راهپیمایی عیدفطر ۵۷؛ اولین قدرتنمایی ملی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | تا شهریور ۵۷ شاه هنوز امید به بهبود ماجرا داشت. هنوز احساس نمیکرد که اعتراضات به یک خیزش ملی بدل شدهاند. در میان ماموران امنیتی و تئوریسینهای حکومت مظنهای از میزان مشارکت مردم در اعتراضات محاسبه شده بود و هنوز داستان خطرناک تلقی نمیشد اما نماز عید فطر تهران آن هم نه در جنوب شهر بلکه در شمالیترین نقاط شهر داستان را عوض کرد.
آن سال نماز عید در مناطق مختلفی از تهران برگزار شد ولی دو سه نقطه نسبت به دیگر مناطق شاخصتر شدند.مانند نمازی که در خیابان فرحآباد در نزدیکی میدان شهدا برگزار شد یا نمازی که در زمینهای کن در اطراف بزرگراه محمدعلی جناح خوانده شد؛ ولی در آن میان نمازی که در تاریخ ماندگار شد، نماز عید فطری بود که در تپههای قیطریه برگزار شد و به دنبال آن تظاهراتی شکل گرفت که از حدود تجریش شروع و تا مناطق جنوبی مثل راهآهن و شوش ادامه یافت.
نماز عید فطر تپههای قیطریه در مسجد قبای تهران در خیابان شمالی حسینیه ارشاد طرحریزی شد. منطقهای مذهبی و مرفه. حجتالاسلام مفتح پیگیر این داستان بود و با هماهنگیهایی که با دیگر مساجد شمال و مرکز تهران انجام داده بود، این ایده را در ذهن داشت که یک نماز عظیم را برگزار کند. تا سال ۵۷ نمازهای عید فطر در مساجد و مناطق مختلف تهران جداگانه برگزار میشد.
آنها قطعه زمین شیبداری در تپههای قیطریه و مجاور خیابان شریعتی پیدا کردند و طی ۱۰ روز آن را از سنگ و بوته خالی کردند. این روایت را بخوانید : ساعت ۹ شب عید فطر سال ۱۳۵۷ به ما خبر دادند که زمینهای قیطریه آزاد است. همان موقع در مسجد جلسهای تشکیل شد و ۱۲ کمیته فرعی و یک کمیته اصلی برای آمادهسازی زمین، تهیه پلاکارد، روشنایی و برق، صوت و صدا، توزیع پلاکارد، انتظامات و… تشکیل شد.
ما از یک ماه قبل حدود سه هزار متر پلاکارد تهیه کرده بودیم و اینها را حتی شبانه و روزهای جمعه میرفتیم از بازار، پارچهها را تهیه میکردیم و چون سه هزار متر پارچه کم نبود و میدادیم مینوشتند و به ما برمیگردانند، حتی برای تهیه چوب آنها مأموریت به حاج «جواد رفیقدوست» سپرده شد. ایشان برای تهیه چوب به کرج رفتند و چندین وانتبار آوردند، بین راه مأموران چوبها را گرفتند و گفتند شما میخواهید یک عده چماقدار را توی خیابان راه بیندازید…
نماز برگزار شد و بعد از آن تظاهرات بزرگی در تهران شکل گرفت. یک عید مذهبی، طبقات مذهبی، لیدری روحانیون موجب اولین تظاهرات عظیم ضد حکومت در تاریخ انقلاب ایران شد . روایت از آنجا جالبتر میشود که از قرار محمدرضا که ابعاد قضیه را باور نداشت شخصا سوار بر یک هلیکوپتر بر فراز جمعیت پرواز میکند . مادر فرح پهلوی در خاطرات خود از تأثیر دیدههای آن روز محمدرضا مینویسد:
«… پس از بازگشت از این بازدید هوایی محمدرضا تصمیم گرفت ایران را ترک کند. او به شدت افسرده و شکسته به نظر میرسید. بعدها فرح برایم تعریف کرد که فرماندهان ارتش و به خصوص ارتشبد «اویسی» و سرلشکر «نشاط» از شاه خواسته بودند اجازه سرکوب همه جانبه مردم را صادر کند اما محمدرضا گفته بود: «ما که نمیتوانیم همه مردم کشور را بکشیم!»
«ویلیام سولیوان»، سفیر وقت آمریکا در ایران مینویسد: «نظم این راهپیمایی فوقالعاده و شبیه یک رژه نظامی بود… مأموران و ناظران ما که برای گزارش مشاهدههای خود در سفارت جمع شده بودند متفقالقول بودند که یک سازمان مجهز و مجرب این راهپیمایی را سازمان داده است…
نظم و سازمان این راهپیمایی در عین حال که موجب تحیر و شگفتی ما شد این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست کم گرفتهایم…»تظاهرات عید فطر در ۱۳ شهریور ۱۳۵۷ به حکومت پهلوی نشان داد که با چه پدیده شگفتانگیزی رویارو شده است.