ستارگان شبکه نمایش خانگی در سال ۱۴۰۰
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | این آخرین شمارهای است که به مرور اتفاقات سال ۱۴۰۰ اختصاص دارد. در شمارههای قبل سریالهای سیما، چهرهها و اتفاقات حاشیهساز تلویزیون و شبکه خانگی و نیز برنده و بازندههای تلویزیون را مرور کردیم. امروز سراغ ۱۰ چهره، سریال و برنامه شبکه خانگی رفتهایم که موفق عمل کردند و مخاطب آنها را بیش از دیگران پذیرفت.
علاوه بر این باید به برنامه «ممیزی» با اجرای وحید آقاپور اشاره کرد که همچنان موفق است و با زبان شوخی به مصاف مسائل روز میرود. مهران غفوریان در «نیسان آبی» و «خاتون» را فراموش نکنیم که حضور تحسینآمیز در هر دو سریال داشت. درباره بازی او بهطور مجزا در ویژهنامه نوروزی هفت صبح نوشتهایم. در این میان چند سریال و برنامه پایینتر از حد انتظار بودند؛ مثل «هفتخان» و «همرفیق» که پخش آنها در سال ۱۴۰۰ ادامه داشت. «مردم معمولی» هم تبدیل به سریالی محبوب نشد و در میانهراه پرونده آن بسته شد.
یک: خواننده/ همایون شجریان
فضای کلی: سال پیش که سریال «میخواهم زنده بمانم» توزیع شد، یکی از وجوه موفقیت آن ترانه تیتراژی بود که همایون شجریان خواند. او در سال جدید باز هم قطعه اختصاصی برای این سریال آماده کرد. از چندی پیش تجربهای دیگر از شجریان در تیتراژخوانی تکرار شده؛ اینبار با سریال «جیران» که دو تصنیف «در این شب سیاه» و «گریه کن» را خوانده.
چرا برنده است: حضور همایون شجریان در هر اثر باعث بالا رفتن کار میشود. دلیل مشخص است: او صدای خوش را از پدر به ارث برده و در مکتب او تعلیم دیده است. پس حتی معمولیترین اثرش قابل اعتنا میشود. وانگهی دو قطعه «در این شب سیاه» و «گریه کن» آثاری استاندارد هستند که به دل مینشینند. هر دو قطعه از ساختههای فردین خلعتبری هستند که شعر اول را امیرحسین اللهیاری گفته و دومی را اهورا ایمان. هر دو قطعه انطباقی کامل با شرح دلدادگی شخصیتهای اصلی «جیران» دارد و همزمان راوی احوال ناصرالدینشاه، جیران و سیاوش است. شجریان طوری شعر را در اختیار میگیرد که واگویه شخصیتهای داستان میشود. اندوهی که در صدای او (بهویژه قطعه گریه کن) وجود دارد، کمکی مضاعف به حس و حال سریال کرده است.
موقعیت آینده: قرار است در آینده چند قطعه دیگر با صدای شجریان در سریال «جیران» مورد استفاده قرار گیرد.
دو: خواننده/ محسن چاوشی
فضای کلی: آنچه محسن چاوشی را خاص کرده سبک منحصر به فرد زندگی او نیست. پردهنشینی و نیز حضور فعال در انجام امور خیر، حتما بر وجاهت این خواننده افزوده اما فارغ از هر فرامتنی، موفقیت چاوشی را باید در خود او جستوجو کرد. چاوشی در همان روزهای نخست نشان داد صاحب سلیقهای خاص و متفاوت در خوانندگی است و در ادامه هم از استاندارد تعریف شده پایین نیامد. او در سال ۱۴۰۰ ترانه تیتراژ ابتدایی و انتهایی سریال «خسوف» را خوانده.
چرا برنده است: قطعات « کجا بودی» و «باب دلمی» در ادامه کارهای موفق محسن چاوشی است؛ از آن نمونههایی که برای انتقال حس، کلمات در دهان خواننده حکم «زخمه» دارند. او منطبق با احساس و عشق شخصیتهای سریال، آواز میخواند و راوی محبت و فراق آن است. در یک قطعه، صدای چاوشی حالت مویه دارد و در جای دیگر حس تمنا از آن برمیآید. این هنر چاوشی است که میداند با چه شیوهای، روح شعر و آهنگ را منتقل کند. ترانه سرای «باب دلمی» پدرام پاریزی است و محسن چاوشی آهنگسازی آن را به عهده داشته است. حسین غیاثی ترانه «کجا بودی» را گفته و خود چاوشی آن را تنظیم کرده است.
موقعیت آینده: چاوشی میانه خوبی با تیتراژ خوانی دارد و مخاطبان هم از این رویه استقبال میکنند. موفقیت این خواننده ادامه دار خواهد بود.
