عادل را سیاسی نکنید؛ او اپوزیسیون نیست
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | پیمان جبلی چند روز بعد از دریافت حکم ریاست سازمان صدا و سیما به خوزستان رفت. در حاشیه یکی از دیدارها، پیراهنهای امضا شده باشگاه فولاد خوزستان و صنعت نفت آبادان به او اهدا شد. در این اثنا، یکی از هواداران درخواست خود برای بازگشت عادل فردوسیپور و برنامه نود را به زبان آورد و جبلی بدون مکث موافقت خود را اعلام کرد: «عادل فردوسیپور میتواند دوباره در تلویزیون فعالیت کند و از نظر ما منعی ندارد.» این خبر مثل بمب ترکید و تیتر خیلی از رسانههای رسمی و غیر رسمی شد. حتی مجریان برنامه صبحگاهی تلویزیون از این خبر به عنوان یک اتفاق خوب یاد کردند.
مورد اول| واکنشهای منفی
روز گذشته و در میان واکنشهای مثبت نسبت به وعده جبلی، شاهد برخی تحلیلهای سلبی هم بودیم. به عنوان نمونه خبرگزاری سینماپرس که به طیف اصولگرا منتسب است، نوشت:« موضوع بازگشت و یا عدم بازگشت یک مجری ورزشی که سالهاست در قامت سلبریتی فعالیت میکند و با واکنشهای شاذ خود حاشیههای ویژهای را برای رسانه ایجاد نموده از چنان اهمیتی برخوردار نیست که اساسا بخواهد در جایگاه ریاست سازمان صدا و سیما مورد مطالبه قرار گیرد و به عنوان دغدغه مدیریت جدید مطرح شود.» احتمالا باز هم از این دست تحلیلها شاهد خواهیم بود؛ کما این که پیشتر برخی رسانههای اصولگرا، تلاش کردند از فردوسیپور یک چهره اپوزیسیون بسازند.
مورد دوم| فرار از بحران سازی
پیمان جبلی خوب میداند که صداوسیما بیش از همه نیازمند آرامش است. حذف فردوسیپور و نود تبعات فراوانی برای تلویزیون به دنبال داشت که مهمترین آن «دلخوری» مخاطبان وفادار این رسانه است. آنها همچنان دنبال پاسخی قانع کننده برای این پرسش هستند که چرا نود متوقف شد و چرا فردوسیپور اجازه گزارشگری ندارد؟
برای آنها این مسئله آنقدر اهمیت دارد که وقتی با رئیس صدا و سیما روبهرو میشوند، آن را مطرح میکنند. حتما صدا و سیما مسائل کلان و مهمی دارد که باید به آنها رسیدگی شود اما از نظر مخاطب تلویزیون، فردوسیپور مسئله اصلی است. این رویه فقط محدود به کشور ما نمیشود و همه جای دنیا، برخی مجریان هویت شبکهها هستند و حذفشان تبعات دارد.
مورد سوم| چهرهای ورزشی نه سیاسی
حتما به عملکرد عادل فردوسیپور در مقام مجری نود نقدهایی وارد است که بارها در هفت صبح دربارهاش نوشتیم. حتما این مجری در برخی بزنگاهها باید هوشمندانهتر عمل میکرد اما آنچه واضح است اینکه فردوسیپور چهرهای ورزشی است نه سیاسی. اینکه برخی انتقادهای او موقع اجرای نود به مذاق طیفی خوش نمیآمد، دلیل بر«اپوزیسیون» بودن او نیست.
اگر جز این بود، فردوسیپور در سالهای دوری از آنتن، تلاش میکرد از خود چنین وجههای ارائه کند. ماجرا وقتی روشنتر میشود که بدانیم او به همه پیشنهادهای خارجی نه گفت و حتی از اظهارنظرهای بودار پرهیز کرد. در این مدت او فقط یک بار دعوت مسئولان AFC را پذیرفت و مسابقه پرسپولیس تهران و اولسان هیوندای کرهجنوبی را در اینستاگرام فارسی کنفدراسیون فوتبال آسیا گزارش کرد. این عمل او تعبیر به رفتاری «ضد ایرانی!» شد و حتی در آنتن شبکه زنده مورد اتهام قرار گرفت اما برای فردوسی پور فوتبال مهم بود. بعد از آن هم محتاطانهتر از قبل رفتار کرد.
مورد چهارم| بدون بدل
نود با همه ایرادهایی که داشت، برنامهای جریانساز و تاثیرگذار بود و قدرت تلویزیون را به رخ میکشید. وانگهی در این سالها به صداهای جوان فرصت گزارشگری داده شد اما هیچ کدام به کمک تلویزیون نیامدند. برعکس، فوتبال دوستان همچنان از حسرت گزارشهای فردوسیپور میگویند. او بعد از نود فرصت گزارشگری در تلویزیون را هم از دست داده و بارها از دلتنگی خود برای گزارش فوتبال گفته است.
مورد پنجم| از جزء به کل
عادل فردوسیپور در تلویزیون رشد کرد و تبدیل به ستاره شد. او یک ظرفیت برای تلویزیون است و هر گاه فرصت برنامه سازی در اختیار داشته، نتیجه فوقالعاده بوده. در غیاب او ویژه برنامههای جام جهانی و یورو روی آنتن رفتند که هیچ کدام موفقیت برنامههای فردوسیپور و تیمش را تکرار نکردند. همین حالا فوتبال ۱۲۰ به تهیه کنندگی او ، برنامهای شاخص محسوب میشود.
این یادآوری فقط به این خاطر بود تا بدانیم رئیس جدید صدا و سیما با اهتمام به چهرههای کاربلد است که میتواند تلویزیون را نجات دهد. مگر کسی جز مجریان، تهیه کنندگان، سریال سازان و … خوراک شبکهها را تامین میکنند؟ حتما رئیس جدید باید سیاستگذاری کلان را پایهریزی کند اما مگر میتواند به ابزارها برای رسیدن به هدف خود بیتوجه باشد؟