رمان روزگار سخت؛ شاهکاری در آستانه ۸۵سالگی
روزنامه هفت صبح، ترجمه زهرا نوروزی | ماریو بارگاس یوسا، داستاننویس، مقالهنویس، سیاستمدار و روزنامهنگار پرو، یکی از مهمترین رماننویسان معاصر آمریکایجنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. او هماکنون به دعوت دانشگاه پرینستون به عنوان استاد مهمان در این دانشگاه به تدریس مشغول است. او تنها فرزند پدر و مادرش بود که پنجماه بعد از ازدواج از هم جدا شدند. یوسا ۱۰ سال اول زندگی خود را در بولیوی با مادرش گذراند. پس از آنکه پدربزرگش در پرو مقام دولتی مهمی به دست آورد، در سال ۱۹۴۶ همراه مادرش به سرزمین خود بازگشت. دوران کودکی او بهسختی سپری شد.
در ۱۴ سالگی پدرش او را به دبیرستان نظام فرستاد که تأثیری ژرف بر او گذاشت و در همان دوره بود که ایده نخستین رمانش را در ذهن میپروراند. ماریو بارگاس یوسا ۲۰ ساله بود که اولین داستانش منتشر شد؛ داستان کوتاهی با نام «سردستهها» که در یکی از نشریات پایتخت به چاپ رسید. اما راه درازی در پیش داشت و شاید خودش هم آنقدر جاهطلبی نداشت که روزگاری نامش را در میان سه نویسنده بزرگ آمریکایجنوبی ببیند. امروز اما ادبیات پررونق آمریکایلاتین مدیون گابریل گارسیا مارکز، فوئنتس و یوسا است.
*** کودتای خونین
«روزگار سخت» رمانی سیاسی و تاریخی اثر این نویسنده مطرح است که به توصیف گواتمالا در سال ۱۹۵۴ میپردازد. یوسا، برنده جایزه نوبل ادبیات، در اینجا رویدادی مهم در تاریخ آمریکایلاتین را توصیف میکند. ایالات متحده سیاستهای کشور دیگری را دستکاری میکند و کل منطقه را بیثبات میکند. کودتایی نظامی که توسط کارلوس کاستیلو آرماس صورت میگیرد و از طرف ایالات متحده و درواقع سازمان سیا پشتیبانی میشود و دولت خاکوبو آربنز را سرنگون میکند.
دولت لیبرالی که در گواتمالا به طور دموکراتیک انتخاب شده بود، ابتدا با کارزاری بیاعتبار و سپس توسط سیا و ارتش سرنگون میشود. پشت این اقدام خشونتآمیز، دروغی به عنوان حقیقت پنهان است که توسعه آمریکایلاتین را تغییر داد: اتهام دولت آیزنهاور مبنیبر تشویق آربنز برای گسترش کمونیسم شوروی در قاره آمریکا. «روزگار سخت» داستانی از توطئههای بینالمللی و منافع متضاد در زمان جنگ سرد است که بازتاب آن هنوز هم احساس میشود. داستانی شامل چندین کشور که در آن برخی از شکنجهگران قربانی همان نقشهای شدند که به ساخت آن کمک کردند.
ماریو بارگاس یوسا در این رمان مهیج که با فیلم تحسینشده «سور بز» مرتبط است، واقعیت را با دو داستان ادغام میکند: داستان راوی که آزادانه شخصیتها و موقعیتها را بازسازی میکند و داستان دیگری روایتگرِ افرادی که با دستکاری در تاریخ، سیاست و اقتصاد یک قاره را کنترل خواهند کرد، طراحی شده است. به گفته مدیر بخش ادبی انتشارات پنگوئن، «روزگار سخت» یکی از رمانهای بزرگ یوسا است و انتشار آن گفتوگوهای عمیقی درباره بازیهای قدرت بین ایالات متحده و آمریکایلاتین ایجاد میکند. کتاب «روزگار سخت» با ترجمه مهدی سرائی اخیرا توسط انتشارات نیماژ در ایران به چاپ رسیده است.
*** خشونت جمهوری
یوسا، برنده نوبل پرو، یکی از نویسندگان بزرگ آمریکایلاتین که بهاصطلاح از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شهرت جهانی پیدا کردند، در آثار گسترده خود بارها و بارها سر مشکلات اساسی اجتماعی و سیاسی و بیشتر از همه، با دیکتاتوری مبارزه کرده است. او در جدیدترین اثر خود سالها مشغول پروندهای خاص از رئیسجمهور گواتمالا، آربنز بود. آربنز میخواست از طریق اصلاحات ارضی با بدبختی مردم مبارزه کند، اما ایالات متحده او را سرنگون کرد.
شرکت یونایتد فروت آمریکایی چیزهای زیادی برای اصلاحات ارضی در گواتمالا از دست داده بود و بنابراین علاقه زیادی به برکناری رئیسجمهور لیبرال آن از قدرت داشت. به لطف متخصص تبلیغات برنایز، این امکان وجود داشت که رئیسجمهور غربگرا را به عنوان یک کمونیست بدنام و او را مجبور به استعفا کنند. در یک کودتای خونین، ارتش کاستیلو آرماس قدرت را به دست گرفت و بلافاصله اصلاحات ارضی منفور را پایان داد. شرکت یونایتد فروت توانست بدون مزاحمت اتحادیهها و پرداخت مالیات، به تجارت پرسود خود ادامه دهد و یک دوره تراژیک طولانی از رکود و خشونت برای گواتمالا آغاز شد.
یوسا میگوید گواتمالا یکی از زیباترین کشورهای جهان است، اما قبل از هر چیز باید گفت دوره استقرار جمهوری در آن کشور نیز یکی از خشنترین تاریخها در جهان به شمار میرود. مسئله خشونت برای یوسا از زمان انتشار اولین رمانش «سالهای سگی»، همیشه موضوع جذابی بوده که برای او امکان به تصویر کشیدن انحرافات انسانی و ورطههای سیاسی را فراهم آورده است. فجایع آمریکایلاتین در پرو، برزیل یا جمهوری دومینیکن الهامبخش او برای نوشتن رمانهای بزرگ و روشنبینانه بود.
اما در گواتمالا او داستانی را یافت که بسیار فراتر از کشور بود و تاریخ قاره را در قرن گذشته تغییر داده بود. اساس این کار سرنگونی رئیسجمهور مترقی، خاکوبو آربنز توسط دولت و سازمان امنیت و اطلاعات آمریکا بود. آربنز میخواست با کمک اصلاحات ارضی به بهرهبرداری از زمین خود توسط کمپانی یونایتد فروت پایان دهد، اما بههیچوجه برای شرایط سوسیالیستی تلاش نمیکرد، بلکه به دنبال سرمایهداری دموکراتیک مثل ایالات متحده آمریکا بود. آنها حتی باید غرامت زمینهای بزرگی را که مصادره شده میپرداختند. بااینحال، دارودسته کوچکی بلافاصله شروع به مبارزه با ایالات متحده کردند.
کارزاری برای بدنامسازی در آمریکا سازمان یافت که حتی ترقیخواهترین روزنامهها نیز به آن پیوستند. یوسا به این نکته اشاره میکند و میگوید نشریاتی که امروز مبارزاتی عالی علیه پرزیدنت ترامپ به راه انداختهاند و رهبری این مبارزات را به دست گرفتند - نیویورکتایمز، واشنگتنپست و مجله تایم- در آن زمان ادعا میکردند گواتمالا پل ارتباطی اتحاد جماهیر شوروی است. اما حتی یک روسی هم آنجا نبود. با این وجود، اطمینان دادند که کشف کردهاند کمونیسم باید از اینجا در آمریکایلاتین گسترش یافته و کانال پاناما نیز به تصرف درآمده باشد.
*** تشنگان قدرت
پیش از این برنده نوبل ادبیات، میگل آنخل آستوریاس، شرکت موز را به موضوعی ادبی تبدیل کرده بود. وارگاس یوسا اکنون رمان خود را در جایی آغاز میکند که آستوریاس سهگانه خود را پایان داد: در سال ۱۹۴۴، هنگامی که ادوارد برنایز وارد بازی میشود، مخترع روابطعمومی عوامفریبانهای که قرار است مانع از پایان «جمهوری موزفروش» شود. در ادامه با چنین اخبار جعلیای به منظور جلوگیری از اصلاحات اجتماعی آماده حمله به گواتمالا شدند.
ماریو بارگاس یوسا بر این باور است که آنها کشور و کل آمریکای مرکزی را از جنگهای داخلی آینده نجات میدهند. به همین دلیل است که این مطالب را در بیش از ۴۰۰ صفحه در «روزگار سخت» پرورانده و در شاخههایی ترسناک و گاه ناشناخته آن را به تصویر کشیده است. آربنز و اصلاحات ارضی او فقط فصلی کوچک را تشکیل میدهند. این برنده جایزه نوبل قبل از همهچیز به مباشرین در جرم و واسطهگران، عاملان اصلی و شبکه اطلاعات غلط و اخبار جعلی، بهرهکشیهای خاص، ادعاهای ارضی و اعتیاد به سود توجه دارد که برای رسیدن به هدف خود در سراسر گواتمالا گسترش یافته بودند.
تقریبا هیچکدام از این شخصیتهای تضمینشده و نامبرده یا خلقشده، صفتی دلپسند ندارند. اکثرا هیولاهایی شیفته قدرت در قالب شکسپیر هستند که با خشونت، خیانت، قتل و آدمکشی کار میکنند و کوچکترین علاقهای به سرنوشت کشور ندارند. خواننده میتواند خوشحال باشد وقتی بیشتر آنها به عاقبتی که سزاوارش هستند، دچار میشوند. حتی از خاکوبو آربنز به عنوان یک اصلاحطلب درخشان صحبت نمیشود، بلکه در جایگاه سیاستمداری خجالتی و ساکت، اما صادق و استوار که با اصلاحات ارضی خود تأیید اکثریت مردم را جلب کرده، به تصویر کشیده میشود. همسرش، ماریا کریستینا ویلانووا شخصیت محبوبی است: او از نظر سیاسی به شکل افسر سابق آربنز درآمده است. اما نویسنده چهره زن دیگری را در مرکز رمان خود قرار داده است: مارتیتا بورِرو، معروف به خانم گواتمالا.
*** قربانی بیگناه؟
در این رمان زنان جذابی نقش دارند. یوسا خود میگوید بورِرو کاراکتری فوقالعاده است که به درد رمان میخورد. از همان کودکی بسیار زیبا و همچنین بالغ بزرگ شده بود. همدست بوده یا یک قربانی بیگناه؟ نویسنده از مارتیتا بورِرو به عنوان نوعی پرانتز برای اتفاقات غالبا پیچیده استفاده میکند. خانم گواتمالا زندگی چشمگیری دارد: او به عنوان بانوی زیبای عجیبوغریب و جوان، همسر یک دکتر چپ است، سپس معشوقه رئیسجمهور و بعد رئیس سرویس مخفی، تا زمانی که روزنامهنگار و مبلغ دیکتاتورهای راستگرای آمریکایلاتین میشود.
در هر صورت، او به جمهوری دومینیکن گریخت و از تمام دیکتاتورهای موجود در آمریکایلاتین دفاع کرد. در پایان از آنجا که خانم گواتمالا که درحالحاضر بیش از ۸۰ سال دارد و در ایالات متحده زندگی میکند، گفتوگویی جالب با بارگاس یوسا دارد که نشان میدهد در تمام این سالها مامور سیا بوده و مخفیانه به انجام مأموریتهای سری خود مشغول بوده است. ماریو بارگاس یوسا در «روزگار سخت» چنان مطالب، اطلاعات و افراد فراوانی را پرداخته است که خوانندگان میتوانند به راحتی رد مسائل را گم کنند.
او همچنین دوست دارد این مسائل و دادهها در یک فصل به طور ناگهانی تغییر کند، به گذشته شخصیت بازیگری فرو رود، در یک رویداد حاشیهای محو شود یا به طور ناگهانی چهرههای جدیدی را وارد کند. از طرف دیگر، او استاد تحقیق و تفحص است، بهطوریکه همواره دانش جدیدی را از جزئیات ظاهرا بیاهمیت بیرون میکشد. رمان نزد یوسا از پژوهش جدا نیست، بلکه یک نوع پژوهش است و حوادث آن با گذر از تأملات ناشی از ناخودآگاه روایت میشود و برای همین، سبک توصیفی پژوهش نیازمند سبک روایی میشود یا با آن تلاقی میکند.
برای همین است که به نظر منتقدان او یکی از معدود نویسندگانی است که مسائل فکری و تاریخی و سیاسی و ادبی را به یک اندازه برمیانگیزد. در آثار او تاریخ و تخیل کنار هم هستند و گاه حتی با سبکی «هزارویکشبی» چنان در هم میآمیزند که مرزی میان آن دو باقی نمیماند. او صاحب سبکی درخشان است که علاوهبر همه اتفاقات وحشتناک، قادر به خلق صحنههای عاشقانه لطیف، توصیفات زیبا از طبیعت و لحظات سازش انسانی است.
*** اختراع تاریخ!
یوسا به فردی که از او درباره حقیقت این داستان هولناک سوال میکند، پاسخ میدهد: «ما داستاننویسان از مزیت بزرگی نسبت به مورخان برخوردار هستیم، آن هم این است که میتوانیم آنچه را که نمیدانیم اختراع کنیم. برخلاف پیشینه تاریخی داستان، که به عناصر اساسی آن احترام گذاشتهام، خیلی چیزها را تغییر دادهام: شخصیتهای تاریخی را غیرقابل شناسایی کردم، کاراکترهای دیگری خلق کردم، به منابع ارجاع دادم یا شخصیتها را تعمیق دادم و آنها را با چارچوب دادهشده، تطبیق دادم.
بنابراین این رمان فقط تا حدی واقعیت گواتمالا را منعکس میکند». با «روزگار سخت»، آخرین نویسنده بزرگ زنده نسل شکوفایی ادبیات آمریکایلاتین، دامنه شاهکارهای خود را توسعه داد. او بهاینترتیب رئیسجمهوری را که با اصلاحات اجتماعی سعی در رفع بدبختی کشورش داشت، احیا کرد، رئیسجمهوری که درعینحال بهموقع در دستکاری افکار عمومی از طریق اخبار جعلی مشارکت داشت، چون رئیسجمهور برزیل، بولسونارو در حال استفاده از شبح کمونیسم برای اجرای ارزشهای افراطگرایانه راست خود بود. اخبار جعلی به قدمت جهان است و مدتها قبل از اختراع اینترنت، خسارات بزرگی به بار آورده.
ماریو بارگاس یوسا در رمان جدید خود «روزگار سخت» با یک نمونه تاریخی بخصوص خبر از اطلاعاتی جعلی و دروغین میدهد. اولینبار نیست که یوسا به تاریخ خونخوار اخیر آمریکای مرکزی علاقهمند شده است. او ۲۰ سال پیش در رمان «سور بز» رژیم رافائل تروخیو، دیکتاتور دومینیکن را توصیف کرد. رئیس سرویس مخفی آن جانی آبس گارسیا، بیماری سادیستی و متخصص شکنجه بود که دوباره در رمان حاضر ظاهر میشود. در اینجا او ترور رئیسجمهور کاستیلو آرماس را در سال ۱۹۵۷ ترتیب میدهد.
*** آمیزهای از گزارش و مستند
«روزگار سخت» آمیزهای از گزارش مستند و داستان است. یوسا از نزدیک به واقعیتهای تاریخی پایبند است؛ بیشتر قهرمانان رمان مدلهای واقعی دارند. استعداد عجیب داستانسرایی او بیش از هر چیز در ساختار پیچیده رمان و دیالوگهای داستانی ظاهر میشود. نمونه آن گفتوگوی تقریبا سوررئال بین رئیسجمهور آربنز و سفیر ایالات متحده است که میخواهد دموکراتها را با ابزارهایی ناعادلانه سرنگون کند. آربنز میپرسد: «حتی یک نفر، آقای سفیر.
ممکن است به من بگویید اگر حتی یک شهروند روسی در این کشور وجود نداشته باشد، چطور اتحاد جماهیر شوروی قصد دارد گواتمالا را به یک مستعمره تبدیل کند؟» اما این قابلقبول نیست، زیرا هر که قدرت در اختیار او باشد، حقیقت را نیز تعیین میکند. این کتاب تمام مولفههای هیجانانگیز جریانهای سیاسی با اشراری شیطانی و آدمکشها، ایدهآلیستهای ظریف و نظامی متزلزل را دارد. یوسا، نامزد انتخابات ریاستجمهوری پرو در سال ۱۹۹۰، همیشه نویسندهای سیاسی بوده است.
او مداخله آمریکا در گواتمالا در سال ۱۹۵۴ را یک اشتباه تاریخی میداند، زیرا «دموکراتیزهسازی قارهها را برای دهها سال به تأخیر انداخت و هزینهاش جان هزاراننفری بود که در این راه به هلاکت رسیدند، و همین موضوع باعث ایجاد نفرت از ایالات متحده در نسلهای بعدی آمریکایلاتین شد». برگرفته از نشریه دیتسایت آنلاین