دوران جنگهای تجاری بهسر آمد؟
روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی | یک: دو سال و نیم پیش جمی ساسکیند در کتاب «آینده سیاست» شرح داد که گسترش شبکههای اجتماعی باعث خواهد شد که تعیین حدود آزادی بیان از دست دولتها خارج شده و به دست شرکتها بیفتد. مسدود کردن دائمی حساب توئیتر دونالد ترامپ آن هم در زمانی که او هنوز رئیسجمهور آمریکا بود احتمالا لحظهای نمادین از این تحول بنیادین به حساب میآید.
اما چه ایرادی دارد که تعیین حدود آزادی بیان از نهادهای عمومی خارج شده و به دست شرکتها بیفتد؟ مهمترین دغدغه احتمالا این است که هدف اصلی و اولیه شرکتها نه آزادی بیان و مسائل مربوط به آن، بلکه کسب سود است. هرچقدر هم که شرکت توئیتر بخواهد همه استدلالهای حقوقی درباره بستن یا حفظ یک حساب کاربری را در نظر بگیرد، در نهایت و هنگام تصمیمگیری باید آینده مالی شرکت را هم در نظر بگیرد.
سهامداران شرکت توئیتر در این شرکت سرمایهگذاری نکردهاند تا آزادی بیان در کشورشان وضعیت بهتری پیدا کند (با هر تعریفی از وضعیت بهتر) بلکه برای کسب سود سهام شرکت را خریدهاند. برای مثال اگر آقای ترامپ در انتخابات شکست نخورده بود و جایگاه دموکراتها در مجلس سنا هم تقویت نشده بود بازهم مدیران توئیتر به همین راحتی حاضر بودند که حساب کاربری آقای ترامپ را معلق کنند؟
* دو: دوران ریاستجمهوری آقای ترامپ علاوهبر همه ویژگیهای منحصربهفردش احتمالا به خاطر جنگهای تجاری هم به یاد خواهد ماند. در کنار فشارهای تجاری به متحدانی مانند کانادا و اروپا، آقای ترامپ جنگی تجاری را با چین آغاز کرد. پیشتر در همین ستون نوشتیم که چرا او در این جنگ تجاری تصور میکرد پیروزی در آن ساده است ولی عملا ناکام ماند. اما پرسش مهمتر این است که آیا با خروج آقای ترامپ از کاخ سفید، دوران جنگهای تجاری هم فعلا به سر آمده و دوباره تجارت آزاد به دستورالعمل اصلی اقتصادهای جهان باز خواهد گشت؟ پاسخ احتمالا و متاسفانه منفی است.
جنگهای تجاری آقای ترامپ بیش از آنکه به رویکرد او نسبتبه کشورهای خارجی یا رقابت آمریکا و چین برای جایگاه بزرگترین اقتصاد جهان مربوط باشد یا در جهانبینی او ریشه داشته باشد، به وضعیت اقتصادی داخل آمریکا مربوط میشود.متیو کلین و مایکل پتیس در کتاب «جنگهای تجاری جنگهای طبقاتیاند» شرح میدهند که آنچه به عنوان سیاستهای تجاری خصمانه کشورها نسبتبه یکدیگر دیده میشود در واقع بازتابی است از نبرد طبقاتی داخل کشورها.
به اعتقاد نویسندگان این کتاب، هرچند که به نظر میرسد در جنگهای تجاری کشورها به خاطر منافع ملی رقابت میکنند اما این جنگها عمدتا نتیجه ناخواسته سیاستهای داخلی است؛ سیاستهایی که براساس منافع بخشی از جامعه و به بهای فشار بیشتری بر دیگر طبقات جامعه اتخاذ شدهاند.این سیاستها به افزایش نابرابری داخل کشورها میانجامد و به نبرد طبقاتی داخل دامن میزند و در نهایت نتایج این نبرد به صورت جنگهای تجاری ظهور میکنند.
هرچند این کتاب بهتازگی منتشر شده اما پیام آن چندان هم غیرمنتظره نیست.پیشتر هم جفری فریدن، استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه هاروارد نوشته بود که او انتظار داشته که سیاستهای جهانی سازی در نهایت با واکنش افراطی داخلی مواجه شود اما او تصور میکرده که این واکنش به صورت چپ افراطی ظهور کند اما این راست افراطی بود که بر موج نارضایتی طبقات کمتر برخوردار سوار شد. تا زمانی که این تنازع طبقاتی رو به گسترش در مهمترین اقتصادهای جهان (آمریکا، چین و آلمان) حل نشود، جنگهای تجاری هم گهگاه ظهور خواهند کرد.