کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۵۶۵۹۹
تاریخ خبر:

دوست دارید ۶۶۵۵ صفحه کتاب بخوانید؟

روزنامه هفت صبح | یک: دادگاه شیکاگو هفت را دیدم. از تاریخ اکرانش در آمریکا حدود یک ماه گذشته. خدا پدر اینترنت را بیامرزد. فیلم درباره محاکمه هفت نفر از افرادی است که در شورش‌های تابستان سال ۱۳۶۸ در شیکاگو دست داشتند. آن شورش‌ها در ظاهر قیامی بود علیه جنگ ویتنام ولی دولت آمریکا آن را قیامی دید علیه کلیت سیستمش از طرف اتحادی از جوانان چپ و فعالان ضدجنگ و …‌

جالب است که از ظرفیت دادگاه در آمریکا تا این حد برای ساخت فیلم استفاده می‌شود اما یک سوال مهم این است که چرا ما نمی‌توانیم از چنین ظرفیتی استفاده کنیم؟ از محاکمه‌ شیکاگو تا همین الان که خدمت شما هستیم، چهار فیلم سینمایی به جز دادگاه شیکاگو هفت و یک مستند ساخته شده است. ما چرا نتوانستیم از دادگاه مصدق، از دادگاه گلسرخی، از دادگاه نهضت آزادی، از دادگاه‌های اصلاح‌طلبان در دهه هفتاد، فیلم بسازیم؟

پاسخ روشن است: نگاه سیاه و سفید به عرصه سیاست. ما اساسا رنگ خاکستری را از سیاست گرفته‌ایم. آدم‌ها یا مثل ما هستند و حق و یا مثل دیگری هستند و باطل. در همین فیلم دادگاه شیکاگو هفت نگاه کنید که دیدگاه ارزشی شما نسبت به متهمان از ابتدا تا انتهای فیلم چند بار تغییر می‌کند و بعد از خود بپرسید که پس چرا در مورد سیاستمداران خودمان این طور نیستیم؟

چرا یک بار برای همیشه در مورد آن‌ها تصمیم می‌گیریم و تمام؟ خلاصه که فیلم را با این دید ببینید که چطور سیاست برای آمریکایی‌ها حتی وقتی عده‌ای علیه سیستم شورش می‌کنند این قدر خاکستری است و چطور در کشور ما آدم‌ها با کوچکترین کاری، از سفید سفید به سیاه سیاه تبدیل می‌شوند.

* دو: ترمیناتور را دیدم. در واقع ترمیناتور۱ را. محصول سال ۱۹۸۴٫ تاریخ اکرانش ۲۶ اکتبر آن سال بوده و ۳۶سال از آن موقع می‌گذرد. آنطور که دیدم، فیلم یکی از سی فیلم پر سود در جهان است. کلا برایش کمتر از ۷میلیون دلار خرج کردند و نزدیک به ۸۰میلیون دلار برداشت کردند. راستش برداشت من از این فیلم هم یک فیلم جذاب است با یک قصه ماورایی که احتمالا هم بیشتر مورد توجه نوجوان‌ها قرار می‌گیرد .

ولی از همان موقع می‌دانستم که برداشت دوستان مذهبی - سیاسی که باید به آن‌ها گفت حزب‌اللهی؛ از این فیلم چیز دیگری است. بعد جست‌وجو کردم و دیدم درست حدس می‌زدم. یک خاطره از کتاب شهید فرهنگ بخوانید درباره نگاه آوینی به این مجموعه فیلم‌ها: «آن زمان، فیلم «ترمیناتور۲» تازه آمده بود و واقعا به آن به عنوان یک فیلم سینمایی نگاه نمی‌کردند.

یک مصداق بارز سینمای هالیوودی است. پای فیلم تقریبا دو و نیم ساعته می‌نشینی، فکر می‌کنی ۴۰ دقیقه نشسته‌ای. ریتم آنچنانی و بازی آنچنانی. (شهید آوینی) این را به عنوان شاخص سینما معرفی می‌کردند. می‌گفتند اگر می‌خواهی همین را بفهمی، باید فلسفه بخوانی. باید امام را بشناسی. باید عرفان یاد بگیری، مقوله‌های عرفانی را بفهمی و نقد کنی. بفهمی ارزش‌های آن کجاهاست و سطح ارزش آن تا کجاست.»

