کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۰۸۱۲۸
تاریخ خبر:

وقتی نزدیک بود صدام حسین اسیر ایرانی‌ها شود

خبرگزاری مهر می‌نویسد: یکی از اتفاقات مهم و تاریخی که شاید بسیاری از مخاطبان عمومی تاریخ و ادبیاتِ جنگ ایران و عراق از آن غافل باشند، ماجرای احتمال اسیری صدام به دست نیروهای ایرانی است که در عملیات فتح‌المبین رخ داد.

صدام حسین در جنگ با ایران

در مرحله چهارم و پایانی عملیات فتح‌المبین، افسران و سربازان عراقی زیادی به دست نیروهای ایرانی اسیر شدند. اما اسیران عراقی که در ارتقات برقازه اسیر شدند، خطاب به رزمندگان ایرانی گفتند «اگر زودتر رسیده بودید، می‌توانستید صدام را اسیر کنید.»

ژنرال حسین کامل مجید وزیر صنعت و صنایع نظامی وقت عراق که داماد صدام هم بود، پس از فرار به اردن در زمستان ۱۳۷۴ در مصاحبه‌ای با نشریه السفیر گفت: «صدام در آن بهبوهه به همراهیانش گفت از شما می‌خواهم در صورتی که اسیر شدیم، من و خودتان را بکشید.» مساله تاریخی امکان اسارت صدام در مرحله چهارم فتح‌المبین آن‌طور که در کتاب «همپای صاعقه» روایت می‌شود، به‌واسطه کثرت راویان عراقی، از حد تواتر هم فراتر رفته است.

ژنرال حسین کامل مجید وزیر صنعت و صنایع نظامی وقت عراق که داماد صدام هم بود، پس از فرار به اردن که زمستان ۱۳۷۴ انجام شد، در مصاحبه‌ای با نشریه السفیر گفت: «صدام در آن بهبوهه به همراهیانش گفت از شما می‌خواهم در صورتی که اسیر شدیم، من و خودتان را بکشید.» سرلشگر عبدحمید محمودالخطاب رئیس دفتر ریاست جمهوری عراق هم بعدها درباره این‌ماجرا گفته است «در حالی‌که همه سعی می‌کردند صدام را آرام کنند، می‌گفت می‌دانید اگر ایرانی‌ها مرا پیدا کنند، چه می‌شود؟ و زیر لب می‌گفت: لعنت بر آنها! ما را در ورطه جنگ گرفتار کردند.» محمودالخطاب درباره این‌اشاره صدام می‌گوید: «می‌دانستم که منظورش آمریکا و رهبران عربستان و کویت هستند.»

خلاصه اینکه صدام و همراهانش در مرحله پایانی عملیات فتح‌المبین، چندساعتی را در محاصره نیروهای ایرانی بودند اما به‌قول محمودالخطاب ناگهان یک دستگاه خودرو را پیدا کردند که حامل افراد مجروح بود. او در روایت خود گفته است: «افراد زخمی را بیرون کشیده، خودمان سوار شدیم. رئیس‌جمهور وقتی سر جایش نشست، گفت: زخمی‌ها مداوا خواهند شد؛ اما اگر ما اسیر ایرانی‌ها بشویم، چه‌ باید بکنیم؟»

اما چندوچون ماجرا به قول خالد حسین نقیب افسر سابق ستاد وزارت دفاع عراق، از این‌قرار است که هشام صباح فخری فرمانده سپاه چهارم عراق در گرماگرم عملیات فتح‌المبین و پیش‌روی نیروهای ایرانی، به صدام اطمینان داده بود که نیروهای ما در حال مبارزه هستند و خطری آن‌ها را تهدید نمی‌کند. صدام هم این حرف‌ها را هنگام بازدید از جاده عمومی فکه و در حال قدم‌زدن شنیده و با خیال راحت مشغول بازدید از نیروهایش بود. در همان‌لحظه، یک گردان توپخانه که داشت از همان‌موضع عقب‌نشینی می‌کرد، با صدام روبرو می‌شود. وقتی صدام علت عقب‌نشینی را از فرمانده آن گردان پرسید، گفت: قربان نیروهای ایرانی با موضع شما چند کیلومتر بیشتر فاصله ندارند. توصیه می‌کنم شما هم عقب‌نشینی کنید. در غیر این صورت به اسارت درخواهید آمد! به این ترتیب این‌افسر بود که صدام را از خطر اسارت به دست ایرانی‌ها نجات داد.

همچنین در همین عملیات بود که صدام دستور اعدام گسترده سربازان و افسرانِ در حال عقب‌نشینی را داد و پس از شکست در فتح‌المبین، دستور کشتار اسیران ایرانی را هم صادر کرد. نکته مهم این است که تعدادی از عراقی‌های اعدام‌شده به دست صدام ، از شیعیان بودند و صدام نزدیکان و برخی دیگر از افسران شکست‌خورده را به‌دلیل دوستی نزدیک، با جانب‌داری اعدام نکرد.

اما نکته مهم در پایان این‌مطلب، قدرت روزافزونی است که ایران از آن‌برهه تا امروز به دست آورده و همه حمایت‌های آمریکا از تحرکات بیرونی و درونی ضدایرانی، برای سرکوبی همین‌قدرت است. این‌میان، رویکرد رسانه‌ای و تبلیغاتی هم بر این اصل استوار است که به شکست اعتراف نمی‌شود مگر این‌که مدت‌زمانی از آن گذشته باشد تا تاثیر کمتری روی جامعه مخاطب داشته باشد.

کدخبر: ۳۰۸۱۲۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر