کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۰۸۰۵۳
تاریخ خبر:

دیدار با پسرخاله‌های اوشین و هانیکو‌!

روزنامه هفت صبح، حمید رستمی| یک: در یکی از معدود تصاویر به جا مانده از ورزشگاه آزادی که برف‌های تلمبار شده دور تا دور زمین بازی، سپیدی‌اش توی چشم می‌زد که در بطن خود یکی از سیاه‌ترین روزهای فوتبال ایران و روابط متقابل هواداران و مربیان تیم ملی را رقم می‌زد و گلوله‌های برفی بود که به سمت پرویزخان دهداری بر روی نیمکت تیم ملی پرتاب می‌شد تا اشک در چشمان این اَبَرمرد یخ بزند و به خاطر اصول شخصی‌اش هم که شده بعد از آن عطای نیمکت تیم ملی را به لقایش ببخشد و کمی بعدتر هم به ملاقات فرشته مرگ برود و برای همیشه جاودانه شود و خیلی از آن هتاکان جامه مدح و ستایش به تن کنند و در فراقش اشک ندامت بریزند.

آن روز و در بازی دوستانه مقابل ملی‌پوشان ایران، مهمانان چشم بادامی حضور داشتند که هاج و واج مانده بودند چه اتفاقی دارد می‌افتد؟ آن روزها، روزهای سلطنت اوشین بود و سال‌های دور از خانه و تلویزیون آنقدر فیلم ژاپنی پخش کرده بود که در خانه ما فیلم‌ها به سه دسته ایرانی، ژاپنی و خارجی تقسیم می‌شدند. مردمی سنتی و با قوانین خاص خود که حالا با سختکوشی عجین کرده بودند و از بس چشممان به چشمشان خورده بود تبدیل به قوم و اقربای نزدیک‌مان شده بودند که فقط از نظر چهره تشابهی به ما ندارند و الا اگر یکی از آن بازیکنان بعد از بازی لباس پوشیده و راهی خیابان می‌شد مطمئناً یکی پیدا می‌شد که تعارف کند و برای شام ببرد خانه و به اهل و عیال معرفی کند که:«ببینید پسر خاله اوشین اومده سری به ما بزنه!»

آن روزها ژاپن در فوتبال آسیا تیمی درجه دوم شناخته می‌شد که تساوی‌شان با ما در آزادی و یکی دو ماه پیش از آن در دوحه قطر و از سری رقابت‌های جام ملت‌های آسیا (۱۹۸۸) موفقیتی برای‌شان به حساب می‌آمد تا آرام آرام روند رو به رشد خود را طی کنند. ولی از همان زمان یک رقیب محترم برا‌ی ما محسوب می‌شدند که به ندرت حاشیه‌ای از سوی‌شان ما را تهدید می‌کرد. سامورایی‌های بی‌شمشیر هر بار که روبه‌روی ما قرار گرفتند فقط به بازی خوب فکر کردند و زمین بازی را محلی مناسب برای نمایش فرهنگ سنتی ژاپن یافتند.

دو: دو سال بعد که در پکن به ژاپنی‌ها برخوردیم پیشرفتشان کاملا ملموس بود ولی تیم تحت رهبری علی پروین گردن کلفت‌تر و مستحکم‌تر از آن بود که به چشم بادامی‌ها باج دهد و با تک گل دقایق ابتدایی صمد مرفاوی آنها را پشت سر گذاشتیم تا مقدمه‌ای برای بالابردن نخستین جام معتبر بعد از انقلاب باشد. ولی دو سال بعد که در هیروشیما و در رقابت‌های جام ملت‌های آسیا هم‌گروه شدیم نه ما آن ایرانِ پکن بودیم نه آنها ژاپن روزهای قبل!

آنها با «کازویوشی میورا» نوع جدیدی از بازی را ارائه می‌دادند و ما با علی پروین محافظه کار در طول بازی از ۱۱ بازیکن ثابت بهره بردیم و حتی از تعویض‌های مجاز در دو بازی کره شمالی و امارات هم چشم‌پوشی کردیم تا علی آقا مرزهای جدید مقاومت در برابر تغییر را در نوردد و ادامه کار برای ما تبدیل به یک فاجعه تمام عیار شود که در میان کمترین سهم، از آنِ میزبان بود.

