کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۱۸۴۰۷
تاریخ خبر:

روزهای قرنطینگی و فرصت‌هایی که دود شد

روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی| خانه‌نشینی بسیاری از ایرانی‌ها دارد دوماهه می‌شود. دوماهی که تجربه‌های متفاوتی برای همه دربرداشته. از نگرانی و ترس از کرونا، دلتنگی برای نزدیکان و افسردگی به‌دلیل حبس خودخواسته تا یک سبک زندگی اجباری که با وجود همه سختی‌ها، شیرینی‌های خودش را داشت. این‌که ما و خیلی از هموطنان، برای پرکردن و گذراندن وقت رو به کارهایی آوردیم که اگر کرونا و قرنطینه‌اش نبود، ممکن بود تا آخر عمر سراغش نرویم و مزه‌اش را نچشیم.

دوری از مراکز تفریحی، بسته‌بودن سینما و دیگر فعالیت‌های فرهنگی و محرومیت از تماشای فوتبال، این لذت ویژه زندگی بشری(!)، مردم را به کارهایی واداشت که شاید اگر در گذشته حرفش را می‌زدیم، باورکردنی نبود. در آینده بی‌تردید یادآوری‌اش خوشایند خواهد بود. تجربه‌هایی که بخشی از آنها در تمام دنیا مشترک بودند. خیلی‌ها سراغ آشپزی متفاوت و ماجراجویی‌های آن رفتند. کیک و شیرینی پختن باب شد و خیلی‌ها طعم طبخ نان خانگی را هم چشیدند. سرگرمی‌های دیگری هم بود. اما اینجا می‌خواهم به فرصت‌هایی اشاره کنم که چقدر راحت از دست رفت یا دارد می‌رود. استفاده‌هایی که از این خانه‌نشینی و شبه‌قرنطینه می‌شد کرد و به دلایل مختلف ممکن نشد.

* شبکه‌های ارتباطی: این سلولی‌شدن زندگی، بیش از همیشه نیاز به ارتباط و ابزار آن را نشان داد. آمارها از بالارفتن باورنکردنی استفاده از اینترنت در جهان گفتند که ایران در این زمینه مثال‌زدنی بود. این هجوم یکباره با افت کیفیت و سرعت اینترنت همراه بود و بار دیگر ضعف‌هایمان را در این زمینه به رخ کشید. ضعف‌هایی که پس از گذشت چندهفته درحال رفع‌شدن هستند و وزیر ارتباطات خبر از بالابردن سرعت اینترنت می‌دهد.

اما یکی از کمبودهای بزرگ در این زمینه نداشتن یک شبکه ارتباطی گسترده در سطح ملی بود. شبکه پیام‌رسانی که مدیران کشور برای اطلاع‌رسانی و ایجاد هماهنگی‌های لازم بتوانند از آن استفاده کنند. تلگرام همچنان فیلتر است و با گذشت ماه‌ها، لجاجت بر سر آن ادامه دارد. فشار مسئولان برای این‌که ارتباطات از طریق پیام‌رسان‌های داخلی انجام شود، جز دلخوری و هزینه‌های اضافی حاصلی نداشته.

این معضل را در بخش آموزش و پرورش و جایی که قرار بود ارتباط آموزگاران و اساتید با دانش‌آموزان به شکل آنلاین باشد، بیش از بقیه جاها دیدیم. این‌که دولت برای‌ دادن پیام‌هایش هنوز وابسته به پیامک باشد، غم‌انگیز است. امسال میلیون‌ها ایرانی برای تبریک عید نیاز به تماس تصویری داشتند اما این نیاز را نه نسل چهارم ارتباطی تلفن همراه که بازهم پیام‌رسان‌هایی برطرف کردند که مورد تایید هم نیستند.

* مسئولان در صحنه: البته رئیس‌جمهوری در روزهای اخیر متوجه شده که بهتر است مدام با مردم در ارتباط باشد و گزارش بدهد و از آخرین تصمیمات بگوید. اما چه دیر. کاری که باید از اولین روزهای اسفند انجام می‌شد تا این‌همه شایعه و این‌همه ابهام مغز جامعه را نخورد. کاری که بوریس جانسون به بهترین شکل در انگلیس انجام داد و از وقتی که شرایط اضطراری اعلام شد، هر روز مستقیم با مردم سخن گفت.

اما اینجا تعدد منابعی که اظهارنظر می‌کردند و دسترسی نداشتن به مراجع مسئول در کشور، معضلی بود که تا همین حالا فکری برای آن نشده است. مملکت در وضعیت بحران نیاز به یک ستاد خبری تمام‌وقت دارد که آمارها را اعلام کند، ساعت به ساعت بیانیه بدهد و بیست‌و‌چهارساعته پاسخگوی سوالات و ابهامات باشد. اما وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با کرونای کشور، هنوز نه اتاق خبری دارند، نه سایت فعال و نه کانال ارتباطی مطمئنی. ما سیل و زلزله را بارها از سر گذرانده‌ایم و این‌هم بیماری واگیردار و پاندمی. کی قرار است یاد بگیریم که در مواجهه با بحران چطور باید رفتار کرد؟

* صداوسیما: این‌روزها می‌توانست جشن بزرگ رسانه ملی باشد. بهترین زمان برای خودنمایی و نشان‌دادن ظرفیت‌ها. مردم روزهای متوالی در خانه مانده‌اند و تفریحی ندارند و مهمترین وسیله سرگرمی‌شان تلویزیون است. اما صداوسیما با این فرصت استثنایی چه کرد؟ اجازه بدهید بگوییم تقریبا هیچ. جز پخش سریال‌های نوروزی که به‌هرحال مهیا شده بود و البته نمایش تعداد زیادی فیلم سینمایی که بابتش باید متشکر بود و تماشایشان برای بسیاری غنیمت بود.

هرچند که خیلی‌ها مثل نگارنده همین فیلم‌ها را هم به‌دلیل جرح و تعدیل زیاد و سانسورهایش نگاه نمی‌کنند. اما صداوسیما به‌جز اینها چه تدارک ویژه‌ای برای میلیون‌ها بیینده زندانی در خانه داشت؟ الان که نوروز تمام شده، چه در چنته دارد؟

شاید عده‌ای فکر کنند که این‌ها توقع زیادی است و این وضعیت ناگهانی پیش آمده و برایش چه کار دیگری می‌شد کرد. اما هنر مدیر رسانه این است که خلاقیت نشان دهد و از همین آب‌ها ماهی مورد نظر را بگیرد. کار سختی هم نبود. یعنی واقعا خیلی سخت بود که شبکه ورزش کنداکتور مناسبی در نظر بگیرد و بهترین فوتبال‌های سال‌های اخیر را مرور کند؟

یا خیلی مشکل بود که تلویزیون سریع برنامه‌سازان موفقش را صدا بزند و مثلا با استندآپ‌کمدی، برنامه‌های تعاملی، استفاده از چهره‌هایی که این‌روزها بیکارند و در خانه کز کرده‌اند، با استفاده از این‌همه خبر که روزانه تولید می‌شود، روزی چندساعت برنامه دیدنی بسازد؟ نمی‌شد همان برنامه شب عید رضا رشیدپور را به شکلی متفاوت در همه روزها ادامه داد؟ مردم این چندوقت شب‌ها تا دیروقت بیدار بودند، اما رسانه ملی برای نیمه‌شب چه تدارک ویژه‌ای دید؟

درحالی‌که حتی کنسرت‌های آنلاین خوانندگان مطرح هم جایی در سیما پیدا نمی‌کرد و خوراک بی‌بی‌سی و شبکه‌های ماهواره‌ای می‌شد. فقط به‌خاطر سختگیری‌ها و محدودیت‌های بی‌مورد. کنسرت‌هایی که خرجش را هم شهرداری داده بود و لقمه‌ای آماده بود. اما رسانه ملی همه اینها را به هیچ گرفت و ثابت کرد که ناتوانی‌هایش بی‌حد و مرزند. بار دیگر نشان داد که چقدر جای شبکه‌های خصوصی و شبکه‌های کابلی و آی‌پی‌تی‌وی‌های جامع در کشور خالی است.

باید از بچه‌هایی که فیلم‌ها و سریال‌های خارجی را زیرنویس می‌کنند، سپاسگزار بود که خستگی‌ناپذیر و بی‌وقفه به وظیفه‌شان عمل کردند و نگذاشتند یک‌لحظه هم جای خالی فیلم و سریال روز دنیا در سبد فراغت مردم احساس شود. شاید آنها جزو معدود افرادی بودند که این فرصت به‌دست آمده را هدر ندادند و همراه و مرهم تنهایی‌هایمان بودند.

کدخبر: ۳۱۸۴۰۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر