سرقت اموال دختر جوان توسط عاشق دلباخته
روزنامه هفت صبح | خواستگار فریبکار با قهوه مسموم دختر جوان را بیهوش کرد تا دست به سرقت میلیونی از او برای پرداخت اقساطش بزند. دختر جوان در جریان آشنایی با پسری که خود را دلباخته او نشان میداد فکر نمیکرد این آشنایی برای سرقت از او به دلیل پرداخت اقساط پسر جوان باشد و با قهوه او را مسموم کند.
چندی قبل دختر جوانی نزد پلیس رفت و خبر از سرقت میلیونی خواستگار فریبکارش داد. او در توضیح ماجرا گفت: «یکماه پیش در نزدیکی خانهمان با پسری به نام فرشید آشنا شدم. او شماره موبایلش را به من داد که با او تماس بگیرم. من نیز چند روز بعد به او زنگ زدم و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. مدتی با فرشید ارتباط داشتم تا اینکه او از من خواستگاری کرد. چند روز بعد هم مرا به خانهاش دعوت کرد تا با مادر و خواهرش آشنا شوم.»
این آشنایی ادامه داشت تا اینکه شب حادثه به خانه یکی از بستگانم رفتم و بعد از آن با فرشید تماس گرفتم تا او مرا به خانهام برساند. وقتی به مقابل خانهمان رسیدم فرشید به بهانه استفاده از سرویس بهداشتی به خانهام آمد. چون پدر و مادرم هر دو فوت کردهاند، سالهاست که تنها زندگی میکنم. آن شب فرشید مدعی شد که باید به سرکارش برگردد و تا دیروقت کار دارد برای همین قهوهای خرید و بلافاصله روی گاز آن را درست کرد و در دو استکان ریخت.
بعد از خوردن آن دچار سرگیجه شدم و از حال رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم. گویا دوستم که هر روز صبح برای رفتن به سرکار مرا از خواب بیدار میکرد آن روز هرچقدر با من تماس گرفت چون بیهوش بودم جواب ندادم، او نگران شد؛ برای همین بلافاصله به خانهام آمد و وقتی دید در آپارتمانم باز است وارد شد. او مرا بیهوش روی زمین دید. بعد از آن با برادرم تماس گرفت و مرا به بیمارستان انتقال دادند.»
دختر جوان افزود:« ۳روز در بیمارستان بستری بودم و بعد از اینکه مرخص شدم متوجه شدم که همه این بلاها را فرشید برسرم آورده است. او در قهوه داروی بیهوشی ریخته بود تا طلا و گوشی موبایلم را سرقت کند، از آن روز هرچه با او تماس گرفتم موبایلش خاموش است. از خانهشان هم به تازگی اثاثکشی کردهاند و من نشانی جدید او را ندارم.»
بعد از شکایت این دختر جوان، تیمی از ماموران با دستور قاضی شاهنگیان بازپرس شعبه چهاردهم دادسرای سعادتآباد رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. با توجه به اینکه هیچ ردی از خواستگار فراری در دست پلیس نبود، کارآگاهان به اقدامات اطلاعاتی دست زدند تا اینکه موفق به شناسایی پسر جوان شدند و در ۲۶ آذرماه او را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند.
وی وقتی در برابر تیم تحقیق قرار گرفت لب به اعتراف گشود و به سرقت از دختر جوان با قهوه مسموم اعتراف کرد. وی به ماموران گفت: «وقتی با یاسمن آشنا شدم و فهمیدم به تنهایی زندگی میکند، فکر سرقت از خانه او به سرم زد.برای اجرای نقشه سرقت قهوه و قرصهای خواب آور خریدم و آن شب وقتی به خانه او رفتم قرصهای خوابآور را در قهوه ریختم و به او خوراندم. وقتی یاسمن بیهوش شد بلافاصله گوشی و طلاهایش را برداشتم و از آنجا فرار کردم.
بعد از چند روزی دچار عذاب وجدان شدم و با خود گفتم مبادا اتفاقی برای دختر جوان بیفتد. در آنجا بود که بهشدت از کاری که انجام داده بودم پشیمان شدم اما دیگر پشیمانی سودی نداشت. بعد از سرقت، طلا و گوشی موبایلش را فروختم و قسط ماشینم را پرداخت کردم.چون مدتها بود که بیکار شده بودم و نمیتوانستم اقساط ماشینم را بپردازم. حالا هم بهشدت پشیمانم و از شاکی میخواهم که مرا ببخشد.» دختر جوان حاضر به رضایت نشد و خواستگار سارق با قرار قانونی در اختیار ماموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.