سه تفنگدار مهربان
روزنامه هفت صبح، هانیه درویش | گفتوگو با مهسا حاتمی، یکی از سه معلم اهوازی که داوطلبانه به بیمارستان میروند و به بچههای سرطانی آموزش میدهند. یک سال پیش در همین روزها بود که سه معلم اهوازی تصمیم گرفتند پس از پایان یافتن ساعت کار رسمیشان در مدارس چند روز در هفته داوطلبانه به بیمارستان شهید بقایی ۲ اهواز بروند و به کودکان سرطانی ساکن در بیمارستان که در اول مهرماه به جای حاضر شدن در مدرسه مجبور بودند روی تختهای بیمارستان باشند، دروس پایه را آموزش دهند.
آنها نمیخواستند این کودکان به واسطه بیماریشان از درس و مدرسه باز بمانند و این کار را راهی برای تزریق امید و باور، به جانهای خسته کودکان میدانستند. با مهسا حاتمی، همزمان با اولین روزهای کاریاش در این باره گفتوگویی کردهایم.
آموزش به کودکانی که دنیــای آنها روی تختهای فلزی و در کنــار پایههای سرُم میگذرد، با دنیای دیگر کودکان متفاوت است و صبر و بردباری زیادی را میطلبد. مهسا حاتمی۲۶ ساله است و فوق لیسانس روانشناسی تربیتی دارد. او از کودکی عاشق معلمیبود و چون مادرش هم در آموزش و پرورش فعالیت میکرد از نزدیک با این شغل سر و کار و آن را عاشقانه دوست داشت.
این عشق تا جایی پیش رفت که او در کنکور با اینکه با رتبهای خوب در رشته دندانپزشکی شعبه پردیس جندی شاپور قبول شده بود اما معلمی را انتخاب کرد ، آن را در دانشگاه خواند و حالا سه سال است در یکی از روستاهای شهرستان باوی( از توابع شهرستان اهواز) معلم است و یک سال است با کودکان سرطانی از طریق دوستانش یعنی راضیه طاهری و اسما عنایتی آشنا شده و به همراه تعداد دیگری از افراد گروه آموزشی کودکان مبتلا به سرطان را تشکیل دادهاند.
*** تمرین و تکرار از طریق اینستاگرام
اگر صفحه مهسا حاتمی را در اینستاگرام ببینید به شیوه تدریس خلاقانه و خاصش پی میبرید. او با شوقی که به آموزش دارد از بیشتر آموزشهای سر کلاسش فیلم تهیه میکند و در پیجش میگذارد. او درباره دلیل این کارش که البته حسابی هم بین مردم گل کرده، میگوید:« منطقهای که من در آن تدریس میکنم منطقه محروم است و بسیاری از خانوادهها سواد ندارند تا با بچههایشان تمرین کنند.
به همین دلیل من از تدریس خودم فیلم میگیرم و آن را داخل تلگرام یا اینستاگرام میگذارم تا بچهها بتوانند توی خانه ببینند و اشکالاتشان را برطرف کنند. این کار به مرور از دید معلمها و مخاطبان جذاب و خلاقانه آمد و چون پایه چهارم پایه حساسی است، این پیج به درد همه بچههای این پایه خورد و خیلی زود فالوئرهایم زیاد و زیادتر شدند. این روش حتی برای بچههای بیمارستان هم کارایی دارد و آنها میتوانند در وقت خالیشان درسها را از این طریق مرور کنند.»
*** ترجیح بچهها اتاق درس بود تا اتاق بازی
این سه معلم داوطلب خوش قلب یک سال تمام بعد از اتمام تایم مدرسه دو سه روز در هفتهشان را به بیمارستانی که یک ساعت و نیم با مدرسه فاصله داشت میرفتند و چند ساعتی را با بچههایی میگذراندند که در بین دردهای دائمیشان تشنه آموزش و جذب دانش بودند. با تستهای روانشناختی و آموزشی در بیمارستان، معلمها برای درسهای مختلف پذیرفته شدند و کم کم یک اتاق با عنوان اتاق درس برای بچهها در نظر گرفته شد و علاقه بچهها به این اتاق که همانند کلاسهای مدرسه شبیه سازی شده است تا حدی رسید که خیلی اوقات بین اتاق بازی و کلاس درس، درس خواندن را بر میگزیدند.
