کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۶۶۰۱۳
تاریخ خبر:

رستاخیز غافلگیر‌کننده الناز شاکردوست

روزنامه هفت صبح | در سال ۱۳۸۲ خبرنگار یک مجله جوان پسند برای مصاحبه با دخترک نوزده ساله سینمای ایران که با فیلم قلب یخی به شکل جدی وارد عرصه بازیگری شده بود، به خانه پدری او در نیاوران رفته بود و در بازگشت و در تحریریه مجله‌، از جلال و ثروت انباشته در این خانه حرف می‌زد. آن بازیگر الناز شاکردوست بود. دختر یک تاجر ابزارآلات صنعتی که در دانشگاه آزاد در رشته تئاتر تحصیل می‌کرد. یک دختر مستعد امروزی بدون هیچ تعلق خاطر روشنفکرانه‌.

هیچگونه دلبستگی خاص و تعلق خاطر خاصی به کتاب و یا موسیقی متفاوت و فیلم روشنفکرانه نداشت‌. فقط یک غریزه جاه‌طلبانه در همسایگی استعداد خود در اختیار داشت که او را به سمت بازی در فیلم‌های متفاوت می‌کشاند. تلاش برای اثبات خود به عنوان یک بازیگر. او احتیاج مالی نداشت اما اثبات خود به عنوان بازیگری متفاوت و مستعد آن هم بدون پشتوانه و حامی کار سختی بود. سینمای ایران اورابه عنوان بازیگر متفاوت جدی نمی‌گرفت.

در دوران اوج گیری ترانه علیدوستی و باران کوثری و گلشیفته فراهانی و پگاه آهنگرانی‌، شاکردوست هیچ پشتیبان و راهنمایی نداشت. رها شده بود در وسط سینمای تجاری ایران. نه مادرش کارگردان بود و یا تهیه کننده و نه پدرش بازیگر قدیمی و متنفذ تئاتر و سینما و نه از حمایت فیلمسازان و بازیگردان‌های سینمای ایران برخوردار بود. کارنامه‌اش نشان می‌دهد که در سال‌های ابتدای فعالیتش چه تلاشی کرده برای بازی در فیلم‌های متفاوت.

چه کسی امیر را کشت؟ اتوبوس شب‌، باد در علفزار می‌پیچد‌، در میان ابرها‌، قاعده بازی‌. بین سال‌های ۸۲ تا ۸۶٫ این‌ها تلاش‌هایی بودند برای آنکه شاکردوست هنر خودرا ثابت کند. و خب حالا که دوباره به بازی آنها نگاه می‌کنیم رگه‌های استعداد شاکردوست قابل مشاهده است به‌خصوص نقش سختی که در چه کسی امیر را کشت ایفا کرد آن هم در جوار بازیگران نامداری مثل خسرو شکیبایی و مهناز افشار و امین حیایی. در این سال‌ها سینمای تجاری دختر چشم رنگی خود را رها نمی‌کند.

او در فیلم‌هایی مثل عروس فراری و مجنون لیلی بازی می‌کند. در انتهای سال ۸۶ شاکردوست انگار تصمیم مهم خود را می‌گیرد: رها کردن وسوسه تبدیل شدن به یک بازیگر جدی و سپس تن دادن به بازی در انواع واقسام فیلم‌های تجاری آسان در مقابل بازیگران جوان خوش سیمای برنزه در لوکیشن‌های شیک و اتومبیل‌های شیک‌تر و کلوزآپ‌هایی که با سماجت صورت او و چشمان رنگی‌اش را قاب می‌گرفتند تا خنده‌های مثلا شیطنت‌آمیز و لب گزیدن‌هایش را به روی پرده بفرستند.

او در این دوره دوم‌، بی‌دغدغه و راحت در دو سال یعنی بین سال‌های ۸۶ و ۸۷ به هیچ پیشنهادی نه نگفت و در ۱۴ فیلم بازی کرد. ۱۴ فیلم در دو سال‌! این برای ستاره‌‌های فیلمفارسی نیز قفل بوده است‌. فیلم‌هایی بدون کمترین اعتبار هنری که ثروت شاکردوست را مضاعف کردند. و ازآن بدتر اینکه این فیلم‌ها هیچکدامشان به موفقیت خاصی در گیشه هم دست نیافتند و این چیزی بود که کم کم تهیه کننده‌ها دریافتند. دختر چشم رنگی آن جادوی ستاره‌ها برای کشاندن تماشاگران به سالن‌های سینما را ندارد.

در چهار سال بعد شاکردوست به شدت فعالیتش را کم کرد. سالی یک فیلم‌. در این دوران او در فضای مجازی فعال شد و توانست به یکی از پرنفوذترین سلبریتی‌ها بدل شود. خودش شخصا صفحه‌اش را مدیریت می‌کرد و آنجا مخاطبان با بازیگری رو به رو شدند که خوش سلیقه است‌، ثروتمند است‌، اهل سفر است‌، اهل خاله زنک بازی‌های سلبریتی‌های معمول نیست و البته همچنان دغدغه‌های روشنفکرانه خاصی ندارد. رضا صادقی و امیر تتلو گوش می‌دهد و پرسپولیسی است و رجز می‌خواند و شکایت و ادعایی نیز ندارد.

