رصدخانه| گم شدن اقبالواحدی و بیخیالی پروتکلها
روزنامه هفت صبح | دنبالهدار روز/ مشکل صدا از ورزشگاه آزادی تا توکیو: یکشنبه علاوه بر پوشش مستقیم بازی المپیک توسط شبکه سه و ورزش، این شبکهها بازیهای هفته ماقبل آخر لیگ برتر را هم پوشش دادند. پوشش هر دو رویداد یک وجه مشترک داشت و آن اشکال فنی در صدا بود. در جریان بازی پرسپولیس و تراکتور چند بار صحنهها در لحظه تکرار شد و همین موجب شد تا در دقایقی از بازی صدای محمد سیانکی گزارشگر بازی چند ثانیهای از تصویر جلوتر باشد.
ایرادی که بعد از گذشت چند دقیقه مرتفع شد. اما ساعاتی بعد دوباره این مشکل و اینبار در جریان گزارش بازی والیبال ایران و ونزوئلا تکرار شد. در جریان این بازی هم برای دقایقی صدای گزارشگر مسابقه از تصاویر جلوتر بود. این سینک نبودن صداوتصویر موجب شده بود تا در دقایقی از بازی مخاطب دچار سردرگمی شود، چراکه بازی درجریان بود اما گزارشگر میگفت که توپ خوابیده یا به اوت رفته است.
بیخیال شدید روز / عدم رعایت پروتکلها در شبهای فوتبالی: برنامه «شبهای فوتبالی» مدتی در فضای باز اجرا میشد، اما مدتی است که برنامه از استودیوی کوچکی روی آنتن میرود. در این استودیو میزی تعبیه شده که دومجری با فاصله کمی نسبت به هم سر و ته آن مینشینند. با اغماض شاید فاصله آنها یک متر باشد.
اما پروتکلها به لحاظ رعایت نکردن فاصله اجتماعی زمانی شکسته میشود که یک مهمان به جمع آنها میپیوندد. مهمان برنامه بین دو مجری مینشیند، تا به این شکل سه نفر دور یک میز کوچک بدون ماسک کیپ به کیپ هم قرار بگیرند. نکته جالب اینجاست که تلویزیون در برنامههایش پروتکلها را رعایت نمیکند، اما دائم در حال زیرنویس کردن توصیههای بهداشتی است. جالب اینجاست در حین پخش این برنامه هم چندین بار توصیههای بهداشتی از جمله رعایت کردن فاصله اجتماعی زیر نویس شد.
خاطره روز/ وقتی اقبال واحدی در بیابان گم شد: اقبال واحدی سالها گزارشگر سفرنامه صبا در برنامه صبح بخیر ایران بوده و خاطرات زیادی از آن دوران دارد. واحدی یکشنبه شب در برنامه عید همدلی شبکه دو چند خاطره تعریف کرد که یکی از جالبترین آنها مربوط به زمانی است که در بیابان گم میشود.
او گفت برای تهیه گزارش به سیستان و بلوچستان رفته بوده. به خاطر بد بودن آب و هوا خلبان هلیکوپتر تیم را به شکل مجزا جابهجا میکرده. ابتدا اقبال واحدی و همکارش را به یک محل میرساند و وقتی بقیه گروه را سوار میکند، آن محل را گم میکند. واحدی به کمک یک چوپان، پارچهای به چوب میبندد و بعد از آتش زدن، آن را تکان میدهد. خلبان با دیدن این نشانه سراغشان میآید و آنها سوار بر هلیکوپتر میشوند.