طوفان طلبه آتشین؛ درباره زندگی نواب صفوی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | حیرت انگیز است اما نواب صفوی (با اسم اصلی مجتبی میرلوحی) پس از یک دهه تاثیرگذاری بنیادین در فضای سیاسی ایران، به وقت اعدام توسط حکومت پهلوی تنها ۳۱ سال داشت! بچه محله خانی آباد تهران که در ۱۶سالگی و در سال ۱۳۱۹ در مدرسه آلمانیها علیه کشف حجاب تظاهرات به راه انداخت و بعد به عراق گریخت و در نجف شاگرد بزرگانی مثل علامه امینی شد.
همین دوران مصادف است با اوج فعالیتهای احمد کسروی، مورخ و جامعه شناسی که علم مبارزه با تشیع، بهاییت و ادبیات کلاسیک و زبانهای بومی و محلی (مثل آذری )را همزمان بلند کرده بود و پیروانی یافته بود و هرساله کتابسوزی به راه میانداخت و از دیوان حافظ تا ادعیه شیعه را میسوزاند. نواب صفوی جوان خشمگین از این اتفاق با جلب نظر برخی مراجع به تهران آمد و در فروردین ۱۳۲۴ و در سن ۲۱ سالگی شخصا با چوب و چاقو به احمد کسروی حمله کرد. کسروی جان سالم به در برد و نواب بازداشت شد.
بازاریان ثروتمند و مذهبی با تامین وثیقه، نواب را همچون یک قهرمان از زندان بیرون آوردند. نواب صفوی بلافاصله گروه فدائیان اسلام را تاسیس میکند. ۹ماه بعد در اسفند همان سال دو عضو فدائیان اسلام یعنی برادران امامی ، کسروی ومنشیاش را در کاخ دادگستری تهران با دو گلوله و ۲۷ ضربه چاقو به قتل میرسانند. حسین امامی بازداشت میشود اما با نامه تهدید آمیز آیت الله طباطبایی قمی از نجف ، دولت به ناچار او را آزاد میکند.
از اینجا به بعد فدائیان اسلام در میان طبقات سنتی و مذهبی محبوبیت دوچندانی پیدا میکند. در میانه دهه ۲۰ نظر آیتالله کاشانی به این طلبه آتشین مزاج و سرسخت و یارانش جلب میشود. کاشانی توانست فدائیان اسلام را به کارزار ملی شدن نفت بکشاند. هرچند نفرت فدائیان اسلام از ملی گراها بر کسی پوشیده نبود. تا قبل از این وصلت سیاسی ، فعالیت فدائیان اسلام بیشتر به مبارزه با بدحجابی و رواج مسکرات و مسائل فرهنگی میگذشت(چند سال بعد با انتشار کتاب راهنمای حقایق به برخی از دیدگاههای موردنظر فدائیان اسلام تاکید شده است مثل جداسازی کامل زن و مرد در محل کار، اجرای کامل حدود اسلامی و محدود سازی کتاب و موسیقی و سینما مگر با هدف ترویج اسلام ).
سال ۱۳۲۸ بود که اولین نقش فدائیان اسلام در نهضت ملی شدن نفت آشکار شد. انتخابات مجلس شانزدهم با تقلب گستردهای از سوی حکومت مواجه شد که روایت است عبدالحسین هژیر در نقش وزیر دربار نقش عمدهای در این روند داشته است. با فشار انگلیس در تصویب لایحه نفتی گس گلشاییان، رژیم میخواست هرطور شده از ورود نمایندگان جبهه ملی به مجلس جلوگیری کند. جالب آنکه هژیر خود کانال ارتباط دربار با روحانیون بود که به روابط خوب خود با قشر مذهبی مینازید.
فدائیان اسلام دوباره وارد عمل شدند و حسین امامی ، هژیر را در مراسم روضه خوانی مسجد سپهسالار با سه گلوله به قتل میرساند. حسین امامی بلافاصله دستگیر و برای جلوگیری از اعمال نفوذ مراجع، سریع محاکمه و یک هفته بعد اعدام میشود. با کشته شدن هژیر جریان انتخابات به سود جبهه ملی تغییر میکند.یک سال بعد وقتی رزم آرا نخست وزیر وقت، یک تنه جلوی لایحه ملی شدن نفت میایستد، فدائیان اسلام با توافق پنهان با ملیگراها دوباره وارد میدان میشوند و در اسفند ۱۳۲۹ رزم آرا را در یک مراسم ختم در مسجد شاه میکشند؛ واقعهای که در نهایت به ملی شدن صنعت نفت و نخستوزیری مصدق ختم میشود.
خلیل طهماسبی ضارب رزمآرا دستگیر میشود و به زندان میافتد اما با فشار روحانیت و مصوبه مجلس بعد از دو سال حبس و در قامت یک قهرمان ملی در سال ۱۳۳۱ آزاد میشود. با به قدرت رسیدن مصدق رابطه متزلزل فدائیان اسلام و مصدق کاملا فرو میپاشد. نواب و یارانش خواستار قدرشناسی مصدق و اعمال احکام اسلامی در کشور بودند اما مصدق قصدی به این کار نداشت و بر سیستم سکولار خود پافشاری میکرد. فدائیان اسلام ادبیات تهدیدآمیزی را علیه مصدق انتخاب میکنند.
در پاسخ، شهربانی وقت نواب صفوی را به دلیل یک پرونده قدیمی دستگیر و به زندان میاندازد. در پاییز ۱۳۳۰٫ در بهمن همین سال عبدخدایی نوجوان ۱۵ ساله عضو فدائیان اسلام اقدام به ترور نافرجام حسین فاطمی یار اصلی مصدق میکند. عبدخدایی به خاطر کم سن بودن فقط به ۲۰ ماه حبس محکوم میشود. پس از کودتای ۲۸ مرداد نواب از زندان آزاد میشود و در بیانیهای از سقوط دولت مصدق ابراز رضایت میکند.
او در شهریور همان سال ۳۲ به سفری طولانی به سوی لبنان و مصر میرود و مهمان اخوان المسلمین و الازهر میشود . نواب حتی قصد میکند برای انتخابات مجلس از قم نامزد شود که درآخرین لحظات منصرف میشود. در سال ۱۳۳۴ پس از ترور حسین علا توسط ذوالقدر که عضو فدائیان اسلام بود ، نواب و یارانش دستگیر میشوند و در زمستان ۱۳۳۴ او به همراه معاونش واحدی و همینطور ذوالقدر (ضارب علا ) و خلیل طهماسبی (ضارب رزم آرا ) اعدام میشود. در ۳۱ سالگی. ۹ سال بعد در ترور حسنعلی منصور به دست اعضای حزب موتلفه میشد ردپای آموزههای نواب صفوی و یارانش را جستوجو کرد.