سرنوشت ویرای برزیلی در انتظار اسکوچیچ؟
روزنامه هفت صبح، کمال بردبار | راستش این روزها نگران انتخاب سرمربی جدید تیم ملی هستیم. اسکوچیچ کارش را خوب انجام داد و به شکل طبیعی انتظار دارد که یکی از گزینههای راهبری ایران برای دوردوم مقدماتی جام جهانی باشد. گروههای دیگری هم هستند که نامهای پرآوازهتری را معرفی میکنند. اشکال آنها اینجاست که تجربه ویلموتس خیلیها را ترسانده. این که یک مربی پرآوازهتر ممکن است به اندازه کافی تعهد به تیم ملی نداشته باشد و آن فاجعه باورنکردنی را خلق کند.
این که ممکن است فاصله دو ماه و نیمه تا شروع مسابقات دور دوم را با سعی و خطاهای بیهوده بر باد دهد(مثل فیکس کردن محمد محبی و محمد نادری در ترکیب تیم ملی) اسکوچیچ با هر توان ذهنی و فکری، یک خاصیت خوب داشت و آن اینکه تصمیمات اشتباه زیادی نگرفت. او به شکل استاندارد تیم خود را جلو برد و بهترین ترکیبهای ممکن را در زمین قرار میداد و ریسکهای نابجا نمیکرد. تنها نقطه منفی او میدان دادن چندباره به جعفر سلمانی در دفاع راست بود که با عقل جور در نمیآمد.
او در وادی تاکتیکی کم غلط عمل کرد و هوش مشهور مربیان کروات را به نمایش گذاشت. خب این واضح است که در این چهاربازی آن تشخص تاکتیکی دوران کیروش به چشم نیامد. با تیمی روبهرو بودیم که استاندارد بازی میکرد و خب اگر هم از پس دوردوم هم بربیاید آن وقت جدا کردن او از تیم ملی برای حضور در جام جهانی سختتر خواهد شد. اما اسکوچیچ حق دارد که انتظار ابقای خود را داشته باشد. سرنوشت اسکوچیچ بسیار شبیه ویرای برزیلی است که تیم ناامید مایلیکهن را از معبر استرالیا گذراند و معجزهآسا به جام جهانی رسید اما برکنار شد و سکان تیم ملی به ایویچ سپرده شد. مربی بزرگی که چهارماه فقط صرف شناختن بازیکنان ایرانی کرد و درست به هنگام چیدن میوه تسلیم آن صحنهآرایی خطرناک در رم شد.
گروهی از کیروش حرف میزنند. از بازگشت مرد پرتغالی که هشت سال به یاد ماندنی را برای فوتبال ایران برجای گذاشت و پس از اخراج از تیم ملی کلمبیا در حال حاضر تیم ندارد. او حالا ۶۵ ساله است. دقیقا یک دهه پیش بود که کیروش سرمربی ایران شده بود. چیزی که او را به نیمکت تیم ملی نزدیک نشان میدهد شناخت او از همه بازیکنها و فرمانبرداری ستارهها از اوست. شاید به جز مورد عجیب شجاع خلیلزاده که فکر میکند آمدن کیروش او را از ترکیب اصلی دور خواهد کرد. مسئله دیگر زمزمههای عراقیها برای به کارگرفتن کیروش است که این میتواند برای تیم ملی و افکار عمومی ایران ثقیل و دردناک باشد. به چندین علت!
اما زمزمههای عجیب دیگری هم به گوش میرسد. این که شاید سکان تیم ملی به دست امیر قلعهنویی برسد! ترکیب مشاوران رسانهای و مدیریتی ریاست فدراسیون این خطر را بسیار نزدیک نشان میدهند. مشاورانی که در پرونده عقد قرارداد بازیکنان پرسپولیس و هیاهویی که شکل گرفته بود نشان دادند نمیتوانند مشاوران منصفی باشند همان طور که قبل ازآن در یک پرونده مربوط به استقلال هم اشتباهات ارزیابی خود را نشان داده بودند. حالا آن تیم مدیریتی و رسانهای ممکن است نامهایی مثل امیر قلعهنویی را دوباره مطرح کنند.
در فرایند انتخاب سرپرست تیم ملی، مسیری طی شد که طبق آن مسیر، هر گزینهای را میشود به تیم ملی تحمیل کرد. امیدواریم این شایعه اشتباه باشد. امیدواریم عزیزی خادم معنای حرکت رو به جلو را کاملا در ذهن داشته باشد. در عین احترام به امیر قلعهنویی به عنوان یک سرمربی و دستاوردهایش این را هم در نظر بگیرید که به اسمی احتیاج داریم که زننده بهترین گل اروپا و بهترین بازیکن لیگ روسیه و هافبکهای لیگ برتری انگلیس و مهره مورد نظر نانت فرانسه، از او حرف شنویی داشته باشند…