سرنوشت ستارههای گمشده سالهای اخیر فوتبال
روزنامه هفت صبح، نادر نامدار | در چند فصل گذشته کم نبودند بازیکنانی که در مقاطعی درخشیدند و نام خود را در فوتبال ایران مطرح کردند اما این روزها خبری از آنها نیست. حتی نمیدانیم بعضی از آنها خداحافظی کردهاند یا نه! در این گزارش تعدادی از این ستارههای گمشده را مرور میکنیم.
*** آندو تیموریان: او یکی از بزرگترین نامهای این فهرست است. حدود شش سال پیش بود که در استقلال بازی میکرد و ستاره تیم ملی هم بود. بعد از اختلافاتی که با امیر قلعهنویی پیدا کرد، به تراکتورسازی رفت و در این تیم هم روزهای خوبی را گذراند و تا آستانه قهرمانی لیگ برتر هم پیش رفت اما در جمعه سیاه تبریز اخراج شد و تراکتور هم قهرمانی را از دست داد. آندو بعد از تراکتور چندین تصمیم اشتباه متوالی گرفت.
مدتی در تیم امصلال قطر بازی کرد. به ایران برگشت و در تیمهای سایپا، ماشینسازی، نفت تهران و گسترش فولاد تبریز بازی کرد. در واقع آندو آخرین بار در سال ۱۳۹۶ در سطح اول فوتبال ایران رویت شده و الان بیش از سه سال است که خبر خاصی از او نیست. آخرین بار به واسطه فوت برادرش سرژیک بود که نامش در رسانهها مطرح شد. او از فوتبال خداحافظی رسمی نکرده و در این مدت بارها از تمایلش به بازگشت به استقلال هم حرف زده اما در ۳۷ سالگی بعید است که تیمهای معمولی لیگ برتری هم تمایلی به جذب او داشته باشند.
*** بختیار رحمانی: ستارهای که با درخشش در فولاد خوزستان و قهرمانی با این تیم در لیگ سیزدهم، دل کارلوس کیروش را هم برد و باعث شد تا سرمربی تیم ملی برای حضور او در جام ملتهای آسیا با مقامات سیاسی کشور هم وارد مجادله شود، این روزها تبدیل به یک بازیکن معمولی و درجه چندم شده است. او بعد از فولاد در تراکتور هم روزهای خوبی را پشت سر گذاشت اما با پیوستن به استقلال سیر نزولی فوتبال او آغاز شد.
در استقلال یک نیمفصل فاجعهبار را پشت سر گذاشت و به فولاد برگشت اما از احیا خبری نبود. ذوبآهن اصفهان، سپاهان اصفهان، الشمال در لیگ دوی قطر! و صنعتنفت آبادان دیگر تیمهای بختیار در این سالهای اخیر بودهاند اما در تمام آنها او یک بازیکن معمولی و نیمکتنشین بوده است! رحمانی ممکن است فصل بعد در صنعتنفت هم جایی نداشته باشد و اگر دیر بجنبد و به خودش نیاید، ممکن است در لیگ بیستم غایب باشد! این در حالی است که او فقط ۲۹ سال دارد و این سن برای جدایی از سطح اول فوتبال ایران خیلی زود است.
*** محسن مسلمان: کمکم او را باید یکی از استعدادهای بزرگ و هدر رفته فوتبال ایران بدانیم. ستارهای که از عوامل قهرمانیهای پرسپولیس در یکی دو سال اول حضور برانکو در این تیم بود، بعد از مشکلاتی که با برانکو پیدا کرد، دوران افتش آغاز شد. او به جای سعی در بهبود روابط با برانکو تصمیم به ترک پرسپولیس گرفت و همان رویه را در تیمهای بعدیاش ادامه داد. نتیجه اینکه در ذوبآهن توسط امید نمازی کنار گذاشته شد و در سپاهان، یک فصل و نیم روی نیمکت و سکوها نشست.
او در لیگ نوزدهم، فقط ۹۰ دقیقه برای سپاهان بازی کرد و همین چند روز پیش با تشخیص محرم نویدکیا از این تیم جدا شد. مسلمان هنوز تیم بعدی خود را انتخاب نکرده اما اگر قرار به ادامه همین روند باشد، او در هر تیم دیگری سرنوشت مشابه ذوبآهن و سپاهان خواهد داشت. مسلمان فقط ۲۹ سال دارد اما اگر خودش را تغییر ندهد، احتمالا باید به زودی شاهد خداحافظی رسمی او از فوتبال ایران باشیم.
*** غلامرضا رضایی: پس از سه سال حضور در پرسپولیس و نمایشهایی گاه خوب و گاه ضعیف، در سال ۹۲ از این تیم جدا شد. او در پرسپولیس به تیم ملی هم رسیده بود اما جدایی از پرسپولیس، آغاز روزهای فراموشی او بود. بعد از پرسپولیس در فولاد خوزستان، نفت تهران، سایپا و سپیدرود رشت بازی کرد. آخرینبار در سال ۱۳۹۷ با لباس سپیدرود در لیگ برتر دیده شد اما در پایان فصل از این تیم هم جدا شد و حالا دو سال هست که خبری از رضایی نیست. نمیدانیم او فوتبال را کنار گذاشته یا فوتبال او را فراموش کرده است!
*** مسعود حسنزاده: او حدود چهار سال پیش در ذوبآهن چهره شد و با گلهایی که زد، توجه پرسپولیس، سپاهان و استقلال را به خود جذب کرد. ابتدا به سایپا رفت اما به اصفهان برگشت و این بار در سپاهان مشغول بازی شد اما یک مصدومیت طولانیمدت باعث شد تا در سپاهان روزهای بدی را سپری کند. تا دو سال پیش عضو سپاهان بود.
اما فرصت چندانی برای بازی پیدا نمیکرد. به ذوبآهن برگشت اما دوباره مصدوم شد و بعد از رفع مصدومیت، در ابتدای فصل قبل به ماشینسازی تبریز پیوست اما در این تیم هم روزهای بد او ادامه داشت. این روزها از حسنزاده هم خبری در رسانهها نیست و کسی نمیداند سرنوشت بازیکن ۲۹ سالهای که سه سال پیش همه چشمها را به خود خیره کرده بود چه خواهد شد.
*** رحیم زهیوی: او یکی از اضلاع مثلث رویایی ZBZ در فصل قهرمانی استقلال خوزستان در لیگ برتر بود. درخشش او به همراه زبیدی و بیت سعید و البته دهخسوس در دروازه استقلال خوزستان، عامل اصل قهرمانی این تیم در لیگ پانزدهم بود. او بعد از قهرمانی با تیمش، همه تیمهای بزرگ ایران را خواهان خود دید و یکی از ستارههای فصل نقل و انتقالات لیگ شانزدهم بود و در حالی که هر روز خبر پیوستن او به پرسپولیس یا استقلال منتشر میشد.
اما ناگهان سر از الشحانیه قطر درآورد. در این تیم به شدت افت کرد و خیلی زود به ایران بازگشت و سعی کرد با بازی در تیمهای مختلف به روزهای اوج خود برگردد اما نه در فولاد و سایپا و نه در ذوبآهن، خبری از احیای او نبود. حالا و چهار سال بعد از قهرمانی و پدیده شدن در سطح اول فوتبال ایران، او به تیم تازه لیگ برتری شده مس رفسنجان پیوسته تا آخرین شانسهای خود را برای بازگشت به سطح اول فوتبال ایران امتحان کند.
*** امیرحسین فشنگچی: یک دهه قبل، با بازیهای درخشان و نمایشهای چشمنواز در صبای قم، توجه پرسپولیس را به خود جلب کرد و به این تیم پیوست. سال اول حضورش در پرسپولیس بد نبود اما در ادامه افت کرد و دو سال ضعیف را در این تیم پشت سر گذاشت. در نهایت از این تیم جدا شد و در تیمهایی مثل ملوان، پیکان و فولاد خوزستان بازی کرد اما دیگر آن فشنگچی سابق نشد.
خونه به خونه در لیگ یک و نفت تهران دیگر تیمهای او بودند و سرخپوشان پاکدشت آخرین تیمی است که او در آن حضور داشت. او تا سال قبل عضو این تیم لیگ یکی بود اما معلوم نیست در ادامه چه تیمی خواهان او باشد. به نظر میرسد دوران فوتبال او هم خیلی وقت است که به پایان رسیده.
*** محمدرضا مامانی: درخشش غیرمنتظره در یک دربی نام او را در فوتبال ایران مطرح کرد و به نظر میرسید یک ستاره توسط آری هان به فوتبال ایران معرفی شده است اما انگار قرار بود مامانی در همان یک بازی بدرخشد. سه سال در پرسپولیس با حاشیه و جنجال حضور داشت و سرانجام از این تیم جدا شد و در تیمهایی مثل پاس همدان، شهرداری یاسوج و راهآهن بازی کرد و از ۳۱ سالگی در فوتبال ایران ناپدید شد! گفته میشود او این روزها در کلاسهای مربیگری شرکت میکند و میخواهد در قامت مربی به فوتبال ایران برگردد.