کارگردان موچین باید سریال شهید شهریاری را بسازد؟
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | روز جمعه خبرگزاری فارس از ساخت زندگی شهید شهریاری خبر داد و نوشت: «۱۰ سال پس از شهادت شهید شهریاری، معاونت امور استانهای صداوسیما تصمیم گرفته سریالی با موضوع زندگی شهید شهریاری بسازد.
این سریال که نام اولیه آن «آن وقت صبح» است در ۳۰ قسمت نوشته شده و داستان آن از یک سال قبل تا روز شهادت این دانشمند هستهای به تصویر کشیده میشود. سریال گریزی به اتفاقات حوزه هستهای در چند سال بعد از شهادت دارد.» کارگردانی سریال برعهده حسین تبریزی است و از همین جا علامت سوالها شکل میگیرد.
*** مورد اول| سابقه تلویزیونی کارگردان
تصمیم معاونت استانها برای ساخت سلسله سریالهایی با موضوع زندگی شهدای هستهای ارزشمند است. با این حال نمیدانیم چرا یک پروژه مهم به کارگردانی سپرده شده است که کارنامهاش شاخص و قابل دفاع نیست. حسین تبریزی این روزها سریال «موچین» را در شبکه نمایش خانگی دارد. درباره کیفیت این سریال کمدی همین بس که خاص و عام آن را پس زدهاند. «موچین» از همه نظر چند گام عقبتر از سریالهای تلویزیونی میایستد و قادر نیست سهلپسندترین مخاطبان را راضی نگه دارد. در کارنامه تبریزی سریالهایی مثل«رخنه»،«کیفر»، «جاده در دست تعمیر است» و «تا رهایی» هم دیده میشود. این سریالها هیچ کدام موفق نبوده و جایگاهی میان مخاطبان بهدست نیاوردهاند. «تا رهایی» به دلیل کیفی نزدیک به دو سال پشت خط بود و اجازه پخش پیدا نمیکرد. تبریزی کلی فیلم تلویزیونی هم ساخته است اما در این عرصه هم کارنامهای موفق ندارد.
*** مورد دوم| سابقه سینمایی کارگردان
حسین تبریزی نه تنها در تلویزیون ناموفق بوده که در سینما هم کارنامهاش چندان تعریفی ندارد. او تاکنون دو فیلم «افسونگر» و «سلام علیکم حاج آقا» را کارگردانی کرده. اولی سال ۹۵ اکران شد که نه مورد توجه منتقدان بود و نه مخاطبان. فیلم به دلیل کیفیت پایین درست بعد از جشنواره فجر روی پرده رفت و کمتر از ۲۳۰میلیون تومان فروخت. دومی هم مدتی است متقاضی اکران شده اما روی پرده نرفته.
*** مورد سوم| سریال استراتژیک
با چنین سابقهای، تلویزیون یکی از سریالهای مهم خود را به حسین تبریزی سپرده است. آیا این کارگردان میتواند اثری در خور نام شهید مجید شهریاری بسازد؟ حساسیت موضوع وقتی دوچندان میشود که بدانیم علاوه بر اهمیت زندگی شهید شهریاری، اتفاقهای پیرامونی زندگی او نیز واجد اهتمام است. زندگی این شهید با مسئلهای مهم به نام انرژی هستهای پیوند خورده. از آنسو فرآیندی که باعث شده است مجید شهریاری ترور شود نیز اهمیت دارد.
یعنی مخاطب باید در دل یک درام باور کند چرا دانشمندان هستهای مهم هستند و چرا آنها هدف تروریستها قرار میگیرند. همه این مسائل باید در قالب یک سریال جذاب منتقل شود و به همین خاطر است که از آن به عنوان اثری استراتژیک یاد میشود. اگر یکی از اضلاع سریال ناموفق باشد، کل کار زیر سوال میرود. حسین تبریزی با سابقهای که مرور شد، انتخاب مناسبی برای این سریال استراتژیک است؟ آیا میتواند از این آزمون سخت بیرون بیاید؟
*** مورد چهارم| جای خالی نامها
در سالهای اخیر تلاشهایی برای دراماتیزه کردن زندگی شهدای هستهای و نیز مسئلهای به نام ترور این شهدا شده است. ابراهیم حاتمیکیا در «بادیگارد»، بهروز افخمی در«روباه» و فریدون جیرانی در سریال «تعبیر وارونه یک رویا» از جمله کارگردانهایی هستند که سراغ این موضوع رفتهاند.
به نام و کارنامه هر کدام از این کارگردانها نگاه کنیم، پی میبریم برای سفارشدهندگان یکی از موارد مهم، سابقه کارگردانها بوده است. آنها با تسلط کامل بر سوژه و نیز تکنیک فیلمسازی روی صندلی کارگردانی نشستهاند. فارغ از این که چه نتیجهای بهدست آمده، ابتدا به ساکن شرایط لازم برای کارگردانی آثار استراتژیک را دارند. سابقه حسین تبریزی اما فاقد چنین مشخصه مهمی است.
*** موردپنجم| شرایط سخت سریال
تلویزیون در انتخاب کارگردان سریال شهید شهریاری سختگیری نکرده؛ آیا دلیل چنین اتفاقی به شرایط بد مالی برمیگردد؟ اگر چنین است چرا باید یک سریال استراتژیک به خاطر بودجه تبدیل به اثری ضعیف شود؟ ترکیب بازیگران سریال هم به همین نسبت ضعیف و غیرقابل دفاع است.
کاوه خداشناس نقش شهید را بازی میکند و مهران رجبی، زهرا سعیدی، میرطاهر مظلومی، اتابک نادری، سیروس همتی، حسن اسدی و… دیگر بازیگران آن هستند… خداشناس بازیگر خوبی است اما وقتی قرار باشد یک سریال ویژه ساخته شود طبعا او گزینه اول برای ایفای نقش اصلی نیست. از هر طرف که نگاه میکنیم شرایط سریال زندگی شهید شهریاری واقعا سخت است. به نتیجه امیدوار باشیم؟