شوهر شکاک، همسر بیگناهش را کشت
روزنامه هفت صبح ، خلیل موسوی | مرد بیکار که به خاطر مشکوک شدن به همسرش او را در حمام خانه با چاقو به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. روز هفدهم آبان سال ۹۶ مأموران کلانتری ۱۱۵ رازی در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند زن جوانی داخل منزلش در خیابان هلالاحمر به قتل رسیده است. دقایقی بعد از اعلام این خبر، محسن مدیرروستا؛ بازپرس وقت قتل پایتخت به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی و کارشناسان پزشکی قانونی در صحنه جرم که طبقه چهارم آپارتمان مسکونی بود، حاضر و مشغول تحقیقات درباره این پرونده شدند.
شواهد اولیه نشان از این داشت که مقتول زن ۳۵ سالهای است که داخل حمام خانه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.حدود دو ساعت از زمان مرگ مقتول میگذشت که پسر ۱۲ ساله مقتول پس از ورود به خانه، با جسد مادرش مواجه شده و پلیس را در جریان قرار داده بود.
تحقیقات تکمیلی نشان از این داشت که شوهر مقتول مدتها به خاطر اعتیاد به موادمخدر بیکار بوده و مقتول با کار کردن در یک شرکت هزینههای زندگی را پرداخت میکرده است؛ همچنین مشخص شد که شوهر مقتول با همسرش اختلافاتی داشته و پس از این حادثه متواری شده است.
به این ترتیب تلاشها برای دستگیری متهم جریان داشت تااینکه بامداد جمعه، نوزدهم آبانماه یکی از مأموران کلانتری ۱۱۵ هنگام گشتزنی حوالی پل نهمدی در جنوب تهران به مردی مظنون شد که در حال پرسه زدن در آن حوالی بود. به او دستور ایست داد که مرد مظنون پا به فرار گذاشت. او بعد از طی کردن مسافتی راه فرار را برخود بسته دید و بنابراین خود را به لبه پل رساند و تهدید به خودکشی کرد. با تماس مأمور کلانتری، تیمهای امداد در محل حاضر شده و مرد مظنون سرانجام خود را تسلیم پلیس کرد.
این مرد وقتی مورد تحقیق قرار گرفت اعتراف کرد که شامگاه چهارشنبه، همسرش را در حمام خانهشان به قتل رسانده و فرار کرده است.
بررسیهای میدانی مشخص کرد آیت که شغل او جوشکاری بوده از مدتی قبل بیکار است و به دلیل اختلافات خانوادگی چندبار با درخواست طلاق از سوی همسرش مواجه شده بود.
متهم در روز بازپرسی به قاضی مدیرروستا گفت: سهسال قبل معتاد به شیشه و در کمپ بستری شدم و ترک کردم اما دیگر سراغ شیشه نرفتم. با یکی از دوستانم مغازه جوشکاری داشتیم و وضع مالیام خوب بود تا اینکه حدود دو ماه قبل ورشکست شدیم و مغازه بسته شد. بعد از این من تراکت پخش میکردم و وضعیت مالیام نسبت به قبل بدتر شد که به همین دلیل پناه به قرص بردم و کم کم معتاد به قرص شدم.
۱۷ روز قبل خودم به کمپ رفتم و ۱۰ روز آنجا ماندم تا پاک شدم و به خانهام بازگشتم. همسرم این موضوع را بهانه کرده بود در صورتی که موضوع اختلاف ما چیز دیگری بود و من به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم و وقتی متوجه شد به من گفت با مردی که به او میگفت استاد، قصد دارد ازدواج کند. دلیل قتل همین بود.
او درباره اینکه چطور متوجه این ازدواج همسرش شده است بیان داشت: مدتی بود همسرم همیشه سرش در تلگرام و در حال چت بود. من به او مشکوک شدم اما حرفی نزدم تا اینکه از کمپ به خانه آمدم. شب جمعه ۱۲آبان وقتی به خانه رفتم متوجه شدم همسرم به شهرستان قم رفته است. وقتی به تهران برگشت به دروغ گفت همراه رئیسش از محل کار به قم رفته است.
من به او مشکوک بودم و با رئیسش تماس گرفتم که او گفت اصلاً به قم نرفته است. وقتی به او گفتم چرا دروغ میگویی دوباره دروغ دیگری گفت و در آخرش هم به من گفت که هیچ ربطی به من ندارد که با چه کسی رفته است. بعد هم قهر کرد و به اتاق رفت و خوابید. وقتی گوشی همسرم را بررسی کردم متوجه شدم او با مرد غریبهایچت کرده است.
پس از دیدن چتها، همسرم را از خواب بیدار کردم که با هم درگیر شدیم و او قهر کرد و به خانه مادرش که عمهام است، رفت. همسرم میگفت که با هیچ کس ارتباط مخفیانهای ندارد و من فرد بدبینی هستم به همین دلیل باید او را طلاق بدهم که دوباره باهم درگیر شدیم و او اینبار به خانه خواهرش رفت و گفت تا زمانی که به او حق طلاق ندهم به خانه بر نمیگردد.
من به او حق طلاق دادم و او دوباره به خانه برگشت. همسرم ساعت ۶ صبح از خانه بیرون میرفت و ساعت ۳ عصر به خانه بر میگشت. قرار بود روز چهارشنبه وقتی از محل کار برگشت همراه پسرم به خانه خواهرش برود. پسرم از من خواست با آنها بروم اما او قبول نکرد. صبح او از خانه بیرون رفت که ساعت ۹ صبح به خاطر اینکه آموزش رانندگی داشت به خانه برگشت و مدارکش را برداشت و دوباره از خانه خارج شد.
روز بعد مشاجره لفظی ما ادامه داشت تا اینکه همسرم به حمام رفت. او داخل حمام به من گفت که قصد دارد از من جدا شود. حرفهای او خیلی عصبانیام کرد تا اینکه گلدان سنگی را برداشتم و به حمام رفتم و به سرش کوبیدم. وقتی خونین نقش بر زمین شد با چاقو چند ضربه به او زدم و بعد فرار کردم و چند روز بعد ساعت ۱:۳۰ بامداد بود که مأمور گشت کلانتری رازی به من مشکوک شد که متوجه شدم او همان مأموری بوده که سر صحنه قتل حاضر شده بود و عکس مرا روی کمد خانهام دیده بود. او مرا شناخت و دستگیر کرد.
در ادامه با توجه به اعترافات صریح متهم، پرونده تکمیل و با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. هفته گذشته متهم در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی شقاقی و دو مستشار محاکمه شد و از سوی اولیای دم با درخواست قصاص روبهرو شد. در انتهای رسیدگی به این پرونده قضات وارد شور شدند تا برای متهم تعیین سرنوشت کنند.