سرنوشت یاغیهای سرخ و آبی در انتظار نادری؟
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | نام محمد نادری هم وارد فهرست بلندبالای یاغیان فوتبال ایران شد. او پس از چند روز مذاکره با مسئولان دو باشگاه پرسپولیس و استقلال سرانجام یک تصمیم جنجالی گرفت و از پرسپولیس جدا شد و به استقلال پیوست. مرور سرنوشت بازیکنانی که یاغیگری را انتخاب کردهاند نشان میدهد که اغلب آنها اشتباه کردهاند و از یاغیگری خود پشیمان شدهاند. این اتفاق در میان پرسپولیسیهایی که به استقلال پیوستهاند بیشتر صدق میکند. به بهانه استقلالی شدن نادری، سرنوشت چند تن از این بازیکنان را مرور میکنیم.
*** مهدی هاشمینسب: پشیمان اما عاقبت به خیر!
او بزرگترین یاغی تاریخ فوتبال ایران است و پیوستن او از پرسپولیس به استقلال، جنجالیترین انتقال تاریخ فوتبال ایران است! دربیبازترین بازیکن تاریخ، در پرسپولیس دوران درخشانی داشت و گلهای حساس و تعیین کنندهای برای تیمش به ثمر رساند؛ به خصوص مقابل استقلال! اما در مقطعی با علی پروین و مدیران باشگاه به مشکل خورد و با پیشنهاد نجومی استقلالیها در تصمیمی عجیب و خطرناک راهی این تیم شد.
او در اولین دربی پس از استقلالی شدن، دروازه تیم سابقش را هم باز کرد و با غش کردن پس از این گل، جنجال دیگری درست کرد که با واکنش جالب و منفی علی پروین روبهرو شد. با این حال، در استقلال اوضاع برای هاشمینسب به خوبی پرسپولیس پیش نرفت. او با پیراهن استقلال، کمتر از زمان حضورش در پرسپولیس موفق بود و گل زد. با این حال هاشمینسب هیچ وقت از این یاغیگری خود ابراز پشیمانی نکرد؛ اگرچه میشود حدس زد که او از دوران حضورش در استقلال راضی نیست.
او بعدها مدعی شد با پولی که آن سال در استقلال گرفت، الان خانوادهاش در راحتی و آسایش زندگی میکنند! هاشمینسب که به خاطر یاغیگریاش درگیریهایی با هواداران پرسپولیس داشت، به بازیکنانی که قصد داشتند راه او را ادامه بدهند توصیه کرد که اگر توان دعوای خیابانی دارند و طاقت فحش شنیدن دارند، این کار را انجام بدهند.
*** علی انصاریان: پشیمانی سلطان بخیه
او دو سال در پرسپولیس بازی کرد و به دلیل نمایشهای متعصبانه و جسورانهاش محبوب هواداران این تیم بود. انصاریان آنقدر در پرسپولیس مصدوم و مجروح شد که از سوی هواداران این تیم لقب سلطان بخیه را به خود اختصاص داد. در سال ۱۳۸۵ در لیست مازاد آری هان سرمربی وقت پرسپولیس قرار گرفت، آن هم در حالی که بهترین فصلش را با این تیم سپری کرده بود.
پس از این اتفاق، او تصمیمی باورنکردنی گرفت و به استقلال رفت. او بعدها درباره این تصمیمش گفت: «آدمی که میخواهد خودکشی کند میرود از یک ارتفاعی بپرد پایین. تصمیم میگیرد بپرد. با آسانسور میرود بالا، میرسد طبقه سیام. و در نهایت میپرد. طبقه بیستم میرسد میگوید شاید جایی باشد که گیر کنم و نجات پیدا کنم.
طبقه دهم که میرسد پشیمان میشود اما میخورد زمین و همه چیز تمام میشود. تصمیم من هم مثل همین اتفاق بود. از یک جایی پریدم که دیگر نمیتوانستم کاری کنم. من فقط از سر لجبازی با خودم به استقلال رفتم و اگر به عقب برگردم این کار را نخواهم کرد.» انصاریان البته برای استقلال هم خوب و با تعصب بازی کرد اما هرگز مثل دوران حضورش در پرسپولیس به چشم نیامد. او حضور در استقلال را بزرگترین اشتباه زندگیاش میداند.
*** گادوین منشا: شروع خوب و پایان بد
گادوین منشا به عنوان یک ستاره از پیکان به پرسپولیس آمد. در این تیم نمایشهای خوبی داشت، البته به اندازه پیکان برای پرسپولیس گل نزد اما همواره در ترکیب این تیم حضور داشت و تاثیرگذار بود. بهترین خاطره هواداران پرسپولیس از او گل دیدنیاش به الدحیل قطر بود که باعث صعود این تیم به نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا شد. با این حال در نیمفصل لیگ هجدهم توسط برانکو در لیست مازاد قرار گرفت و به سرعت راهی استقلال شد.