* سه: ۲۶ اکتبر ۱۹۵۵ فیلم شورش بی‌دلیل در سینماهای آمریکا اکران شده است. فیلم را مهم‌ترین کار نیکلاس ری، کارگردانش می‌دانند. فیلم در سه رشته اسکار نامزد شد ولی جایزه‌ای نگرفت و مهم‌ترین جایزه‌اش، جایزه گلدن گلوب برای چهره نوظهور زن بود که نصیب خانم ناتالی وود شد. فیلم در حال حاضر در دو سایت نقد فیلم و IMDB رتبه بالایی دارد ولی از نظر سینمایی انتقادات زیادی به آن شده است.

مخصوصا اگر شما جزو آن دسته افرادی هستید که اصرار دارید تکلیف همه شخصیت‌های فیلم به روشنی مشخص شود این فیلم را نبینید چون ظاهرا کارگردان و نویسنده آن چنین اعتقادی نداشتند. با این حال فیلم مورد توجه قرار گرفته چرا که یکی از نخستین کارهایی است که در آن معضلات جوانان آمریکایی به تصویر کشیده شده است. جوانانی که به وضوح با خانواده خود مشکل دارند، مرتکب یا قربانی قلدری در مدرسه هستند و با معضلاتی در روابط دوستی خود روبه‌رو هستند که آن‌ها را تنها می‌کند.

به عنوان یک معلم پاره وقت دبیرستان، همه این مشکلات برایم مشکلات روزی است که دانش‌آموزانم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. البته نباید از این ماجرا نیز چشم‌پوشی کرد که بخشی از دیده شدن فیلم نیز مربوط به نمایش درخشان جیمز دین در آن است و البته اینکه او، یک ماه قبل از اکران فیلم، در تصادفی با خودروی پورشه خود جان می‌دهد.

* چهار: یکی از کتاب‌های علی اشرف درویشیان را خواندم. این هفته سالمرگ این نویسنده کُرد بود. درویشیان یک مجموعه کوتاه دارد به نام «فصل نان» که سال ۱۳۵۷ منتشر شده بود و حالا توسط نشر چشمه به بازار عرضه شده است. نوشته کوتاهی است ولی در عصر «من و تو» خیلی غنیمت است. عصر من و تو، عصری است که در آن، تونل زمان از اینجا که ما هستیم و لابد از میانه بدبختی، یک راست می‌رسد به میانه عصر پهلوی و تهران رنگی رنگی و تهش قرار است این سوال ایجاد شود که پس ملت چرا انقلاب کردند یا بهتر است بگویم قرار است این گزاره شکل بگیرد که «بیکار بودید انقلاب کردید؟»

‌درویشیان اما در این کتاب، چهل و دو سال پیش، تصویری از کرمانشاه و کودکی خود در آنجا به ما می‌دهد که دقیقا بفهمیم ایران فقط تهران نبوده و تهران فقط بالای میدان توپخانه نبوده است. نکته جالب دیگر درباره درویشیان این است که او نویسنده یکی از طولانی‌ترین رمان‌های ادبیات فارسی است. ما سه رمان غول به زبان فارسی داریم.

جاده جنگ منصور انوری که وقایعش از شهریور ۱۳۲۰ آغاز می‌شود و می‌آید تا جنگ ایران و عراق و ۶۶۵۵ صفحه در ۱۲ جلد است. هر صفحه را اگر در یک دقیقه بخوانید و هر ساعت اگر ۶۰ صفحه کتاب بخوانید و هر روز اگر یک ساعت، نزدیک به چهار ماه طول می‌کشد تا این کتاب تمام شود. غول دوم کلیدر محمود دولت آبادی است با ۲۸۳۶ صفحه و غول سوم سال‌های ابری علی‌اشرف درویشیان با ۲۲۹۶ صفحه. خدا پول و وقتی بدهد که هر سه را بخوانیم و البته اگر در خانه هستید بد نیست که چالشی بگذارید برای خودتان. شاید بتوانید هر سه را تا آخر سال تمام کنید.

کدخبر: ۳۵۶۵۹۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر