سرنوشت تلخ بحرین، استان چهاردهم
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | جدا شدن قطعی بحرین از ایران در روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۰ صورت پذیرفت. در ۲۵ آذر همان سال، با پذیرش عضویتِ بحرین در سازمان ملل متحد، این کشور به عنوان یکصد و بیست و نهمین عضو سازمان ملل متحد متاسفانه به رسمیت شناختهشد.
جزیره بحرین از دیرباز جزو ایران بود اما پای انگلیسیها به بهانه کمک به شاه عباس صفوی در بیرون راندن پرتغالیها از این خطه به بحرین باز شد. از حدود سال ۱۱۶۰ به اشغال الجابر المنگلی پور درآمد و بعدها در دوره قاجار و در سال ۱۲۷۰ تحت سلطه بریتانیا قرار گرفت، اگرچه در طول این سالها بحرین در عمل از حاکمیت ایران خارج شدهبود اما ایران هیچگاه حاضر نشد اشغال بحرین را به رسمیت بشناسد.
تا پیش از کودتای ۱۲۹۹ ایران یازده بار درصدد بازگرداندن بحرین برآمد که به دلیل مخالفت دولت انگلیس ناکام ماند. از آن پس نیز تا سال ۱۳۴۶ هرگز از ادعای حق حاکمیت خود بر بحرین چشم نپوشید. ایران حتی به سازمانهای بینالمللی نیز شکایت کرد که بر اثر اشغال ایران در جنگ جهانی دوم به جایی نرسید. همزمان حکومت آلخلیفه با وارد کردن جمعیتهای خاص از اعراب حاشیه خلیج فارس به بحرین میکوشید تا ترکیب جمعیتی را تغییر دهد.
در زمان محمدرضا شاه دو بار ماجرای بحرین جدی شد: یک بار سر ملی شدن صنعت نفت، یک بار هم در سال ۱۳۳۶ که به تصویب مجلس شورای ملی بحرین استان چهاردهم اعلام شد و در مجلس کرسی خالی برایش در نظر گرفتند، تا حدی در سال ۱۳۴۰ نقشهای برای آزادسازی شبهنظامی بحرین در ردههای پایینتر حکومتی مطرح بود که هرگز اجرا نگشت.
درزمستان ۱۳۴۶ بریتانیا اعلام کرد تصمیم دارد تا سال ۱۳۵۰ از شرق سوئز نیروهایش را خارج کند و درصدد برآمد که با تشکیل کشور امارات متصالحه که بحرین هم جزو آن بود جلوی بازگشت بحرین به ایران را بگیرد. در نهایت انگلیسیها با مذاکرههای پشتپرده با شاه موفق شدند او را راضی کنند و در ۱۳۴۷ ناگهان برای نخستین بار در تاریخ کشور، شاه اعلام کرد که حاضر است از حاکمیت بر بحرین چشمپوشی کند.
در فروردین ۱۳۴۹ با توافق دولت ایران و بریتانیا، نظرسنجی استقلال بحرین به جای همهپرسی زیر نظر نماینده دبیرکل سازمان ملل(ویتوریو وینتسپیر گیچیاردی، دیپلمات ایتالیایی ) در بحرین برگزار شد. گزارش نماینده که در آن ادعا شد قریب به اتفاق مردم بحرین خواستار استقلالند به تصویب شورای امنیت رسید و ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ بحرین در بیانیهای رسمی استقلال خود را اعلام کرد. نماینده دبیرکل که از ایران و انگلیس اختیار تمام گرفت از برخی قشرهای بحرین نظرخواهی کرده بود که خواهان کدامیک هستند: پیوستن به ایران، تحت حمایت بریتانیا بودن، استقلال.
نماینده سازمان ملل در گزارش خود ادعا کرد که تقریباً همه مردم بحرین خواهان استقلال از کشور ایران و تحتالحمایگی انگلیسند.مخالفین جدایی بحرین در بین سیاسیون بسیار اندک و بیشتر محدود به اعضای حزب پانایرانیست بود. فراکسیون پارلمانی این حزب که در دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی دارای پنج نماینده بود با محوریت محسن پزشکپور رهبر این تشکل پس از طرح قصد دولت برای موافقت با جدایی بحرین، دولت امیرعباس هویدا را به استیضاح کشاند (بعدها ناصر انقطاع در کتاب «پنجاه سال تاریخ با پانایرانیستها» مدعی شد این مخالفتها صوری و نمایشی و از سوی دولت دیکته شده بود).
چندی بعد مجلس شورای ملی با ۱۸۷ رای موافق در برابر تنها چهار رای مخالف به ابقای دولت رای داد و با تصویب آن در مجلس سنا همهچیز به پایان رسید. بحرین ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ رسماً اعلام استقلال کرد و ساعتی بعد ایران نخستین کشوری بود که این استقلال را پذیرفت. امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت در واکنش به آن گفت:
«بحرین به مثابه یکی از دختران ما بود که این دختر شوهر کرد و رفت و چون عضوی از خانواده ما بوده باید بهمانند بزرگ هر خانواده از او پشتیبانی کنیم و خواهیم کرد!»انگلیس در ازای بحرین سه جزیره ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی را که اشغال نظامی کرده بود، تخلیه و با ورود نمادین نیروهای ایران به ایران بازگرداند.