سه: کارگردان / محمدحسین مهدویان
فضای کلی: بیراه نیست اگر محمدحسین مهدویان را موفق ترین کارگردان نسل جدید بدانیم. عمر حضور او در سینما به یک دهه نمی رسد اما در این مدت تجربیات متفاوت و موفق بسیاری از سر گذرانده است. تازه ترین مورد آن سریال «زخم کاری» است.
چرا برنده است: از همان قسمت اول ، قلاب «زخم کاری» گیر کرد و مخاطب را با خود برد. این سریال تبدیل به پرمخاطبترین و پر بحثترین سریال سال هم شد تا جایی که قسمت پانزدهم آن در کمتر از ۲۴ ساعت توانست با ۳۴ میلیون دقیقه تماشا بار دیگر رکوردهای تماشای یک سریال در نمایش خانگی را به نام خود ثبت کند.
از آن سو همزمان با قسمت پایانی، کلید واژه زخم کاری ترند توئیتر شد و در اینستاگرام و رسانههای رسمی تحلیلهای متعددی به همراه داشت. مهدویان با یک قصه سرگرم کننده و شخصیتهای جذاب، «زخم کاری» را تبدیل به سریالی کرد که تا مدتها نام آن در ذهن مخاطب خواهد ماند. سریال بارها گرفتار حاشیه هم شد اما بهرغم برخی ممیزیها کاری که باید انجام داد.
موقعیت آینده: زمزمههای ساخت فصل دوم «زخم کاری» به گوش میرسد. مهدویان هم تا قطعی شدن این اتفاق سراغ پروژهای دیگر رفته است. این کارگردان میانهای با استراحت ندارد و بین سینما و رسانه خانگی در رفت و آمد است.
چهار:رئالیتیشو/ جوکر
فضای کلی: در فاصله تعلیق «عصر جدید» بهخاطر کرونا، احسان علیخانی بیکار ننشست و به همراه همکارانش براساس برنامه هیتوشی ماتسوموتو (کمدین ژاپنی) برنامه «جوکر» را ساختند. قرار بود خود علیخانی مجری این رئالیتی باشد اما تلویزیون مخالفت میکند و کار به دست سیامک انصاری سپرده میشود. «جوکر» که به شکل هفتگی توزیع میشود، رقابتی است میان شرکتکنندهها برای خنداندن و نخندیدن.
چرا برنده است: در فضای نهچندان با نشاط جامعه، برنامههایی که بتوانند ساعتی مخاطب را سرگرم کنند، واجد تحسین هستند. «جوکر» بهخاطر فضایی که دارد میتواند مخاطب را برای ساعتی بخنداند. تاکنون چهار فصل از «جوکر» منتشر شده که در چند نقطه، اوج داشته و در برخی موارد افت. با این حال برنامه در مجموع موفق بوده و رکورد میزان تماشا را هم شکسته است. نام چند شرکتکننده در این مسابقه هم بیش از پیش سرزبانها افتاد. در فصل اول غلامرضا نیکخواه محبوب شد و در فصلهای بعد عباس جمشیدیفر و یوسف تیموری. آنها با شیوههای متفاوت از دیگران عمل کردهاند که رفتارشان مورد توجه مخاطب قرار گرفت.
موقعیت آینده: فصل جدید «جوکر» بهزودی منتشر میشود. تصمیم احسان علیخانی ادامه این رئالیتیشو است. با از بین بردن ضعفها و تقویت برنامه، «جوکر» ظرفیت ادامهدار بودن را داراست.
پنج: کارگردان/ حسن فتحی
فضای کلی: حسن فتحی یکی از موفقترین کارگردانها در ساخت آثار تاریخی است؛ پهلوانان نمیمیرند، روشنتر از خاموشی، شب دهم، مدار صفر درجه و شهرزاد نشان میدهد او کارش را بلد است. «جیران» تازهترین اثر تاریخی فتحی بهحساب میآید که پخش آن از بهمن شروع شد و داستان ادامه خواهد داشت. تا اینجا شخصیتهای اصلی رونمایی شدهاند و ناصرالدینشاه، جیران را به عقد خود درآورده. خاطرخواه جیران یعنی سیاوش اما نمیخواهد بازنده این دوئل باشد.
چرا برنده است: حسن فتحی ایدهای متفاوت برای ساخت «جیران» داشته که برآیندی از تجربیات پیشین است. مثلا بهجای شبیه کردن زنان دربار به آنچه واقعا بودهاند، سراغ چهرههای زیبا رفته است. فتحی میداند مخاطب امروز نمیتواند مهدعلیا و جیران را در شمایل عهد ناصری تحمل کند. از آنسو خبر دارد که سینما دروغ بزرگ است و راه دستکاری در قصههای خیالی تاریخی باز است. با بازی خوب بهرام رادان در نقش ناصرالدینشاه و نیز دیگر بازیگران سریال به همراه فضاسازی باورپذیر، «جیران» را باید از دیگر امتیازهای کارگردانی فتحی دانست.
موقعیت آینده: پخش «جیران» ادامه دارد و در قسمتهای بعد داستان وارد مرحلهای تازه خواهد شد. نام سریال و فتحی نیز بیش از پیش شنیده میشود. فتحی در کنار سریال، دغدغه تکمیل فیلم «مست عشق» را هم دارد.
شش: مسابقه / شبهای مافیا
فضای کلی: سال پیش مسابقه «شبهای مافیا» منتشر شد که در همان قسمتهای نخست مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. امسال دو فصل مسابقه به همراه فینال فینالیستها به دست مخاطبان رسید.
چرا برنده است: بعضی برنامهها آرام آرام جای خود را بازی میکنند تا جایی که خاص و عام پیگیرش میشوند. «شبهای مافیا» هم یکی از آنها است. با گسترده شدن دایره بازیکنهای آن که اغلب از چهرههای موجه هستند، اهمیت این مسابقه نیز بیشتر شد. طبعا برخی مخاطبان ترجیح میدهند بهجای چنین برنامههایی یک فیلم سینمایی تماشا کنند یا کتابی دست بگیرند اما خیلیها برای فراغت از مشغله روزمره منتظر آن میمانند.
بالا رفتن میزان استقبال، سازندگان را ترغیب به ادامه ساخت شبهای مافیا کرد که از قضا رضایت حداکثری مخاطبان را به همراه داشت. این برنامه محلی است برای عرض اندام شرکت کنندهها که اگر هوشمند باشند، محبوب مخاطب میشوند. مثل اتفاقی که برای بهاره افشاری، حسین سلیمانی، علی صبوری، خداداد عزیزی و … افتاد.
موقعیت آینده: بهزودی فصل جدید «شبهای مافیا» در فیلیمو منتشر خواهد شد. همان طور که میدانید محمدرضا علیمردانی بعد از دو فصل غیبت بار دیگر گردانندگی مسابقه را برعهده دارد. در غیاب او سکان در دست کامبیز دیرباز بود که عملکردی موفق در اجرای مسابقه داشت.
هفت: سریال/ میخواهم زنده بمانم
فضای کلی: سال پیش که پخش «میخواهم زنده بمانم» آغاز شد، سریال مورد توجه قرار گرفت و در ادامه هم روند موفقیت آن ادامه یافت.
چرا برنده است: «میخواهم زنده بمانم» هم از نظر بصری، سریالی استاندارد است. یعنی فضایی که در سریال شکل گرفت، مخاطب را به دهه شصت میبرد و شمایل آدمها، شهر و خانه برای بیننده قابلباور است. شهرام شاهحسینی در مقام کارگردان حواسش به جزئیات بوده. از آنسو، در «میخواهم زنده بمانم» شاهد بازیهای درخشانی بودیم. سحر دولتشاهی، حامد بهداد، پدرام شریفی، علی شادمان، مهران احمدی به همراه شخصیتهای فرعی سریال موفق عمل کردند و شخصیت را به باور مخاطب رساندند.
از آنسو ویا سعیدی و پوریا کاکاوند دست روی اتفاقات دهه شصت گذاشتند و با کنار هم قرار دادن سرنوشت چند شخصیت، فیلمنامهای پرکشش نوشتند. تم عشق و عاشقی را پیشتر دیده بودیم اما استفادهای که از آن شد متفاوت بود. ورود به زندگی یک شخصیت متنفذ دهه شصت که از قدرت خود استفاده میکند، برگ برنده «میخواهم زنده بمانم» است. این سریال بهاندازه خود بخش کوچکی از کژیهای آن دهه را ورق زد تا مشخص شود ریشه برخی فسادهای کلان سالهای اخیر به کجا برمیگردد.
موقعیت آینده: قرار است فصل دوم سریال ساخته شود.
هشت: بازیگر / محمد بحرانی
فضای کلی: سال ۱۴۰۰ محمد بحرانی چند تجربه متفاوت از سر گذراند. علاوه بر صداپیشگی جناب خان در «خندوانه»، دو سریال در شبکه خانگی داشت: «دراکولا» و «آنها».
