کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۵۷۵۴۵
تاریخ خبر:

زندگی ‌سخت فوزیه، ‌شاهزاده‌ زیبای‌ مصری

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در گذر از ماجراهای عاشقانه محمدرضا با ایران‌الملوک، دختر احمدشاه و ایراندخت، دختر تیمورتاش‌، رضاشاه به صرافت افتاده بود که برای پسر ۲۰ ساله تازه از فرنگ برگشته و سربه‌هوایش همسری پیدا کند و قال قضیه را بکند! در همین دوران «سینکی» سفیر ایران در مصر عکسی از فوزیه، خواهر ملک فاروق را به ایران فرستاد.

دختری ۱۷ ساله و ظریف و زیبا. با خون آلبانیایی و فرانسوی و مصری در رگ‌هایش. رضاشاه از این پیشنهاد بی‌تاب شد. وصلت با یک خانواده سلطنتی دیگر منتهای آمال او بود. او حتی به‌خاطر اینکه تابعیت مصری فوزیه به عنوان مادر ولیعهد بعدی مشکلی ایجاد نکند قانون اساسی را نیز تغییر داد. (با کمک متین دفتری داماد مصدق) در اسفند ۱۳۱۷ یک هیأت بلندمرتبه محمدرضا را به سمت وصلت با شاهزاده خانم مصری به سمت قاهره مشایعت کرد.

سفری که از مرز کرمانشاه به سوی بغداد و سپس دمشق و بیروت و اسکندریه و سوار بر اتومبیل و کالسکه و کشتی طی شد و ۲۰ روز طول کشید. عروسی همان‌جا برگزار شد و محمدرضا همراه با فوزیه و البته خانواده عروس به سمت تهران حرکت کردند. در تهران رضاشاه و دخترانش با کمک محمود جم وزیر دربار، تمام تلاش خود را کردند که شکوه و ثروت خانواده پهلوی را به چشم خانواده سلطنتی مصری جلوه‌گر کنند، اما ملکه نازلی (مادر فوزیه) در نهایت از آنها به عنوان خانواده‌ای تازه به دوران رسیده یاد کرد و رضاشاه هم با یادآوری روابط خاص نازلی‌، او را با کلمه‌ای بی‌ادبانه توصیف کرد.

فوزیه از همان آغاز اقامت در سعد‌آباد گوشه‌گیری اختیار کرد. از اشرف و شمس خودش را دور نگه می‌داشت و حتی در محافل رسمی هم ظاهر نمی‌شد و با دو ندیمه مصری خود اوقاتش را در کاخ می‌گذراند. فقط روزی یک‌بار به ملاقات رضاشاه می‌رفت و با او گپ می‌زد. نورچشمی پدرشوهر‌! رضاشاه حتی دستور داده بود میدان بزرگ تازه‌سازی را به اسم فوزیه کنند.

اما تولد شهناز در سال ۱۳۱۹‌، رابطه فوزیه با رضاشاه را نیز تیره کرد. رضاشاه نوه پسری می‌خواست و دختر بودن اولین فرزند به دنیا آمده در کاخ را مایه بدشگونی و ویرانی و مرگ می‌دانست (که مثل اینکه چندان هم بی‌راه نبوده‌!) از آن روز اشرف با فراغ بال بیشتری به فوزیه حمله می‌کرد و به او طعنه می‌زد. روایت است که او مهمانی‌هایی برای برادرش می‌گرفت و دختران متجدد شهری را برای او دستچین می‌کرد!

روابط فوزیه و محمدرضا هم سرد شد و فوزیه با اطلاع یافتن از اتفاقات مهمانی‌های اشرف‌، همراه با ندیمه‌اش به یک اقامتگاه دورافتاده در محوطه کاخ رفتند و از ورود محمدرضا جلوگیری کرد. او روابط زناشویی‌اش را به شکل کامل با محمدرضا قطع کرد و با یکدندگی اشرافی خودش بر سر حرف خود ایستاد و در نتیجه آینده تولید ولیعهد به خطر افتاد!

در همین بین داستان‌های خطرناکی بر سر زبان‌ها افتاد: رابطه فوزیه با تقی امامی، دوست محمدرضا که مردی ورزشکار و خوش‌چهره بود و به مقام آجودانی فوزیه منصوب شده بود. روایت است که اشرف به تقی امامی علاقه داشت، اما با شنیدن جواب رد از او به ترویج شایعه رابطه امامی و فوزیه پرداخت. در این میان راننده فوزیه هم (راست و دروغ) شهادت داد که چند شب پیاپی وقتی فوزیه و تقی امامی را برای گردش به تپه‌های محمودآباد برده‌، فوزیه از او خواسته که پیاده شود و آن دو نفر را ساعتی در اتومبیل تنها بگذارد‌!

داستان بالا می‌گیرد و تقی امامی از کاخ اخراج می‌شود و فوزیه سراسیمه به مصر برمی‌گردد. یک هیأت بلندمرتبه از ایران به مصر می‌روند که ملکه را بازگردانند، محمدرضا هم در نامه‌ای به ملک فاروق، پادشاه مصر همه‌گونه ضمانت‌های زناشویی‌وار را متعهد می‌شود و از عشق و علاقه‌اش به فوزیه می‌گوید و قبول می‌کند که در یک فاصله ۱۰ ماهه پس از واگذاری سلطنت به او، کمی از همسر زیبایش غافل بوده است.

فوزیه اما می‌گوید امکان ندارد به تهران بازگردد، چراکه تاج‌الملوک و اشرف ممکن است او را مسموم کنند! در نهایت طلاق جاری می‌شود و در سال ۱۳۲۷ کل لوازم زندگی فوزیه به مصر بازگردانده می‌شود. فوزیه بعدها با یک سرهنگ مصری به نام اسماعیل شیرین ازدواج می‌کند و حتی وقتی حکومت برادرش سرنگون می‌شود و ثروت او مصادره می‌شود، باز هم در مصر می‌ماند و ۴۵ سال با همسرش در قاهره زندگی می‌کند و دو فرزند با نام‌های نادیا و حسین به دنیا می‌آورد.

اما عجیب آنکه هرگز درباره دوران زندگی‌اش در سعدآباد دست به افشاگری نمی‌زند. آیا اشرف او را تهدید کرده بود؟ آیا مدرکی از او در دست اشرف بود که ترجیح داد این‌همه سال سکوت کند؟ هیچکس نمی‌داند. فوزیه در سال ۱۳۹۱ و در سن ۹۱ سالگی در اسکندریه فوت می‌کند.

کدخبر: ۳۵۷۵۴۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر