سه پاره یادداشت در حوزههای فوتبال و سینما و سیاست
روزنامه هفت صبح | یک: هرچقدر بارسلونا با ژاوی حال و روز خوبی پیدا کرده، منچستریونایتد به قهقرای خود ادامه میدهد. خب این دوتا تیم محبوبهای من در اروپا از دیرباز بودهاند(تیم سوم میلان است که خب شرایطش بد نیست) منچستر بعد از رفتن فرگوسن نفرین شده. در واقع تابلویی بوده که به ما نشان دهد فرگوسن چه مرد بزرگ و غیرقابل جانشینی بوده است. فکر کنید چه نامهایی سکان هدایت منچستر را به دست گرفتهاند: مویس، فن خال، مورینیو ، سولسشر، رانگنیک و…
و چه ستارههایی به منچستر آمدهاند و ناکام رفتهاند:لوکاکو ،رادامل فالکائو ، دی ماریا، الکسیس سانچس و…به اینها میشود کریستیانو رونالدو، پوگبا، جیدون سانچو، برونو فرناندز، هری مگوایر و رافائل واران را هم اضافه کرد. اما کمترین تاثیری نداشتهاند. من یونایتد تمام این سالها زیر سایه لیورپول و منچسترسیتی و چلسی و حتی تاتنهام قرار داشته و حالا هم که در جایگاه هفتم لیگ برتر و پشت سر تیمی مثل وستهام. نمیدانم این طلسم کی باطل خواهد شد.
از آن سو اما ژاوی تنها با اضافه کردن دو سه بازیکن آن هم بازیکنانی که در تیمهای خود ذخیره و نیمکت نشین بودند(فران تورس و اوبامیانگ و دنی آلوز. البته آداما ترائوره هم هست اما درچند بازی گذشته نیمکت نشین بوده است) از بارسلونا تیمی رویایی ساخته است. دمبله و دی یونگ ازآن رخوت پراشتباه سابق خارج شدهاند و پدری هرروز در حال تبدیل شدن به فوتبالیست بهتری است...امیدوارم ژاوی بتواند دمبله را برای ماندن در بارسلونا متقاعد کند چون در وضعیت این چند هفته گذشته بازیکنی در تراز امباپه و هالند و نیمار محسوب میشود.
دو: دیروز درباره موضع مبهم دولت درباره مقررات فیفا برای حضور زنها نوشتیم. دوستی اشاره کرد که این رویکرد دوپهلو فقط به این ماجرا ختم نمیشود. مثلا در ماجرای پتروشیمی میانکاله، حوزه واردات خودرو و یا حتی مذاکرات برجام به نظر میرسد گروههای مختلفی در داخل دولت دیدگاههای متفاوتی دارند و شما شاهد یک رویکرد واحد و یگانه نیستید.
سه: اسکار کدا اتفاق غیرمترقبه امسال در عرصه سینما بود. به نظر میرسد اسکار پس از افراط در سالهای گذشته و حرکت در عرصههای خاص اجتماعی و نژادی و گرایشهای جنسیتی، تلاش میکند دوباره به جایگاه مردم پسند قبلی خود بازگردد. جایگاهی که در آن مخاطب به نوعی از بیان سینمایی استاندارد و داستانگو و در چارچوبهای مشخص اجتماعی رو به رو شود.
و خب در چنین رویکردی و در سالی که هالیوود پر بود از تجربههای غیر متعارف سینمایی مثل تراژدی مکبث، بیا دیگه،گزارش فرانسوی، لیکوریش پیتزا و فیلمهایی مثل قدرت سگ و ماشین من را بران هم برای کسب اسکار بهترین فیلم بیش از حد خاص پسند محسوب میشدند و وست ساید استوری و تلماسه هم بازسازی شاهکارهای قدیمی بودند، همای سعادت بر شانه فیلم متوسط و به شدت قراردادی کدا نشست. فیلمی که داستان خود را راحت بیان میکند و مفرح است و یک پیام کوچک اجتماعی را نیز به مخاطب منتقل میکند.