آنها برای صعود احتیاج به برد داشتند که با گل دقیقه ۸۷ میورا به آن دست یافتند ولی تدارک و روند آمادگی نامناسب تیم، ترکیب ثابت و بی‌تغییر، تفکرات سنتی مربیان،داوری جمال الشریف سوری و در آخر کم طاقتی و آماتور بودن بازیکنان ما باعث شد که در تمنای یک تساوی ناقابل برای صعود، هم ببازیم و از صعود باز بمانیم، هم با دعوا و کتک‌کاری بازیکنان با داور و کشیدن موی سر روی راموس تعداد زیادی کارت قرمز و زرد دریافت کنیم و آخرین بارقه‌های امیدواری در دقایق واپسین هم از کف برود و ستاره‌هایمان از جمله مجتبی محرمی و فرشاد پیوس با محرومیت‌های بلندمدت، طلایی‌ترین روزهای فوتبالشان را در کنج خانه بگذرانند. حتی آن روز بسیار سخت و دردناک هم باعث نفرت‌مان از ژاپن شد!

سه: سال بعد در جریان مسابقات انتخابی جام جهانی ۹۴ و در آخرین آوردگاه ملی علی آقا پروین ، فرصتی برای تسویه حساب به وجود آمد و روند سینوسی ایران در آن سری مسابقات، نقطه اوجش به آبی‌پوشان سامورایی رسید تا با دو گل رضا حسن زاده و علی داییِ نوظهور با نتیجه ۲ بر یک شکست‌شان دهیم تا مرهمی باشد بر دل هواداران غمگین تیم ملی ایران در آن روزها که شدیدا دلشان می‌خواست تیم خود را در جام جهانی ببینند. اما چهار سال بعد این رقابت تکراری در حالی برگزار شد که در یک بازی پلی‌آف تیم برنده راهی جام‌جهانی ۹۸ می‌شد و بازنده باید به مسیر دورتری تبعید می‌گشت و به مصاف استرالیا می‌رفت.

بازی در حالی در زمین بی‌طرف مالزی آغاز شد که تیم ملی ایران خسته از بازی‌های فرسایشی مقدماتی در حالی که می‌توانست به راحتی جواز صعود به جام جهانی را بگیرد، اختلافات بازیکنان با کادر مربیگری باعث از دست رفتن امتیازات پایانی شد و حالا محمد مایلی‌کهن و دستیارانش اخراج شده و ویرای برزیلی با کمک ذوالفقارنسب روی نیمکت نشسته بودند تا بازیکنان هوای تازه‌ای را تجربه کنند. ولی خستگی روحی - روانی و مصدومیت بازیکنان به خصوص احمدرضا عابدزاده در درون دروازه باعث شد تا ژاپنی‌ها با گل دقیقه ۱۱۹ اوکانو بلیت فرانسه را برای خود اوکی کنند. حتی اینجا هم خیلی از رقیب بدمان نیامد و آنها هم در طول بازی حرکات و رفتار ناشایستی از خود بروز ندادند تا ذره‌ای از آن احترام کاسته شود چرا که همواره پیروزی در فوتبال برایشان در درجه دوم اهمیت قرار داشت.

چهار: بعدها هم رقابت‌های دو تیم همواره در بالاترین سطح برگزار شده و حتی در بازی مرگ و زندگی برای ما در فروردین‌ماه ۸۴ که فشار جمعیت باعث کشته شدن تنی چند از هواداران فوتبال شد، اصول جوانمردانه از سوی رقیب همواره رعایت شده و قبل از هر رقابتی در هر سطحی می‌توان بدون هیچ دلواپسی از جوسازی رسانه‌ای رقیب، تاثیر روی داور، جنگ روانی داخل بازی، وقت‌کشی، خطاهای عمدی و…. اطمینان حاصل کرد که این جریان بازی و توانایی‌های فنی دو تیم است که در انتها تیم برنده را مشخص می‌کند.

تنها مورد استثنا در بین بازیکنان ژاپنی «روی راموس» بود که -البته بیشتر برزیلی بود تا ژاپنی - در سال ۱۹۹۲ در ترکیب این تیم می‌درخشید و قبل از بازی بیش از اندازه روی توانایی‌های فنی و البته حاشیه‌های اعصاب خردکن‌اش مانور داده می‌شد که مهدی فنونی‌زاده در حین بازی چنان او را زد که به گفته خودش بعدها پزشکان معالج گفته بودند او با این لباس ورزشی توی خیابان چه می‌کرده است که با تریلی تصادف کند!

کدخبر: ۴۰۸۰۵۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • farbod7

    تک تک بازی ها و لحظات آن را به خوبی به ی اد می آورم. همیشه این ما بودیم که به خود ضربه زده ایم و دیگران هنرشان فقط استفاد ه از این خود زنی هاست. هر زمان به سمت ات حاد و عقلانیت رفتیم، پیروز بودیم.