سه یادداشت درباره شب دیوانه مادرید، غائله مهرجویی و...
روزنامه هفت صبح | یک: بعضی وقتها زندگی این طوری است. همه چیز بر وفق مرادت است. مرد اول اتفاق هستی و همه دوربینها و نورها روی تو تمرکز کردهاند و بعد از کمتر از یکساعت جز خاکستری از تو باقی نمانده است. چهارشنبه شب این گونه بود. امباپه آمده بود که در سانتیاگو برنابئو آتش بازی کند. میخواست از هواداران مادرید دلبری کند. به آنها بگوید که چه جواهری احتمالا سال بعد به تیم آنها خواهد آمد.
از طرفی این فرصتی طلایی برای امباپه بود که خودش را هم بهترین بازیکن فرانسوی معاصر و هم بهترین بازیکن جهان به همگان ثابت کند. او بزرگترین عامل قهرمانی فرانسه در جام جهانی ۲۰۱۸ بود اما در نهایت تنها رهاوردش جایزه بهترین بازیکن جوان بود و افتخارات به مودریچ کروات رسید. یکسال قبل هم زیدان از بنزما به عنوان بهترین فوتبالیست فرانسوی یاد کرده بود و باز هم امباپه را در عصبانیتی بلندمدت غوطهور ساخته بود.
با این انگیزهها امباپه پای به میدان گذاشت: تایید برتریاش بر مسی و نیمار و مودریچ و بنزما. در نیمه اول او جادویی بود. سه تا گل زد که دوتایش را آفساید گرفتند. هربار اراده کرد از سد دفاعی حریفان گذشت و نمایشی صاعقهوار داشت. در آن بالای بالا در عرش. نیمه اول را یک بر صفر پیش افتادند. اما در بازی عجیب سرنوشت دو ستاره رقیب امباپه یعنی مودریچ و بنزما موتورشان راه افتاد و در یک فاصله زمانی ۱۰دقیقهای همه رشتههای امباپه را پنبه کردند و حالا کسی نبرد مادرید را به اسم امباپه به یاد نمیآورد. این بنزما و شریک کهنهکارش مودریچ بودند که افتخار و نام این شب را به خود اختصاص دادند.
دو: راستش مسائل مربوط به تعویق اکران مهرجویی بیشتر فرصتی را برای ما فراهم آورد که از سینمای مهرجویی بگوییم و از فیلمهای زیبایش و سعی کردیم در دام جنجالهای صنفی نیفتیم. همان قدر که این احتمال وجود داشت که پروژه پیچاندن فیلم مهرجویی اجرا شود همان قدر هم احتمال میدادیم که تهیهکنندگان فیلم بیجهت بر آتش این ماجرا بدمند. به هرحال ختم به خیر شد و امیدواریم مسئولان قدر و منزلت هنرمندان تکرار ناشدنی را بدانند. میدانیم که مهرجویی بیست سال است فیلم درخوری نساخته اما با این حال کارنامهاش آنقدر درخشان است که آزردن بیجهت او خود گناه بزرگی است.
سه: دیروز در خانه با یک فقره قدرتنمایی حاکمیتی از سوی مدیریت ساختمان روبهرو شدیم. مجتمع ما کمبود پارکینگ دارد و مدیر ساختمان برای جا دادن اتومبیل یک خانم دکتر نورچشمی در حیاط و در فضای خارج از پارکینگ دستور دادند بوته موی سی ساله قشنگ حیاط کنده شود، آن مقدار از حیاط سریع صاف شود تا ماشین بتواند در گوشه حیاط خودش را جا کند! از رسیدن به این نتیجه تا صدور دستور و شروع عملیات یک ساعت هم فاصله نیافتاد. یعنی تصمیم از این افتضاحتر امکانپذیر نبود. هرچند ما در زندگیمان به این نوع تصمیمها عادت کردهایم.