حاتمی درباره ذوق و شوق بچهها میگوید:« بعد از خستگی کار در مدرسه و خستگی راه با دیدن بچهها انرژی دوبارهای میگرفتیم. اینقدر بچهها ذوق و انرژی برای یادگیری داشتند که اصلا در کنارشان خستگی معنی نداشت. من حتی بیشتر اوقات دروس را به صورت یک نفره و روی تختهایشان به بچهها آموزش میدادم تا مطمئن شوم آنها دروس را به خوبی یاد میگیرند.»
*** کسب دانش ، راهی برای بهتر شدن بیماری
پایگاه خبری تحلیلی الفبا میگوید:«کودکان سرطانی که در این بیمارستان تحت درمان قرار دارند مجبور به تحمل شرایط سختی هستند و فرآیند درمان آنان نیز طولانی است و ممکن است از شش ماه تا حدود دو سال طول بکشد. آنها در این مدت اجازه خروج از بیمارستان برای تحصیل را ندارند و این موضوع در کنار استرس و اضطرابهای ناشی از بیماری، بستری شدن و تزریق داروهای سنگین پروسه درمان را سخت و سختتر میکند.»
دراین میان امید به زندگی حرف اول را میزند و آموزش مطالب جدید، دادن امتحانات و عقب نماندن از بچهها و همکلاسیها امید و شوق خاصی در بچهها ایجاد میکند که باعث بهتر شدن حال روحی و جسمی آنها هم میشود. مهسا حاتمی میگوید:« ما این را به عینه در بین بچهها حس کردیم و دیدیم که آنها تا چه اندازه برای رساندن خود به امتحانات آخر سال و شروع کردن سال جدید تحصیلی در مدرسه و در کنار دوستانشان ذوق و شوق نشان میدهند.» در این بیمارستان برای والدین این کودکان هم کارگاههای ویژه روانشناسی برگزار میشود تا از آمادگی لازم برای کمک به فرزندانشان برای مقابله با بیماری سرطان برخوردار شوند.
*** مدرسه را به بیمارستان بیاورید
متاسفانه بیماری مثل دیگر عوامل از جمله فقر، بد سرپرستی، بیسرپرستی، ضعف فرهنگی، آسیبهای اجتماعی و معلولیت موجب بازماندگی تحصیلی کودکان میشود اما معلمان داوطلب و البته افرادی که مدرک و تجربه کار آموزشی دارند میتوانند دست هر یک از این بچهها را گرفته و آینده سرزمینمان را آبادتر کنند. در بیمارستان شهید بقایی ۲ در حال حاضر ۷۰ دانش آموز دوره ابتدایی و ۱۵ دانش آموز دوره متوسطه اول توسط معلمان خیرآموزش دیدهاند.
حاتمیمیگوید:«تیم ما فقط برای پایه ابتدایی دروس اصلی ریاضی و فارسی را آموزش میدهد و من که معلم متوسطه بیمارستان بودم دروس ریاضی، زبان و عربی را آموزش میدادم. همچنین علاوه بر آموزش کتابهای درسی، اقدامات دیگری مثل فعالیت های فرهنگی، هنری، قصه خوانی و سرگرمی هم برای کودکان سرطانی توسط انجمنهای خیریه انجام میشد. درنهایت امیدوارم بتوانیم یک مدرسه دولتی تاسیس کنیم که تمام وقت در بیمارستان باشیم و زمان بیشتری به بچهها اختصاص دهیم و به امید روزی که هیچ کودکی در این کشور از فرآیند آموزش دور نماند.»