روایتی از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | ۲۷ روز مانده به قرن چهاردهم شمسی اتفاق سرنوشت سازی شکل گرفت. رضاخان فرمانده یگان قزاق از قزوین به سمت تهران حرکت کرد و کودتای سوم اسفند را شکل داد. رضاخان میرپنج از سرکردگان قوای قزاق در داخل ایران بود. این قوا از مزدوران روسی قوم گازاگ شکل گرفته بودند که بعد از انقلاب بلشویکی روسیه به سمت نیروهای انگلیسی غش کرده بودند. آنها سرکردهای روسی به نام استاروسلسکی داشتند.
شکست شرمآور آنان مقابل انقلابیون جنگل موجب برکناری سرکردههای روس از این یگان ویژه شد. روسها با اصرار انگلیسیها از ایران اخراج شدند. فرماندهی این یگان به سردار همایون رسید اما چشم آیرونساید را یک نظامی تندخو و قاطع گرفته بود. ایرونساید افسر اطلاعاتی انگلیس بود که در سالهای بعد از جنگ جهانی اول بخشی از رزمایش نیروهای سفید و متحدین انگلیسی علیه حکومت بلشویکی شوروی را رهبری میکرد.
او در هرج و مرج سیاسی و اقتصادی حاکم بر حکومت احمد شاه ایده دیکتاتوری نظامی برای ایران را پی گرفت. در آن سالها در آذربایجان غربی (اسمایل خان سیمیتقو)،در گیلان (میرزا کوچک خان)، خراسان (کلنل پسیان ) و در دیگر نقاط ایران (لرستان ،خوزستان و…) شورشهای متعددی به وقوع پیوسته بود. ایران از دیرباز به عنوان سدی در مقابل مطامع روسیه در مقابل هند محسوب میشد و همینطور عضوی از شاهراه زمینی تجارت هند به سمت اروپا.
با کشف نفت در ۱۲ سال قبل از این کودتا ارزش ایران افزایش پیدا کرده بود. یک ایران آشوبزده نمیتوانست مطامع انگلیس را تامین کند. بهخصوص که سربازان و افسران انگلیسی دیگر توانی برای جنگیدن نداشتند و میخواستند به کشورشان بازگردند(چه به انگلیس و چه به هند). در طرح عظیم لوید جرج نخست وزیر انگلیس کل منطقه باید سرو سامان میگرفت. از ماجرای فلسطین تا حاکمان جدید برای امپراتوری پاره پاره شده عثمانی.
یعنی عراق و حجاز و سوریه و اردن. ایران هم در حاشیه این طرح قرار داشت. آیرونساید در گراند هتل قزوین در اواخر دی ۱۲۹۹ با رضاخان میرپنج قرار ملاقات میگذارد و او را راضی میکند تا به تهران هجوم ببرد اما شاه را خلع نکند. عبدالله شهبازی در روایتی دیگر طراحی توطئه کودتا را به اردشیر جی ریپورتر از ایرانیان مقیم هند و مسئول اطلاعات فرمانفرماییان هندوستان نسبت میدهد و نقش آیرونساید را مبالغه میداند.
در روایتی دیگر انگلیس در نهایت تمایل داشته که قرارداد ننگین ۱۹۱۹ عملیاتی شود و بنا به عللی تا دو سال پس از کودتا روابط حسنهای با دولت وقت ایران نداشتند. عوامل اصلی کودتا جمعاً پنج نفر بودند. این پنج نفر عبارت بودند از: سیدضیاءالدین طباطبایی، رضاخان میرپنج، سرگرد مسعودخان کیهان، سرهنگ احمد امیراحمدی و سروان کاظم خان سیاح.
از شب جمعه سی ام بهمن دو هزار نفر از قوای قزاق و یکصد نفر ژاندارم به سمت تهران حرکت کردند و در صبح شنبه به کرج وارد شدند. در تیپ پیشقراولان به فرماندهی احمد امیراحمدی یک قبضه توپ نیز وجود داشت. صبح روز یکشنبه پنجاه نفر قزاق برای جلوگیری از فرار احتمالی شاه به جنوب، به سمت کهریزک حرکت کردند.
مابقی قوای قزاق در ساعت سه بعدازظهر به سوی شاه آباد و مهرآباد حرکت کردند و در کرج تنها یکصد قزاق و یکصد ژاندارم برای اسکورت سیدضیاء باقیماندند. قوای قزاق ساعت ۴ بعدازظهر به مهرآباد رسیدند. مذاکرات نمایندگان شاه و سفارت انگلیس با رضا خان مبنی بر توقف در مهرآباد فایدهای نمیکند و قزاقها تا سوم اسفند بر تمام شهر مسلط میشوند.
کل تلفات کودتا هفت کشته ذکر شده است. بر اثر این کودتا سید ضیا به نخست وزیری احمدشاه منصوب شد. صدها سیاستمدار و اشرافزاده و روشنفکر و تاجران ثروتمند دستگیر شدند. بعد از هیاهوی روزهای اول روشنفکران و چهرههای مشهور ادبی کشور به طرفداری از سردار سپه و کابینه کودتا پرداختند. از جمله فرخی یزدی و میرزاده عشقی و ملک الشعرای بهار. آنها از هرج و مرج خسته شده بودند. عاقبت برخی از آنها اما تلخ و فاجعه بار بود.