دوربین فضول تلویزیون ایتالیا علیه معروف و کارداشیان
روزنامه هفت صبح | یک: دوربین در بازیهای لیگ والیبال گهگدار و در وقتهای تایم اوت به میان بازیکنها میرود و فرصت ایجاد کرده تا تماشاگر ایرانی به شکل مستقیم از تذکرات و راهنماییهای مربیان تیمها تصاویری را داشته باشد. خب در مورد ایران این اتفاق کمی ناامیدکننده است. آلکنو تقریبا هیچ حرف مهمی نمیزند و اگر هم بزند در مسیر ترجمه از بین میرود و بیشتر این سعید معروف است که بازیکنها را راهنمایی میکند و خب راهنمایی خاصی هم در کار نیست و تهییج آنها با ادبیات بینالمللی است و اینکه مواظب باشند خراب نکنند و از اینجور چیزها .
و خب در این میان از قرار کاپیتان تیم ملی والیبال مطمئن از اینکه آلکنو متوجه حرفهای او نیست و با اعتماد به اینکه بازیها در ایتالیا برگزار میشود با الفاظی بیش از حد خودمانی با بازیکنان جوان تیم طرف میشود و با استفاده از الفاظ میانبر (!) و بدون تشریفات زائد(!) آنها را برای ارائه بهترین بازیهایشان تهییج میکند و خب زیاد متوجه این نبوده که صدایش با ابتکار کارگردان ایتالیایی به وضوح برای بقیه تماشاگران ایرانی شنیده میشود و گزارشگرهای بازی را به دست و پا میاندازد.
* دو: آمار تلفات کرونا در ایران بعد از یک دوره نزولی ثابت مانده است و در بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ در نوسان است.حتی عدهای حرف از نشانههای موج پنجم میزنند.مبتلایان هم دوباره به روزی بالای ۱۰هزار نفر کوچ کردهاند. هیاهوی انتخابات اجازه نداد که به این مسئله پرداخته شود.سعی میکنیم به زودی در اینباره گزارش کاملی کار کنیم. میزان مبتلایان در انگلیس و آمریکا نیز یک سیر صعودی پیدا کردهاند.امیدواریم ادامه واکسیناسیون میانسالان و کهنسالان با همان واکسنهای دُز اول ادامه پیدا کند و بقیه گروههای سنی از واکسنهای ایرانی استفاده کنند.دغدغه بزرگ همه مردم ایران واکسیناسیون هرچه سریعتر پدران و مادران و پدربزرگها و مادربزرگها است.
* سه: سایت ترجمان علوم انسانی مطلب مفصل و درخشانی را درباره پدیده کیم کارداشیان و خانوادهاش منتشر کرده. پر از جزئیات و نکتهسنجیهای معرکه و پر از ارجاع به فرهنگ پاپ آمریکای امروز. راستش دلم میخواست عین آن مقاله را در هفت صبح کار کنم اما سه تا مشکل بزرگ سر راه بود؛ اول اینکه زمان نوشتن مقاله مربوط به ابتدای رابطه کارداشیان و کانیه وست بوده این در حالی است که این دو نفر به تازگی و پس از هشت سال از هم جدا شدهاند.
دوم مفصل بودن بیش از حد این متن بود که خلاصه کردنش را کار دشواری میساخت و سوم اینکه نویسنده و به شکلی قابل تحسین مترجم این متن مجبور بودهاند در هر چند سطر درباره ابعاد فیزیکی این پدیده غیرقابل توصیف فرهنگ روز آمریکایی حرف بزنند چرا که پدیده کارداشیان به شکلی احمقانه ولی واقعی دقیقا با مسئله ابعاد معنا پیدا میکند.به هرحال انتشار این مطلب کار سختی بود.
پس به جایش اینجا چند سطری از این مطلب ۴هزار کلمهای را نقل میکنم:«شغل کیم، به طور اخص، این است که خودش باشد (یا آن نسخهای از خودش باشد که مردم میخواهند) و بدین منظور بیوقفه کار میکند.او تصمیمگیری روزانه درباره برقلباش را به هوش گروهی تفویض میکند و برای انتخاب نخستین موسیقی رقص در مراسم عروسیاش از «نازنازیهای وفادارش» نظر میگیرد.
از دنبالکنندههایش در توئیتر پرسید نخستین عطرش چه رایحهای داشته باشد و پاسخ گرفت آمیزهای از عطر پیچ امینالدوله و دانه تونکا. او اعلام کرد تصمیم گرفته مراسم عروسیاش از تلویزیون پخش شود چراکه در غیر این صورت «طرفداران»اش که «در این سفر همراه من بودهاند» احساس میکنند فریب خوردهاند.کیم احتمالا نخستین آواتار انسانی است که در یک بازیِ نقشآفرینی آنلاین، با کاربران فراوان، بازی میکند.»