ستارهها، جادوگر و نجواهایی از زیر زمین
روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | سال۹۹ چه رویداد مبارک و خاطرهانگیزی داشت. کدام چهره تاثیرگذار و الهامبخش. کدام اثر هنری جذاب و به یادماندنی. راستش فکر کردن به اینها هم میتواند حالتان را بگیرد. اما قرار شده کمی از زیباییهای سال گذشته بگوییم و نیت کنیم برای سالی بهتر. برای حالی بهتر. پس چارهای نیست.
*** Me Too : باید اعتراف کنم امسال، یکی از بهترین اتفاقات، دیدن زنان و دخترانی بود که جسارت پیدا کرده بودند تا از رازهایشان بگویند و به دنبال حق و عدالت باشند. بلند بر زبان آوردن لحظههای دردناکِ له شدن. اعتراضی که قرار نبود گذشته را عوض کند ولی آینده را چرا. راستش این وسط، کم نبودند قصههای غیرواقعی و آبروهایی که ناجوانمردانه به باد میرفت. اما میارزد. زنان دارند تمرین میکنند که سکوت نکنند و این تمرین هم ممکن است برای همهمان دردناک باشد. باشد. تاب بیاوریم. شخصا با فمینیستها مشکل دارم و به نظرم شلوغبازیشان غیرقابل تحمل و -حتی برای خودشان- آسیبزننده است. اما این صدا، این که ترسها بریزد، ارزشاش را دارد. صدایتان را بالا ببرید رفقا.
*** علی کریمی : بله علی کریمی. البته هیچکداممان تصورش را نداشتیم که او بیاید، فوتبال ایران را به دست بگیرد و بازی حضرات را به هم بزند. این اتفاق فانتزیتر از آن بود که بخواهیم خیالاتی شویم. اما همین که جراتش را داشت و آمد وسط، خودش خیلی کیف داد. این ایده که روزی با مهدویکیا و بقیه فوتبالیستها اتحادیهای داشته باشند و این فضا را بشکنند، بیشتر از وصفالعیش است. خیلیها به این صرافت افتاده بودند که در این وانفسا، ضعفها و اشتباهات خود کریمی را یادآوری کنند. اما کدام ما زندگی زلالی داشتهایم که حالا از علی انتظار داریم. جادوگر همین که همت کرد پا جلو بگذارد، ناز قدمش.
بالاخره فوتبال از بزرگترین لذتهای زندگی است و نمیتوانیم بدون آن سر کنیم. خدا را شکر که با وجود استادیومهای خالی، امسال بازیها برگزار شد و نفسی کشیدیم. با همه بردها و باختها. چه خوب که هنوز بارسا به میدان میرود و میشود مسی را دید. به قول آنتونیو لوپو، نویسنده پرتغالی «سه یا چهار چیز مهم در زندگی (مردان) وجود دارد: کتاب، دوستان، زنان … و مسی.» از تو متشکرم سینیور مسی.
*** مالیات! شاید کمی ناجور به نظر برسد، ولی واقعا یکی از بهترین اتفاقات سال گذشته برایم تصویب مالیاتهای تازه بود. مالیات از مالکان خانههای حالی. مالیات از درآمد هنرمندان. مالیات از اینفلوئنسرها. معتقدم این قوانین ایرادات جدی دارند؛ اگر هر کسی مستقیما متناسب با درآمدش مالیات بدهد، نیازی به این قوانین خلقالساعه نیست.
اما کاهش درآمدهای نفتی و اوضاع نامناسب اقتصادی بالاخره مسئولان کشور سر عقل آورد تا معافیتهای مضحک و ناعادلانه را بیخیال شوند. یک ستاره سینما با میلیاردها درآمد در سال چرا باید به اسم «هنرمند» بودن از مالیات معاف باشد. یا اینفلوئنسرها. یا ثروتمندانی که سرمایههایشان را گوشهای انداختهاند تا گرانتر شود. این قوانین البته که به درستی اجرا نخواهند شد. شیوه دقیقی برای تامین هزینههای کشور هم نیستند. اما تا همین جا هم خوب است. تا کی قرار است عدهای پول دربیاورند و به دیگران فخر بفروشند و مالیات هم ندهند؟