چرا برنده است: بحرانی در سریال «دراکولا » نقش مهیار مهرافزون (غضنفر چمچاره) را بازی کرد که یادآور آدمهای تازه به دوران رسیدهای است که فاقد هویت هستند و با هر وزشی به سمتی میروند. پیشتر نوشتیم آن چه شخصیت مهیار را متفاوت و البته جذاب کرده، افزودنیهای بحرانی است. ظاهر جدی این بازیگر با موهای تراشیده و سبیل پرپشت، نسبتی با رفتارهای او ندارد و همین تعارض از مخاطب خنده میگیرد.
بحرانی در ادای برخی کلمات هم به شیوهای رسیده که بر بیهویتی شخصیت بیش از پیش صحه میگذارد و همین عامل دیگر ایجاد خنده است. بحرانی در سریال «آنها »، نقش استادی را بازی میکند که شیفته دانشجوی خود شده و نتوانسته بر احساسات خود غلبه کند و در نهایت دختر جوان دست به خودکشی زده است. امتیاز بازی محمد بحرانی در فصل عذاب وجدان استاد رقم میخورد. او بهخوبی این حس که توام با غم است را در بازیاش منتقل کرده و تا پایان بیننده را با خود همراه میکند.
موقعیت آینده: بحرانی بازیگری مستعد است که میتوان منتظر تجربیات متفاوت او در این حوزه بود.
۹ : بازیگر/ سیروان خسروی
فضای کلی: حضور خوانندهها در عرصه بازیگری، اتفاقی جدید نیست اما در سالهای اخیر این اتفاق بیش از پیش رخ میدهد. امیر مقاره در «جزیره»، فرزاد فرزین در «ملکه گدایان» و سیروان خسروی در «حرفهای» ازجمله خوانندگانی هستند که بازیگری در سریالهای خانگی را به تجربه حرفهای خود افزودهاند.
چرا برنده است: «حرفهای» نخستین تجربه سریالسازی مصطفی تقیزاده و اولین تجربه بازیگری سیروان خسروی است. خسروی در نقش سیامک بازی قابل قبولی داشت و توانست نقش یک آدمکش خلافکار خونسرد را، باورپذیر ارائه دهد. در قسمتهای نخست نشانهای پررنگ از موفقیت خسروی دیده نمیشد اما هرچه قصه پیش رفت و شخصیت اصلی سوار بر داستان شد، ورق برگشت. چهره آرام سیروان خسروی با رفتار یک خلافکار خونسرد انطباق داشت و او از این ویژگی ذاتی بهخوبی بهره برد. اهمیت کار خسروی جایی مشخص میشود که او در برابر بازیگران حرفهای کم نمیآورد.
موقعیت آینده: اگر سیروان خسروی تصمیم به ادامه بازیگری داشته باشد باید مسلحتر به این عرصه بازگردد. یک نکته دیگر درباره حرفهای هم اضافه کنیم و اینکه تقیزاده از پس روایت یک داستان سرراست برآمد. ایرادهای حرفهای عمدتا ناظر بر اتفاقاتی است که با «منطق» نمیخواند. با این حال، مخاطب میتوانست آن اتفاقات را در لوای الزامات دراماتیک حل کند و با قصه همراه شود.
۱۰: مجری/ حامد آهنگی
فضای کلی: در دو سال اخیر علاوه بر سریالها، چند برنامه با موضوعات مختلف برای ویاودیها ساخته شده است. امشو با اجرای مجید صالحی و شبآهنگی با اجرای حامد آهنگی تلاششان برای ساخت لحظههایی مفرح بود. اولی در این راه موفق عمل نکرد و مورد انتقاد قرار گرفت. دومی اما آرامآرام جای خود را باز کرد و مخاطبانی پیگیر بهدست آورد. نقش حامد آهنگی در این موفقیت فراتر از هر آیتم دیگری است.
چرا برنده است: شبآهنگی با ترکیب چند برنامه خارجی و ایدههای آشنا، ساخته شده. در این برنامه علاوه بر گپ و گفت و مسابقه با مهمان، مجری با تماشاچیها هم وارد بازی میشود. چنین اتفاقی است که بر بار کمدی برنامه میافزاید. حامد آهنگی در مقام مجری ضمن ایجاد خنده و شوخی هوای مهمان و تماشاچی را دارد و به همین خاطر است که برنامه گرفتار حاشیه نشده. او که سالها بهعنوان شومن در شهرهای مختلف روی استیج رفته بود اینبار به شهرتی بیشتر دست یافت.
موقعیت آینده: آهنگی در سالهای اخیر بهواسطه برنامههایی مثل شبهای مافیا، خندوانه، شام ایرانی و… تبدیل به چهرهای محبوب برای مخاطب تلویزیون و رسانه خانگی شده و زمینه محبوبیت او ادامه دارد.