دنیای بعد از کرونا، چگونه دنیایی است؟
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی | کووید ۱۹، گریبان پزشکی سنتی، توهم توطئه و تصویرهای شیک از غرب را گرفته است. کرونا که تمام شود، با دنیای جدیدی روبهرو خواهیم بود؛ این جمله را این روزها خیلی افراد گفتهاند. همین دیروز اسحاق جهانگیری در ساختمان باب همایون وزارت اقتصاد چنین حرفی زد و چند روز قبل از آن اردوغان در ترکیه آن را بر زبان آورده بود. اما دنیای بعد از کرونا، چگونه دنیایی است. بیایید با هم نخستین برداشتهایمان در این زمینه را مرور کنیم.
* یک: پایان پزشکی سنتی؛ شاید بتوان با قطعیت گفت که محترمترین قشر اجتماعی این روزهای ایران پزشکان و پرستاران هستند. کسانی که سالها در دانشکده پزشکی، طب خواندند و حالا دارند با همان آموزهها بیماران را درمان میکنند. ممکن است فکر کنید که این وضعیت خیلی طبیعی است ولی این طور نیست.
همین دو ماه پیش بود که فشار شدید افکار عمومی روی پزشکان برای نصب کارتخوان و گرفتن مالیات و البته فرار ناجوانمردانه برخی از ثروتمندان این قشر از پرداخت مالیات، باعث شده بود جدال جامعه با پزشکان که به طور مشخص از نوروز سال ۱۳۹۴ و با سریال درحاشیه مهران مدیری آغاز شده بود و با مرگ عباس کیارستمی به دلیل خطای پزشکی اوج گرفته بود؛ به جاهای باریکی کشیده شود.
و در این میان ناگهان پزشکی سنتی یا آن طور که برخی دوست دارند آن را اسلامی بنامند با دو بازوی مهم یعنی روازاده و تبریزیان اوج بگیرد و حتی کار به جایی برسد که کتاب علمی هریسون، را به آتش بکشند. حالا اما روزگار دیگری شده است. پزشکان در اوج هستند. رهبر کشور، مردم و البته عموم مومنان را به رعایت توصیه پزشکان ملزم میداند و اگر یک روحانی در انزلی، عطر و گلاب به صورت بیماران کرونایی بمالد، توسط دادگاه ویژه روحانیت بازداشت میشود.
* دو: پایان توهم توطئه؛ فرضیه ساختگی بودن ویروس کرونا، فرضیه قابل اعتنایی است مثل بسیاری از فرضیات دیگری که در این زمینه وجود دارد. با این حال ما، تقریبا هیچ چیز از این ویروس نمیدانیم و ویروس هر روز ما را سورپرایز میکند. با این وجود برخی مثل فردی مثل پروفسور کرمی که در آن روزهای اول به شبکه خبر آمده بود، تلاش داشتند با قطعیت، این ویروس را یک حمله میکروبی و کار آمریکا و اسرائیل بدانند.
اما به نظر میرسد که حالا باید کمی از آن قطعیت خود دست بکشند. نیویورک آمریکا، مهد ثروت و قدرت و البته محل زندگی لابی یهود، حالا بیش از هر جای دیگری کرونایی دارد و رئیسجمهور آمریکا رسما و البته با وقاحت، ۶۰ هزار کشته برای این کشور را مناسب میداند. البته که دوستان کوتاه نخواهند آمد کما اینکه در ماجرای ۱۱ سپتامبر هنوز هم کوتاه نیامدند ولی همهگیری کرونا باعث شده که مردم عادی، این ویروس را بیشتر خشم طبیعت علیه انسان بدانند.
* سه: پایان غرب شیک؛ غرب برای بسیاری از ما خیلی شیک و تمیز است. «همه چیز سر جای خودش است. آنجا همه راستش را میگویند و هر دروغ دولت به زودی رسوا میشود.» ولی کرونا همه این تصورات را باطل کرد. دیروز گاردین تیتر یک زده بود که دولت بریتانیا افراد متوفی در سرای سالمندان را جزو آمار نیاورده است. تصویر خواباندن بیمار کف بیمارستانهای مادرید از ذهن پاک نمیشود درست همان طور که عکس گور دسته جمعی نیویورک از خاطر نخواهد رفت.
و این خبر بدی است برای دوستان سابق ما در خارج از کشور که حالا در شبکههای آن طرفی کار میکنند و کرونا که شروع شد، با بغض از حکومت که با اجازه شما آن را بیمعرفتی به هموطنان هم میتوان تفسیر کرد، از وضعیت کرونا در مملکت خودشان خوشحال شدند و از قتلگاه بودن ایران حرف میزنند و از کمبود شدید وسایل درمانی و … خلاصه که دیروز بیبیسی تیتر زده بود: چرا پزشکان بریتانیایی، پاکت زباله میپوشند و خیلی دوست داشتم پایش یک لبخند کامنت بگذارم.