در اولین حضورش در ترکیب استقلال یک پاس گل داد و دو هفته بعد یک سوپرگل به فولاد خوزستان زد اما اوضاع در ادامه برای او خوب پیش نرفت. در اهواز با یک هوادار درگیری فیزیکی پیدا کرد و در دربی هم اجازه ندادند به بیرانوند پنالتی بزند. همان پنالتی را فرشید اسماعیلی به بیرون زد! در ادامه فصل پس از اینکه در فهرست تیم برای بازی مقابل پدیده قرار نگرفت اردوی تیم را ترک کرد .
بعد از بازی از سوی فرهاد مجیدی از تیم کنار گذاشته شد. منشا در پرسپولیس هم حاشیههایی داشت اما این حاشیهها در استقلال بیشتر بود و حتی کار به جایی رسید که علی خطیر از شکسته شدن تخت خانه او خبر داد! منشا هم خطیر را تهدید به شکایت کرد. او هم یکی از یاغیانی بود که آمدن به استقلال برایش آمد نداشت.
*** مهرداد اولادی: سنگینترین تاوان یاغیگری
او در سه مقطع در پرسپولیس حضور داشت و به واسطه گل چیپی که در دربی به استقلال زد به شدت در میان هواداران پرسپولیس محبوب بود اما فراز و نشیبهای زیادی داشت و در نهایت برای احیای خود به تیم ملوان برگشت. در ملوان به روزهای خوبش برگشت اما پرسپولیسیها روی خوش به او نشان ندادند و اولادی در تصمیمی عجیب به پیشنهاد استقلال و امیر قلعهنویی پاسخ مثبت داد و آبیپوش شد.
او یک نیمفصل در استقلال حضور داشت و فقط در هفت بازی برای این تیم به میدان رفت و هیچ گلی هم نزد. ناکامی در استقلال باعث شد تا قراردادش را با این تیم خیلی زود فسخ کند و به ملوان برگردد. اما این بار دیگر خبری از احیا نبود. او در ملوان هم نتوانست به اوج برگردد و در نهایت ناباوری، در روز ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۵ و در حالی که فقط ۳۰ سال داشت، به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.
او در مصاحبهای گفته بود: «لحظهای بعد از امضای قراردادم به استقلالیها گفتم میشود این قرارداد را فسخ کنید. پشیمان شدم و دوست نداشتم به این تیم بروم. خدا شاهد است ماشین ب.ام.و را فروختم و دادم به نفت تا رضایتنامهام را بدهند و به استقلال بروم. من دنبال پول نبودم فقط میخواستم به جام جهانی بروم.»
*** محمد قاضی: تنها استثنای یاغیهای سرخ
او موفقترین بازیکن پرسپولیس در استقلال است! قاضی در دورانی به پرسپولیس پیوست که هدایت این تیم برعهده علی دایی بود. اما قاضی که با عنوان ستاره گلزن ذوبآهن اصفهان به پرسپولیس آمده بود، هرگز نتوانست روزهای خوبش در این تیم اصفهانی را تکرار کند. قاضی یک فصل در پرسپولیس حضور داشت و در ۲۲ بازی فقط دو گل برای این تیم زد.
در پایان فصل از جمع شاگردان علی دایی جدا شد و به شکلی غیرمنتظره به استقلال پیوست. استقلالی شدن، استثنائا برای قاضی خوشیمن بود و او تنها یاغی پرسپولیس بود که در استقلال روزهای بهتری را تجربه کرد. قاضی ۴۰ بار با پیراهن استقلال به میدان رفت و ۱۲ گل برای این تیم زد. گلهایی که بعضی از آنها سه امتیازی و تعیین کننده هم بودند.
به همین دلیل هرگز از یاغیگری خود پشیمان نشد. او البته مدعی شده که در ابتدا روزهای سختی را در استقلال گذراند اما به تدریج همه چیز روبهراه شد و حالا بهترین دوران فوتبال خود را دوران حضورش در استقلال میداند. نکته مهم درباره او این است که برخلاف هاشمینسب، انصاریان و اولادی، ادعایی مبنی بر پرسپولیسی بودن از بچگی نداشت ولی مدعی بود که در هر تیمی که بازی میکند تمام تلاشش را انجام میدهد. قاضی هنوز فوتبال را کنار نگذاشته و فعلا در تیم شهرخودروی مشهد بازی میکند.