رفراندوم جمهوری اسلامی؛ قدم سرنوشتساز
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | امام خمینی با همان تیزهوشی و دوراندیشی متفاوت خود تنها پس از دوازده روز از پیروزی انقلاب، به وزارت کشور دولت موقت دستور برگزاری رفراندوم تغییر حکومت را میدهد. در آن بلبشوی اوایل اسفند میشد حال و وروز صدرحاج سیدجوادی وزیر کشور ۶۷ ساله را تجسم کرد که در کشوری آشوب زده باید رفراندوم برگزار کند. صدرحاج سیدجوادی در دورهای در دوران نخست وزیری علی امینی(سال ۱۳۴۱) دادستان تهران بود اما گرایشات ملی مذهبیاش موجب عزلش شده بود.
حاج سیدجوادی بعدها نیز در دهههای هفتاد و هشتاد درگیر پروندههای مربوط به نهضت آزادی شد و حکم بازداشت موقت و ممنوعالخروجی را چشید. در نهایت در سال ۱۳۹۳ و در سن ۱۰۱ سالگی در تهران درگذشت. بگذریم. آیتالله خمینی وقتی تعلل صدرحاج سیدجوادی را دید به صادق طباطبایی خواهرزاده جوان (۳۵ ساله) امام موسی صدر و برادر زن سید احمد خمینی ماموریت داد که ماجرا را سروشکل دهد. طباطبایی با حکم معاون سیاسی وزیر کشور وارد ماجرا شد و در نهایت روز ۱۰ فروردین برای رفراندوم تعیین شد.
آیتالله خمینی بیتوجه به اصرار گروههای ملی مذهبی و گروههای سکولار اعلام کردند که رفراندوم باید در مورد تاسیس جمهوری اسلامی باشد: آری یا نه؟ جبهه ملی بر روی عبارت صرفا جمهوری تاکیدداشت و گروههای چپ خواستار جادادن گزینه جمهوری دموکراتیک روی برگه رای بودند و مهندس بازرگان نخست وزیر هم بر عبارت جمهوری دموکراتیک اسلامی تاکید میکردند. اما امام استدلال میکردند که لفظ دموکراتیک اضافه است چرا که جمهوری اسلامی منافاتی با دموکراسی ندارد.
محمد توسلی میگوید که لفظ جمهوری دموکراتیک اسلامی مصوبه شورای انقلاب بود اما هرچه بود با مخالفت امام روبهرو شد. مسئله بعدی تامین امنیت این انتخابات بود که در نهایت در بخشهای بزرگی از کردستان و همین طور در گنبد و ترکمن صحرا انتخابات برگزار نشد. گروههای چریکی چپ اجازه انتخابات را ندادند.
در روز ۱۰فروردین رفراندوم برگزار شد و در روز دوازده فروردین اعلام شد که ۹۴ درصد حائزین شرکت کردهاند و ۹۸ درصد به جمهوری اسلامی بله گفتهاند. محبوبیت امام خمینی در آن دوران به اندازهای است که در هر انتخابات و در هرنوع گزینههای دیگر هم گزینه جمهوری اسلامی و هرآنچه ایشان تاکید داشتند برای اکثریت مطلق مردم حرف اول و آخر بود. از حاشیههای جالب این اتفاق بردن صندوقهای رای به زندان اوین بود که بیش از هزار برگه رای درآنجا توزیع شد که همه آرا در موافقت با جمهوری اسلامی بود.
یعنی هویدا، خلعتبری، ریاضی و نیکپی و دیگر چهرههای دستگیر شده از حکومت پهلوی رای آری به جمهوری اسلامی داده بودند! فروردین اما هنوز تمام نشده بود که هر چهار نفر با حکم شیخ صادق خلخالی اعدام شدند. آیندگان نوشت: «هویدا رأی را با دقت تا کرد و به صندوق انداخت و در پاسخ به این پرسش که رأی شما آری بود یا نه؟ گفت: رأی باید مخفی باشد.» نیکپی، شهردار پیشین تهران اما رأی آری خود را با صدای بلند اعلام کرد و گفت: «انشاءالله مبارک است.»
شایعه بود که جناح تندرو فدائیان خلق میخواهند به وزارت کشور حمله کنند اما این اتفاق نیفتاد.
به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران متولد شد. هرچند جمهوری اسلامی پاکستان قبل از ایران بود و جمهوری اسلامی افغانستان بعدها متولد شد اما سازوکار جمهوری اسلامی ایران کاملا متفاوت بود.
۱۲ فروردین ماه روزی بود که آیتالله خمینی با همان سرعت عمل خاص خود نشان داد که به هیچ گروه و طیفی و هیچ شخصی مدیون نیست. او آن کاری را به مرحله اجرا در میآورد که بر مبنای رابطه او با مردم ایران بود…