول را می‌زند.

نکته ویژه؛
این اولین فیلم در کارنامه بازیگری آزیتا حاجیان محسوب می‌شود که در‌ آن با دختر کوچکش یعنی مهراوه شریفی‌نیا هم‌بازی شده است. مهراوه در «دزد عروسک‌ها» همان دختربچه‌ای است که عجوزه قصد فریب دادن او و برادرش را دارد. همکاری این مادر و دختر بعدها هم در کارهای دیگر تکرار شد که تا به امروز شاخص‌ترین آن‌ها سریال‌های «ساعت شنی» و «کیمیا» بوده است

کدخبر: ۵۱۸۱۷۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر