کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۹۹۲۲۴
تاریخ خبر:

روایت آن دو نفر در خانه‌های ساحلی

روزنامه هفت صبح، ترجمه فرشاد رضایی | امیلی هنری، نویسنده جوان آمریکایی در کالج هوپ و مرکز هنر و مطالعات رسانه‌ای نیویورک در رشته نویسندگی خلاق تحصیل کرده است و اکنون بیشتر وقتش را در شهر سینسینتی در ایالت اوهایو می‌گذراند.«کتاب ساحلی» او که نخستین‌بار در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، روایت «آگوستوس اورت» نویسنده‌‌‌ای تحسین شده است که داستان‌‌‌های ادبی می‌‌‌نویسد و «ژانویه اندروز» که نویسنده داستان‌‌‌های عاشقانه‌‌‌ پرفروش است. در حالی که «ژانویه» داستان‌‌‌هایی با پایان خوش را خلق می‌‌‌کند، «آگوستوس» تمام شخصیت‌‌‌های خیالی‌‌‌اش را به کشتن می‌‌‌دهد.

این دو نفر، دقیقا نقطه مقابل هم هستند. در حقیقت، تنها نقطه اشتراک «آگوستوس» و «ژانویه» این است که آنها برای سه ماه آینده، در خانه‌‌‌های ساحلی نزدیک به هم زندگی خواهند کرد، در حالی که هر دو دچار «بن‌بست ذهنی» و ناتوانی در خلق داستان شدند. تا اینکه در یک بعدازظهر، اتفاقات یکی پس از دیگری باعث می‌‌‌شود آنها به‌منظور احیای خلاقیت خود، قراری با هم بگذارند: «آگوستوس» باید در طول تابستان، داستانی با پایان خودش بنویسد و «ژانویه» نیز باید بعدی‌‌‌اش را خلق کند. رمان «کتاب ساحلی» با ترجمه مریم رفیعی به‌تازگی از سوی انتشارات «نون» در ایران چاپ شده است. آنچه در ادامه می‌‌‌خوانید گفت‌‌‌وگویی است با امیلی هنری درباره این رمان، تفاوت کاراکترهای زندگی واقعی و داستان و واکنش‌‌‌های برآمده از احساسات فیلترشده ما.

اولین مطلبی که نوشتید یادتان می‌‌‌آید؟
کلاس سوم بودیم و باید داستان می‌‌‌نوشتیم. بیشتر بچه‌‌‌ها چند جمله نوشتند. من ۲۷ صفحه از سفر یک زیردریایی نوشتم که شهری زیر آب را کشف می‌‌‌کند. معلم، ما را به گروه‌‌‌هایی تقسیم کرد تا بتوانیم داستان‌‌‌های‌مان را با صدای بلند برای هم بخوانیم. چند تا از بچه‌‌‌های گروه وقتی داشتم داستانم را می‌‌‌خواندم خوابیدند. با شنیدن صدای خروپف آنها بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده.

آخرین کتابی که شما را به گریه انداخت چه بود؟
«دختران ساحل شرقی» نوشته کری کلتر. کتابی است که بین غم درونی و شفابخشی روح‌‌‌تان تعادلی کامل ایجاد می‌کند. نوشته‌‌‌های کلتر زیبا و پرشور است و کاراکترهای او فوق‌‌‌العاده پیچیده هستند.

معمولا کجا می‌‌‌نویسید؟
وقتی «کتاب ساحلی» را فروختم، با خرید یک دست مبل مخملی سبز جشن گرفتم. برای لم دادن یا نشستن با لپ‌تاپ خیلی راحت است. بسته به حال و هوای زندگی واقعی و روحیه‌‌‌ام و هر چه می‌‌‌نویسم، به‌طور کلی بین آن مبل، کاناپه اتاق نشیمن و صندلی اتاق خوابم در رفت و آمد هستم. به طرز عجیبی از نورپردازی الهام می‌‌‌گیرم، به همین دلیل تا جایی که بتوانم، دوست دارم محلی را پیدا کنم که نور فضای کار من با نور صحنه‌‌‌ای که روی آن کار می‌‌‌کنم متناسب باشد.

سخت‌‌‌ترین نقطه اوج داستان یا شخصیت برای نوشتن در این کتاب چه بود؟
نوشتن عصبانیتِ ژانویه سخت بود.عصبانیت، احساسی است که خودِ من خیلی از زمان زندگی خود را صرف برطرف کردن و دوری از آن کردم. اخیرا شروع به درونی‌‌‌سازی این موضوع کردم که عصبانیت ذاتی نیست، یا چیزی نیست که باید به هر قیمتی از آن اجتناب شود. اجازه دادن به این کاراکتر برای درک احساسِ عصبانیتش یک چالش واقعی بود. به این دلیل که می‌‌‌خواستم خوانندگان او را دوست داشته باشند و برای او ارزش قائل شوند. فکر می‌‌‌کنم ما نسبت به شخصیت‌های زندگی واقعی‌‌‌مان خیلی سختگیرتر از کاراکترها هستیم، چون بیشتر وقت‌ها افکار بدون فیلتر و زشت آنها را می‌‌‌بینیم.

صداقت عاطفی همیشه هنگام نوشتن مهم است، اما به دلیل روایت اول شخص و این واقعیت که داستان عاشقانه است،دیگر با شنیدن خجالت‌‌‌آورترین، آسیب‌‌‌پذیرترین، احمقانه‌‌‌ترین، آشکارترین، عصبانی‌‌‌ترین یا داغ‌‌‌ترین افکار ژانویه روبه‌رو نمی‌شویم. می‌‌‌توانستم هرکدام از آنها را کنار بگذارم،اما به نظر من اصالت داستان را از دست می‌‌‌دادم. می‌‌‌خواستم او همه احساسات خود را درک کند، اما با احساس نگرانی از واکنش خوانندگان نسبت‌به برخی احساسات و تصمیمات او دست و پنجه نرم می‌‌‌کردم. سردبیرم، آماندا برگرون و من سخت تلاش کردیم تا راه‌‌‌هایی برای زنده نگه داشتن عصبانیت ژانویه پیدا کنیم، در عین حال فضایی را برای خواننده ایجاد کردیم تا او را در سطح عمیق‌‌‌تری درک کند و ببیند او قبل از این واقعه بزرگی که زندگی او را تغییر داد و او را به نسخه‌‌‌ای تلخ‌‌‌تر و بدبینانه‌‌‌تر از خودش تبدیل کرد، چه کسی بوده.
برگرفته از نشریه اینترتینمنت

کدخبر: ۳۹۹۲۲۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر