روایت غمانگیز از شب آخر بستری یک قربانی کرونا
روزنامه هفت صبح | مرگ علی اکرمی، از روزنامهنگاران قدیمی اما جوان، همکاران او را در رسانههای مختلف داغدار کرد، اما روایت پزشک او از نحوه فوتش نه فقط به آشفتگی داغداران اضافه کرد، بلکه ترس از سرعت کشندگی ویروس انگلیسی کرونا را هم در دل خوانندهها انداخت، مخصوصا کسانی که این روایت را کنار هشدارهای چهرههایی مثل مینو محرز گذاشتند که به تازگی گفته بود کرونای انگلیسی میتواند فرد مبتلا را به مراتب سریعتر از کرونای عادی از پا دربیاورد.
از طرفی خیلی از کسانی که از وضعیت خوزستان گزارش میدهند، روایتی مشابه آنچه پزشک علی اکرمی از سرعت وخامت حال او ارائه کرده، دارند. دکتر پستهای در مورد آخرین ساعتهای بستری اکرمی در بیمارستان در صفحه اینستاگرامش اینطور نوشته:
ساعت ۴ بعدازظهر، بخش آیسییو را از همکارم تحویل گرفتم. در بین بیماران جوان خوشآداب و خوشتیپی هست که نمای سیتیاسکن او چند ضایعه چشم گاو که خیلیها باور دارند در کرونای انگلیسی دیده میشود،دارد.
به صورت غیرتهاجمی به ونتیلاتور متصل است،حرف میزند و امیدوار است که بهبود پیدا کند .ما هم همینطور.
ساعت حدود ۷ عصر ماسک کمکتهویه را درآورده برای تغذیه، ولی به علت افت اکسیژن خون زیر ۷۰ به توصیه من دوباره به دستگاه تهویه متصل میشود.
ساعت ۹ شب بیقرار است و مضطرب و تعداد تنفس به ۴۵ رسیده، توصیه میکنم بیمار به صورت دمر بخوابد شاید اکسیژن خون بالاتر برود، ولی بیش از ۵ دقیقه تحمل نمیکند. ساعت ۱۰ شب بهرغم تهویه غیرتهاجمی، اکسیژن ۷۷درصد و تقلای شدید دارد بیمار را سدیت میکنم و کمی اوضاع بهتر میشود. هیچکس نمیخواهد این جوان خوشخلق از دست برود با شک به نوموتوراکسگرافی اورژانس که انجام شد و ریه کاملا سفید است و دیگر نمیتوانم امیدوار باشم که با تهویه غیرتهاجمی بشود کاری کرد.
ساعت ۱۱ شب است و بیمار را بیهوش میکنم و لوله تراشه را تعبیه و به ونتیلاتور وصل میکنم، مدلهای مختلف را امتحان میکنم، ولی هیچکدام اکسیژن خون را بالای ۸۵ درصد نمیبرد. کمکم افت فشار خون هم اتفاق میافتد. نور اپی نفرین انفوزیون میشود، ولی پاسخ چندانی ندارد. گازهای خونی اسیدوز میکس متابولیک و تنفسی را نشان میدهد.
ساعت ۱۲:۳۰ شب همزمان نور اپینفرین و اپینفرین دریافت میکند، ولی فشارها به زور به ۹۰ میرسد. ساعت ۱:۳۰ صبح اولین ارست قلبی رخ داده و احیای قلبی ۱۵ دقیقه انجام میشود، ضربان برمیگردد و دوز داروها را بالا میبرم و ویال بیکربنات به علت اسیدوز شدید دریافت میکند، ولی ساعت دو دوباره ارست قلبی و اینبار نیز با ۱۰ دقیقه احیا برمیگردد.
این ماجرای کرونای انگلیسی است. من از اول کرونا تقریبا همینموقع سال گذشته در خدمت این بیماران بودم، ولی تا این لحظه این سرعت پیشرفت را ندیده بودم. این جوان هیچ بیماری زمینهای ندارد.ساعت ۳ صبح است، مجدد بیمار ارست قلبی کرد و احیا شد، ولی دیگر هیچ امیدی نمانده است. همه اعضای گروه خسته و از نظر روحی متلاشی هستند. یکی همسن خودشان در حال دستوپنجه نرم کردن با مرگ است.
حالم گرفته است و میدانم حال خوبی برایتان درست نکردم، ولی این گروه همه مدیران تصمیمگیر هستند، بودند یا خواهند بود، چه کسی غیر از شما میتواند برای التیام این درد و برای پیشگیری از تکرار آن کمک کند.