شاکردوست در اوایل دهه نود هیچ جایگاهی در سینمای ایران نداشت. نه دیگر یک مهره مطمئن سینمای تجاری بود (مثل نقشی که مهناز افشار سال‌ها در سینمای ایران ایفا می‌کرد) و نه در هیچ فیلم مهم ایرانی از فیلمسازان رده یک و دو‌، او به عنوان یک گزینه محسوب می‌شد. شاکردوست دوباره تلاش کرد. بازی در رسوایی و فیلم مبارک و یا تابو، نشانه‌هایی از تلاش او برای شکستن محدوده سختی بود که پیرامونش ایجاد شده بود. اما نتیجه‌؟ ناچیز!

تنها شانسش فروش فیلم رسوایی بود که کمی موقعیت تجاری شاکردوست را بهبود بخشید‌. اما او بیشتر می‌خواست. بیشتر از تبدیل شدن به یک سلبریتی فضای مجازی و لایک خوردن عکس‌هایش در هتل‌های گرانقیمت یخی در سوئد و قلعه‌های باستانی آلمان و دست به دست شدن خبر نامزدی احتمالی‌اش با دروازه‌بان تیم ملی. و اینجا دومین تصمیم مهم خود را گرفت. رفتن به انگلیس و گذراندن دوره‌هایی در رشته بازیگری. یک سال دورماندن از سینمای ایران‌.

در بازگشت سرنوشت روی خوش خود را به دختر ۳۰ ساله آن روز سینمای ایران نشان داد. نقش سختی در فیلم فریدون جیرانی یعنی خفه‌گی به دست آورد. در فیلمی سیاه و سفید که تمام امتیازهای تجاری شاکردوست را از بین برده بود. او یک پرستار پر از کک و مک با روانی آسیب دیده و ترسان بود. و اینجا بود شاکردوست نشان داد که می‌تواند یک بازیگر خوب سینمای جدی باشد. بعد از خفه‌گی شاکردوست برای اولین بار نقدهای مثبت بازیگری را دریافت کرده بود اما سرنوشت خواب جدیدی برای او دیده بود.

یک آسیب دیدگی جدی در منطقه کمر و نخاع که در اثر شوخی زمخت یکی دو تن از تکنسین‌های فیلم طبقه پایلوت رخ داده بود دوباره زندگی حرفه‌ای شاکردوست را با وقفه‌ای ترسناک روبه‌رو کرد. بستری شدن در بیمارستان و گذراندن بیش از سه ماه دوران نقاهت. اما گویی این کارمای طبیعت برای دوران پول‌های آسان او در سینما در دهه هشتاد بود. شاکردوست از بستر بیماری‌اش دوباره برخاست و دیگر از پا ننشست.

طی پنج سال بعد شاکردوست توانست تعهد و استعداد توامانی در عرصه بازیگری از خود بروز دهد آن هم بدون هیچ نشانه‌ای از تعلق به جریان روشنفکرانه. پایگاه اجتماعی و زیستی او کاملا با ترانه و باران متفاوت بود اما توانست موفق شود. و لذت نامزد شدن برای جایزه. بازی در یک فیلم تجربه گرایانه از فرزاد موتمن و سپس به دست آوردن یک شاه نقش منحصر به فرد در فیلم شبی که ماه کامل شد از نرگس آبیار شاکردوست را در یک اتمسفر کاملا متفاوت قرار داد.

فداکاری او برای نقشش در شبی که ماه کامل شد و نمایش بی‌دریغ و شجاعانه احساساتش او را به جایزه‌ای رساند که چند سال پیش هیچ منتقد و کارگردان و کارشناسی در عرصه سینما‌،کوچک‌ترین تصوری برای آن نداشت. سیمرغ بهترین بازیگر زن سینمای ایران. بازی شیرینش در فیلم بسیار پرفروش مصطفی کیایی (مطرب ) اعتبار تجاری او را نیز ترمیم کرد و سپس با دو فیلم متفاوت و دو نقش بسیار سخت در ابلق از نرگس آبیار و تی‌تی از آیدا پناهنده نشان داد که چه بازیگر متفاوت و خاصی در سینمای ایران پدید آمده است.

در ابلق نقش یک دختر آذری زبان در حاشیه شهر تهران را بازی کرد و در تی‌تی نقش یک زن خدماتی در حاشیه رشت با لهجه گیلانی. در هردو نقش شاکردوست بیش از حد تصور درخشید. دریک کلام او عالی بود آن هم در حالی که بازیگرانی مثل بهرام رادان‌، پارسا پیروزفر و هوتن شکیبا همبازی‌هایش بودند‌. مردانی که او را می‌خواستند و محدودش می‌کردند و از او بهره می‌گرفتند. بداقبالی شاکردوست آنجا بود که دوران اوج و بلوغ بازیگری‌اش همزمان شد با اپیدمی کرونا‌.

پس ابلق و تی‌تی دو سال در آرشیو ماندند و شاکردوست هم در هیچ فیلم و سریالی در این سال‌ها ظاهر نشد و خودش را درگیر جریان سینمای خانگی هم نکرد. حالا تی‌تی اکران شده است‌. فیلم زیبای آیدا پناهنده که از بهترین نقش آفرینی‌های بازیگران زن تاریخ سینمای ایران را در خود دارد‌. تی تی را از دست ندهید و به بلوغ بازیگری الناز شاکردوست ایمان بیاورید. شاکردوست حالا در کنار طناز طباطبایی، سحردولتشاهی‌، ترانه علیدوستی و پریناز ایزدیار گزینه اول هر فیلم از سینمای اجتماعی و سطح اول ایران خواهد بود‌. او مدت‌هاست که از هانیه توسلی و نگارجواهریان و …. عبور کرده است.

کدخبر: ۴۶۶۰۱۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر