کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۰۷۳۴۴
تاریخ خبر:

رمان مهمانی شکار؛ داستانی ‌دلهره‌آور و ترسناک

روزنامه هفت صبح، سارا ایمانی| لوسی فولی، نویسنده جوان بریتانیایی، دانش‌‌‌‌‌آموخته رشته‌ ادبیات انگلیسی و سال‌‌‌‌‌ها ویراستار آثار داستانی بوده است. او در سال ۲۰۱۵ وارد عرصه داستان‌‌‌‌‌نویسی شد و موفقیت‌‌‌‌‌های بسیاری به‌دست آورد. بیشتر آثار او به زبان‌‌‌‌‌های گوناگون ترجمه شدند و در فهرست پرفروش‌‌‌‌‌ترین‌‌‌‌‌های بازار کتاب قرار گرفتند. «مهمانی شکار» اولین رمان او، روایتی مهیج و خیره‌‌‌‌‌کننده است با تصویرسازی‌‌‌‌‌های فوق‌‌‌‌‌العاده و داستانی عمیق؛ هوشمندانه چون آثار آگاتا کریستی.

فولی در سال ۲۰۱۸، با الهام گرفتن از منطقه‌‌‌‌‌ای دورافتاده در اسکاتلند، رمان «مهمانی شکار» را منتشر کرد؛ رمانی که از همان ابتدا با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد و پیوسته در فهرست پرمخاطب‌‌‌‌‌های ساندی تایمز قرار گرفته است. روایت این اثر معمایی در تعطیلات کریسمس اتفاق می‌‌‌‌‌افتد که گروهی از دوستان قدیمی، طبق سنتی ده‎ ساله، برای آغاز سال نو دور هم جمع می‎شوند. آنها عمارتی ایده‌آل و دورافتاده در ارتفاعات اسکاتلند را انتخاب کرده‎اند؛ مکانی مناسب برای دور شدن از هیاهوی شهر و رسیدن به آرامش.

در ابتدا همه‎ چیز خوب است: منظره‎ای فوق‎العاده، صرف شام کنار آتش و مرور خاطرات. اما پس از گذشت ده سال، خشم و کینه‎های پنهانی در دل اعضای گروه سنگینی می‎کند. در میان شور و هیجان آغاز سال نو، ناگهان ریسمان رفاقت پاره می‎شود؛ حالا یک نفر مرده و یک نفر قاتل است. «مهمانی شکار» داستانی هول‌‌‌‌‌انگیز، رمزآلود و مهیج است با رگه‌‌‌‌‌های روان‌‌‌‌‌شناختی، به سبک آگاتا کریستی و روث ور. این رمان با ترجمه محدثه احمدی به‌تازگی از سوی انتشارات «نون» در ایران چاپ شده است. آنچه در ادامه می‌‌‌‌‌خوانید گفت‌‌‌‌‌وگویی است با لوسی فولی درباره این رمان، «لیست مهمانان» و رمز و راز گذشته کاراکترها.

رمان اخیر شما «لیست مهمانان» منتشر شده است. کمی بیشتر درباره فرضیه این داستان بگویید؟
«لیست مهمانان» راز قتلی است که در عروسی در جزیره‌‌‌‌‌ای نزدیک ساحل غربی ایرلند اتفاق می‌‌‌‌‌افتد. جولز و ویل، عروس و داماد، زوجی طلایی هستند که جشن عروسی آنها باید بهترین باشد، یک مهمانی جذاب و کاملا برنامه‌‌‌‌‌ریزی شده. افسوس که بعضی از مهمانان چمدان‌‌‌‌‌هایی از کینه و خشم به همراه دارند؛ مردی با رازی هولناک در گذشته، ساقدوش عروسی پر از کینه و دیگری با انگیزه‌‌‌‌‌هایی شیطانی… از شام شب قبل از عروسی به بعد، با نزدیک شدن طوفانی از دور به اقیانوس اطلس، تنش شروع می‌‌‌‌‌شود. درست بعد از برش کیک عروسی- همانطور که طوفان جزیره را در هم می‌‌‌‌‌کوبد- جسدی تکه‌‌‌‌‌تکه‌‌‌‌‌شده در تاریکی، خارج از چادر پیک‌نیک پیدا می‌‌‌‌‌شود.

«لیست مهمانان» و «مهمانی شکار» برگرفته از زندگی واقعی هستند؟ شاید از مکان‌هایی که بازدید کردید الهام گرفتید.
اهل لندن هستم اما عاشق فرار به بیابان. گرچه بیشتر وقت‌ها به این فکر می‌‌‌‌‌کنم که واقعا آمادگی‌‌‌‌‌اش را ندارم و در صورت فرار، زنده نمی‌‌‌‌‌مانم. واقعا با هر دو کتاب، مجذوب این ایده شدم که گروهی از شهرنشینان را از راحتی موجودشان دور کنم و آنها را وسط طبیعت وحشی رها کنم. فکر می‌‌‌‌‌کنند کنترل امور را در دست دارند اما مناطق وحشی اینطور فکر نمی‌‌‌‌‌کنند. انزوا و ناتوانی در فرار، فشاری ناگهانی ایجاد می‌‌‌‌‌کند که در آن شخصیت‌‌‌‌‌ها مجبور می‌‌‌‌‌شوند از نزدیک به خودشان و یکدیگر نگاه کنند. هر دو کتاب از مکان‌‌‌‌‌هایی که در زندگی واقعی آنجا بودم الهام گرفته شده، «مهمانی شکار» از یک ملک دورافتاده در اسکاتلند و «لیست مهمانان» از چندین جزیره مختلف در ساحل کنمارای ایرلند.

چرا از داستان‌‌‌‌‌های تاریخی به جنایی روی آوردید؟
همیشه دوست داشتم کتاب‌هایی بنویسم که فکر می‌‌‌‌‌کردم خوانندگان می‌‌‌‌‌خواهند. به‌عنوان خواننده، به‌دنبال برداشتی مدرن از رمز و راز قتل در خانه‌‌‌‌‌های روستایی بودم. یک آگاتا کریستی مدرن می‌‌‌‌‌خواستم و همین اشتیاق مرا به سمت نوشتن تریلر کشاند.

کریستی در «مهمانی شکار» همه‌جا حضور دارد. کتاب‌‌‌‌‌های خاصی از او بودند که شما را تحت تاثیر قرار داد؟ یا کتاب‌‌‌‌‌های نویسندگان دیگر؟
وقتی شروع به نوشتن این کتاب کردم، از خواندن آثار کریستی وحشت داشتم، اما تمام آگاتا کریستی‌‌‌‌‌هایم را وقتی که به موضوع آن فکر می‌‌‌‌‌کردم، دوباره می‌‌‌‌‌خواندم. کتاب «حزب تیراندازی» اثر ایزابل کولگیت و «بانو ناپدید می‌‌‌‌‌شود» از ایتل لینا وایت را هم خواندم. فکر می‌‌‌‌‌کنم وایت نابغه‌‌‌‌‌ای در ایجاد تعلیق و تنش است و از او خیلی الهام گرفتم. همه این کتاب‌‌‌‌‌ها بودند، اما «مهمانی شکار» را بر اساس هیچ‌یک از آنها ننوشتم. تفاوت اساسی این است که در آثار کریستی، همیشه یک کارآگاه وجود دارد: پوآرو، مارپل و پلیس در کارهای اولیه او. نمی‌‌‌‌‌خواستم چنین کاری بکنم. می‌‌‌‌‌خواستم شلختگی را حذف کنم تا روایت، کارآگاه کمتری داشته باشد و مدل داستان را کمی به‌هم بریزم.

تایید می‌‌‌‌‌کنید که تلویزیون در حال ساخت فیلمی اقتباسی از رمان «مهمانی شکار» است؟
بله. دست شرکت رسانه‌‌‌‌‌ای «سی‌سا فیلم» است که سریال «بالای دریاچه» را تولید کرده و همین‌طور فیلم‌هایی اقتباسی مثل «بیوه‌‌‌‌‌ها»، «سخنرانی پادشاه» و «شیر».

بازیگران رویایی شما چه افرادی هستند؟
واقعا نمی‌‌‌‌‌دانم. سوال سختی است. خیلی‌‌‌‌‌ها به من گفتند که هنگام خواندن کتاب، بازیگرهای شخصیت‌‌‌‌‌ها را در ذهن خود مجسم می‌‌‌‌‌کردند، اما انجام این کار به‌عنوان نویسنده، برای من تقریبا غیرممکن است. فکر می‌‌‌‌‌کنم وقتی به من پیشنهاد می‌‌‌‌‌شود، فرد مناسب را می‌‌‌‌‌شناسم. در حقیقت، در حال حاضر سی‌سا بعضی از بازیگران بااستعداد و درخشان را به صف کرده است.

کتاب بعدی شما در سال ۲۰۲۰ چیست؟
در حال حاضر مشغول کار بر روی رمز و راز سومین قتل- و ششمین رمان- هستم که خیلی زود آن را تحویل می‌‌‌‌‌دهم. این مکان در پاریس در آپارتمانی قدیمی واقع شده و امواج و حالات درونی فرد را مثل فیلم‌های «پنجره پشتی» و «بچه رزماری» به شدت منعکس می‌‌‌‌‌کند.

اخیرا چه کتاب‌‌‌‌‌هایی می‌‌‌‌‌خوانید، چه آهنگی گوش می‌‌‌‌‌دهید و چه فیلم‌‌‌‌‌هایی تماشا می‌‌‌‌‌کنید؟
مطمئن هستم که نیمی از مردم دنیا اینها را تماشا کردند، اما من به‌تازگی تمام‌شان کردم و آنها را دوست داشتم. اخیرا رمان‌‌‌‌‌های لوئیز کاندلیش را با عنوان «مسافر دیگر» و سارا پینبورو را با عنوان «به‌خاطر او کشته شده» خواندم که کاملا درخشان و پر از پیچ و تاب هستند. در حین نوشتن موسیقی جاز زیاد گوش می‌دهم: نکته‌‌‌‌‌ای خلاقانه در آن من را هیجان‌‌‌‌‌زده می‌‌‌‌‌کند و یکی از طرفدارهای پر و پا قرص کاماسی واشنگتن هستم.

ما چندین فالوئر جدید در «جامعه نوشتن» در توئیتر داریم. توصیه شما برای نوشتن اولین رمان و انتشار آن چیست؟
آنچه برای من مفید است تلاش برای نوشتن کتابی است که اگر خواننده بودم دوست داشتم آن را بخوانم. اگر من بخواهم آن را بخوانم، خیلی احتمال دارد که دیگران هم بخوانند. به این معنی است که می‌‌‌‌‌دانم از آنچه می‌‌‌‌‌نویسم هیجان‌‌‌‌‌زده و برای ادامه دادن آن کنجکاو می‌‌‌‌‌شوم. شما باید با آنچه می‌‌‌‌‌نویسید هیجان‌‌‌‌‌زده بشوید چون این شعاری قدیمی است، به‌ویژه وقتی به مرحله ویرایش می‌‌‌‌‌رسید. بعد برای چاپ، می‌‌‌‌‌گویم تحقیق کنید: بدانید که کدامیک از ژانرها در حال حاضر بیشتر رواج دارد، سلیقه آنها چیست و اینکه فضای لازم برای نوشتن شما را در لیست خود دارند یا نه. به توئیتر بپیوندید، توئیترِ کتاب فضایی کاملا حمایت‌‌‌‌‌کننده، مفید و راهی برای تعامل با متخصصان نشر است. دست آخر، پیش‌‌‌‌‌نویس نهایی را طوری ویرایش کنید که انگار زندگی شما به آن بستگی دارد، و آن‌وقت می‌‌‌‌‌توانید اثر کاملا مرتب‌‌‌‌‌شده را بفرستید.

تا به حال شخصیتی نوشتید که هیچ راز و نقطه‌ تاریکی در گذشته نداشته باشد؟
شما می‌‌‌‌‌توانید یک شخصیت داشته باشید که از نظر داستانی واضح باشد و ذهن بقیه را راحت کند، اما در این کتاب احساس خوبی پیدا نمی‌‌‌‌‌کنید. من به همه احتیاج داشتم که درگیر منازعه باشند، و اینطوری کار را پیش ببرند، چون به همه‌‌‌‌‌ آن کاراکترها به‌عنوان نوعی انگیزه احتیاج داشتم. در داستان همه باید مظنون باشند.
برگرفته از نشریه «کریمریدز»

کدخبر: ۴۰۷۳۴۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر